مشاوره

مشاوره رایگان

مشاوره رایگان

دوستان عزیز
سوالات خود را با ذکر سن، تعداد فرزندان، روش تربیتی در خانه و نگرانی که دارید را در در قسمت نظرات بنویسید تا به ترتیب به سوالات به صورت فایل صوتی پاسخ داده شود:

توجه کنید:
– سوالات پرسیده شده می تواند درباره کودکان، خانواده، ازدواج یا روابط عاطفی باشد
– سوالات خود را تا جای ممکن کوتاه مطرح کنید.
– لطفا برای شنیدن پاسخ خود صبور باشید.
– ابتدا فایل های صوتی را چک کنید، شاید جواب خود را در فایل هایی دیگر با مضمون مشابه پیدا کنید.

رویا نوری، دانشجوی دکترای روانشناسی (کودک، خانواده، ازدواج)

* پیام شما پس از بررسی به نمایش در می‌آید *

340 thoughts on “مشاوره رایگان

  1. س.نصیری گفت:

    ۳۳ سال دارم یک دختر ۳۴ ماهه دارم تو خونه منو باباش خیلی نازشو میکشیم ولی بعضی مواقع شده که من سرش دادزدم ولی از وقتی با پیج شما آشنا شدم خیلی به ندرت این اتفاق افتاده ولی دخترم هم عصبیه هم سر بچه ها دادمیزنه از خودش کوچکترارو میزنه و از همه مهمتر که مشکل اصلیه ماست شدیدا ناخن میجوه که گفتن بی خیال بشیم هیچ چی نگیم شدیدتر شد به حدی که الان گوشت ناخناشو میخوره و زخم میشه منو باباش خیلی ناراحتیم

    1. رویا نوری گفت:

      سلام دوست خوبم
      فایل صوتی در پاسخ به شما در کانال تلگرام گذاشته شد.
      یا فایل صوتی را از اینجا گوش کنید: عصبانیت – جویدن ناخن

      1. hamdollahyleila گفت:

        سلام خسته نباشید ۱ پسر ۴ سال و نیمه دارم پسرم همیشه پلکشو لای انگشتاش میگیره میکشه اوایل موقع شیر خوردن اینکارو با سینه من میکرد الان با پلکش هر کاری کردم ترک نمیکنه و اینکه وقتی عصبانی میشه همه چیزو پرت میکنه میشکنه من و یا باباشو کتک میزنه.من خودم عصبی هستم ولی همیشه سعی میکنم با پسرم درست رفتار کنم.ممنون میشم راهنمایی کنین.

      2. حسین عرفانپور گفت:

        سلام

      3. ناشناس گفت:

        سلام پسرم ۲۶ ساله دارم لجباز به حرف کسی گوش نمیده شبهادوربه خانه برمیگرده وقتی میادتا۵هم بیداره سرکارهم میره چندروزکه رفت یه روزنمیره اوستاکارشم لج میکنه نمیبردش چندروزی بیکارمیشه توخونه غذانمیخوره میگه خواهرم دست کرده نجس شده توجمع خانواده نیست وقتی هم هست طوری حرف میزنه که خانواده ناراحت میشیم

      4. ناشناس گفت:

        سلام من ۳۶ ساله هستم یک دانه پسر دو و نیم سال دارم .پسر منو اصلا دوست نداره عمه و مادربزگشو از من بیشتر دوست داره .وقتی خانه انها میرم اصلا نزدیک من نمیاد لطفا راهنماییم کنید

      5. فاطمه گفت:

        پسر من دوسالونیم خیلی بهم وابستست همش میگه بغلم کنم تو بیرون اصلا راه نمیره فقط بغل من…تو خونه گریه همش میگه بامن بازی کن منو بغل کن رو پات بشینم…مهد بردم هر دقیقه میاد سر بزنه ببینه من هستم…کلافم

    2. الهام گفت:

      سلام وقت بخیر ٢٩ سال سن دارم ٢تا بچه پسر دارم یکی ٩سال یکی ٢سال پسراول خیلی لجباز وپرخاشگر وحاضر جوابه دیگه درمانده شدیم نمیدونم باهاش چه رفتا ی بکنیم که بهتر بشه ما توخونه پدر شوهرم زندگی میکنیم رفتار اوناهم خیلی روش تاثیر داره میخوام یکم ازاونا دور باشه کلاس تابستانه بره سرگرم باشه اصلا قبول نمیکنه همش پای تلویزیون پلی استیشن وخونه اونا میره

    3. یلدا گفت:

      سلام من چه جوری باید مطالب که میخوام مشاوره بگیرم قید کنم

    4. فرزانه درویش دوست گفت:

      سلام مادر ۳۶ ساله هستم یه دختره ۴ ساله دارم حدود ۳ ماهه که دخترم ترس از جدایی گرفته طوریکه بدون حضور من نه توی مهد می مونه و نه توی باشگاه ، مربیش میگه سما باید بهش بها ندی و بری بیرون از باشگاه منتظرش بمونی گریه میکنه ولی کم کم به شرایط عادت میکنه بنظر شما اگه این کارو بکنم شرایطش بدتر نمیشه من فقط نگران اینم لطفا راهنماییم کنید ممنونم

    5. مهناز گفت:

      دخترم هفت سال و نیمه زود دوست پیدا میکنه با بچه ها بودن رو دوست داره ولی تو مدرسه کسی باهاش صمیمی نمیشه.همیشه گریه میکنه میگه همکلاسی هام یکیشونم با من صمیمی نیستن میان پیشم ولی زود میرن پیش بچه های دیگه…چی کار کنم خیلی ناراحته،

    6. امیرلو گفت:

      باسلام امیرلو هستم مادر دو فرزند پسر چهار و پنج ساله هستم، پسر بزرگم بدون اجازه وسایل دیگران را به صورت پنهانی برمیدارد و از زشتی رفتار خودش کاملا آگاه است یعنی بارها بکاملاتوضیح داده ام و تبیه هم کرده ام ولی نتیجه ی مطلوبی کسب نکردم متاسفانه اخیرا واکنش جدیدی نشان میدهد که به دروغ در بین اعضای خانواده من و همسرم حرفهایی میزند که اصلا بیان نشده و باعث ناراحتی بین خانواده ها شده ، من واقعا گیج شدم از شما تقاضا دارم که بنده را راهنمایی بفرمایید ؟؟؟؟ سپاسگزارم.

    7. مینا امامی گفت:

      نام:مینا.نام‌خانوادگی:امامی.تعداد فرزند:۱.
      پسره ۴ساله ای دارم که حدود ۲ماهه به مهد میره البته نه مداوم .چون هم‌مریض شده هم تعطیلات وسطش خورده.وابستگی شدیدی به‌من داشت که خیلی کم شده.منتهی .از ۱ساعت بعد از شروع کلاس.بغض میکنه.و اصلا دلش نمیخواد خیلی تو کارهای کلاس شرکت کنه.و همش تمایل به رفتن داره.مهدشو دوست داره .همینطور معلمشو ولی هروز این بغض و ناراحتی رو داره.

    8. ناشناس گفت:

      باسلام من ۲۷ سالمه یه دختر ۵ ساله فقط دارم ..دخترم بیش از اندازه بهم وابسته هست چیکار کنم هر کجا میرم دنبالم میفته پیش هیچ کسی هم نمیمونه بخدا خیلی عذاب میکشم کمکم کنین به مهد کودک هم بردم اصلا فرق نکرد خیلی ترس داره فکر میکنه من برم دیگه برنمیگردم اصلا همه راه حلهارو امتحان کردم نشده کمکم کنین توروخدا

  2. مهدیه گفت:

    پسرم دو سالشه شبها حداقل یکبار یا بیشتر بیدار میشه پیسش میخوابم البته بعدا ز چند ماه جدا کردن اتاقش بعد رو پا میخوابه نمیدونم مشکل از کجاس خیلی سعی میکنم آروم باشم میشه راهنمایی کنید چه کنم که دیگه یکسره بخوابه ممنون

    1. ساناز گفت:

      پسری 17ساله دارم،شش ماهی هست دچاروسوسه فکری شده که مانع درس خواندنش میشه،همیشه احساس ناامیدی میکنه،میگه چیزایی فکرمو مشغول میکنه،که زندگیم ناامید کننده میشه برام

    2. ناشناس گفت:

      سلام ۳۳سال دارم یک دختر ۳و ۱۰ماهه دارم ب خاطر علاقه ب کار و اجتماع شغل مربیگری پیش ذبستانی و مهد انتخاب کردم( حدودا ۲ماه)از تولد تا قبل از اشتغال خونه بودم مسئله قابل ذکر و مشکلم اینه ک دخترم تمام خواسته هاش با جیغ میخواد و گریه و خشونت و این توی هیج جا مخصوصا محیط مهد قابل پذیرش نیست کارم تحت شعاع قرار گرفته بارها صحبت کردم بی توجهی کردم داستان با موضوع مشخص گفتم اما لحظات اول قول داذه ولی بعد ادامه داشته بخث دوم رابطه بدش با پدر بزرگش هست ک اصلا اجازه ابراز مخبت و‌توجه ب ایشون نمیدن

    3. مریم گفت:

      سلام ۲۷سالمه یه پسر ۴ساله دارم خیلی عصبی وقتی ازچیزی ناراحت میشه خودشو میزنه یااینکه به طرف من حمله میکنه تانزنه ساکت نمیشه خیلی ناراحتم ازاین موضوع ممنون اگه راهنمایی ایم کنین

  3. رویا گفت:

    با سلام.پسری ده ساله دارم که تک فرزند است.حاضر نیست شب جایی بدون ما،مخصوصا مادر بخوابد.در روز هم بیشتر از یک دو ساعت جایی نمی ماند و این مساله به شدت ما رو نگران کرده.چون او فوتبالیست خوبی است و برایمسابقات به شهر های اطراف میرود.اگر بخواهد به مسابقات خارج استان برود می گوید نه

    1. زهرا گفت:

      سلام وخسته نباشید من ۳تا پسر دارم یکی ۴سال ودومی ۲سال ونیم وسومی ۱۰ماهشه این ۴ساله حرف نمی زند وبرادراشو می زنه وفقط باباتی وماماتی می گه خیلی لج بازه وسایل خونه رو خراب می کنه الان چکار کنیم باتشکر

    2. فاطمه توکلی گفت:

      سلام.من 33سالمه یه پسر 6ساله دارم.چهارتا خواهر دارم که اوناهم بچه های همسن بچه ی من دارند.فرزند من پسر ولی اونا دختر هستن.یکی از خواهر زاده هام 6سالش دوتای دیگه 4سالشون.وقتی یه جا جمع میشیم مثلا خونه ی مادرم .اینا باهم دعوا میافتن همدیگه رو کتک هم میزنن .بعد خواهرام ازبچه های خودشون هی طرفداری میکنن حتی اگر بچه شون مقصر باشه .زمانی که حتی بچه شون اول پسر من و بزنه .بعد پسر بچه شون و میزنه اینا پسر من و دعوا میکنن.من هیچ وقت جلوی پسرم زمانی که کتک میزند طرفداری نمیکنم.نمیدونم چطور باید برخورد کنم.پسر من هیچ وقت اول نمیزنه ولی وقتی بزننش حتما باید تلافی کنه.من اصلا از اینکه پسرم کسی و بزنه خوشم نمیاد .نمیدونم چطور برخورد کنم .لطفا اگه ممکن راهنماییم کنید.

  4. نسیبه امیرحسینی گفت:

    سلام خانم دکتر پسر ۲۳ ماهه ای دارم که از یکسالگی از دکترش و بعد از ۱۸ماهگی وقتی جای جدید میبرم از غریبه میترسه سه ماه پیش باهاتون مشاوره تلفنی داشتم گفتید حتما وقتی ازش جدا میشید باهاش خدافظی کنید و اینکه یه مدت جاهایی که دوست داره ببرید، اینکارها و کردم و وقتی من ازش جدا میشم مشکلی نداره، اما هموز اون مشکلش حل نشده، چه کار باید کرد؟

    1. فریده طاعتی گفت:

      سلام خسته نباشید من پسر ۳سال و نیمه دارم وقتی پدرش باهاش حرف میزنه یا میخواد باهاش بازی کنه الکی جیغ میزنه من چندبار بهش تذکر دادم یا بهش بی توجهی کردم ولی این کارشو همچنان میکنه یا میگه من دوس ندارم مامان داشته باشم یا مامانم بی ادبه یا اسگله که این حرفوشو جلوی خانواده همسرم یا غریبه ها میزنه یا میگه باباشو دوس نداره مادربزرگش رو که اصلا دوس نداره چون هر چی بهش بده یا بخواد بوسش کنه ازش گریزونه و جیغ میزنه من گهگاهی سرش داد میزدم بابت رفتارایی که داشت یا الکی گریه میکرد و جیغ میزد ولی رفتار خودمو تغییر دادم حالا آرومه ولی جیغ زدن و حرف بدی که میزنه به من هنوز هس و جیغ زدن به باباش علتشو نمیدونم اگر راهنمایی کنید ممنون میشم

      1. سوگند گفت:

        من و همسرم 35 سالمون هست یه دختر 4ساله داریم خیلی تلاش میکنیم ک محیط خونه آرامش داشته باشه البته گاهی مواقع من سر دخترم داد میزنم
        ولی دخترم خیلی عصبی و پرخاشگری میکنه وقتی که خوابش میاد ک اصلا نمیشه کنترلش کرد همه را میزنه داد میزنه کار خطرناک میکنه واقعا نمیدونم دلیل این همه خشم چیه؟
        ممنونم

      2. ناشناس گفت:

        باسلام پسری ۸ساله دارم که ازحدود۴سالگی ازتاریکی میترسیدوهمش فکرمیکنه هیولا هست وقتی چشماشومیبنده.یک مدت میگف دزدمیادتوخونه بااینکه برادربزرگترازخودش داره که باهم بایدتویک اتاق بخوابن بازهم میترسه بخوابه.هرچی براش توضیح میدم که دزدنمیادیا هیولا وجودنداره اون فقط توفیلمهاست فایده نداره.جدیدا خوابش بهم خورده دوساعتی میخوابه بعدبیدارمیشه میاداتاق ماومنوبیدارمیکنه میگه خوابم نمیادلطفاراهنمایی کنیدیک نکته دیگه اینکه وقتی میخوادیک چیزی روتوضیح بده لکنت زبان هم میگیره

    2. الهام حسینیان گفت:

      پسرم متولد سال ۱۳۸۸/۹/۱۹ هست
      من پسرم را پیش یکی از اقوام که دختر بود با شلوار پایین کشیده دیدم لطفا راهنمایی کنید من چطور با او برخورد کنم البته خیلی عصبانی شدم.ممنون میشم از راهنمایی شما.

    3. خانم عباسی گفت:

      سلام من پسر پنج ساله ای دارم که یه مدتی وقتی از مهمونی برمیگردیم اصرار داره که وسایل فلانی مال منه یه بار هم متوجه شدم که تو جیبش چیزی قایم کرده بود که با اخم وسایل رو ازش پس گرفتم و به صاحبخونه دادم بعد از رو مبل میره بالا میگه مامان ببین از دیوار مردم رفتم بالا منم بهش تذکر میدم که این کار بدیه نمیدونم چه رفتاری باهاش داشته باشم که درست بشه .

    4. مینا گفت:

      باسلام وخسته نباشید پسر ۲۰ ساله دارم خیلی کم حرفه خیلی با کسی قاطی نمیشه طوری که اگه ده تا سوال بپرسی یکیشو جواب میده برا خرید میریم فقط تماشا می کنه نه انتخاب می کنه نه حرف دلشو میزنه بیشتر تو خودشه هیچ شادنیست حرف نمیزنه منو کلافه کرده تازه خودشم روانشناسی می خونه

  5. بهناز محمدیان گفت:

    تک فرزند پسر سه ساله از بعضی از حیوانات و اسباب بازی های با صدای بلند و همچنین مکانهایی مثل عروسی که صدا بلند هست میترسه حتی کارتون هایی که نگاه میکنه اگه حیوانات باشن میترسه لطفا راهنمایی کنید چکار کنم آیا طبیعیه یا نه؟

    1. Samane گفت:

      سلام
      من ۴۰ ساله و خانه دار هستم و همسرم ۴۳ سال. دو دختر ۸ ساله و ۵ ساله داریم .مشکل ما دختر ۸ سالمون هستش که بسیار پرخاشگره خیلی زود عصبانی میشه و بی ادبی و لجبازی میکنه از صبح که بیدار میشه بهانه گیری میکنه غر میزنه سر لباس پوشیدن یا درآوردن یا غذا خوردن یا… و داد و فریاد میزنه یا گریه میکنه شبها باید بریم کنار تختش تا بخوابه و اگه نریم شروع به بی ادبی و گریه میکنه و داد میزنه و دو سه ماهی هم هستش که نصف شبها بیدار میشه و میگه باید بیاید توی اتاقم چون میترسم… خوابش بد نیست چون مدرسه میره بهتر شده. به هیچ عنوان حرف گوش نمیده( مثلا میگیم تنهایی نرو بیرون ولی میره یا این حرف رو تکرار نکن همچنان میکنه و …) البته توی مدرسه و بیرون اصلا اینکارها رو انجام نمیده . ولی گاهی میخواد مثل دوستانش لباس بپوشه یا کاری رو انجام بده. بازی با بچه ها روخیلی دوست داره بجز با خواهرش . وقتی چیزی میخوایم بهش یاد بدیم جبهه گیری میکنه و زیاد نمیخواد گوش کنه و…اگه با دوستاش در حال بازی باشه صداش کنیم اصلا جواب ما رو نمیده متوجه میشه ولی نمیده و… خیلی نگرانش هستیم .بیرون می ریم تقریبا از هر ۵ خواستش ۳ تا ۴ تا از اونو انجام میدیم بهش محبت میکنیم ولی پدرش زیاد اهل صحبت کردن باهاشون نیست گاهی پارک میبرتشون ولی زیاد حرف نمیزنه بیشتربا گوشی و… من با بچه ها صحبت میکنم گاهی کتاب میخونم محبت بهشون میکنم به حرفشون گوش میدم ازش نظر خواهی میکنم ولی جدیدا اصلا نمیخواد حرف بزنه انگار نمیخواد بشنوه . اینم بگم‌که توی خونه که هستش بیشتر کارتون دوست داره ببینه یا گوشی و تبلت دست بگیره . میترسم دختر کوچکترم هم رفتارهای بد خواهرش و یاد بگیره واقعا نمی دونیم چیکار کنیم . خانم دکتربسیار بسیار ممنون میشم راهنمایی کنید.

    2. زهرا گفت:

      من دختری 18 ساله هستم .دوست دارم بچه دار بشم .ولی هم میخوام ادامه تحصیل بدم بچه دار بشم .ادامه تحصیل من به بچه لطمه میزنه؟؟

    3. Masom گفت:

      سلام خانوم دكتر ، من يه پسر ٢٢ ماهه دارم. ما توي خانوادع همسرم با هم زندگي ميكنيم ، روش تربيتي من كلا با خانواده همسرم متفاوت و. اونا فوق العاده نظر ميدن توي تربيت بچه ام من خودم بچه ام رو هيچ وقت دعوا نميكنم حتي كار اشتباهي بكنه فقط بهش تذكر ميدم. از نظر من بچه ٢٢ ماهه هنوز خوب و بد رو تشخيص نميده حتي خطر رو و اينكه. واقعا تنبيه براي اينً سن به نظر شما اصلا حواب ميده؟!؟؟😒😒و و اينكه من كلا به پسرم اجازه كسب تجربه رو ميدم ولي اونا هي. نظر ميدن وميگن اره تو خيلي لوس كردي پسرت رو در حدي كه بهم پيشنهاد ميدن. دعواش منم بترسونمش. يا. ببندمش كه. فضولي نكنه ، از نظر من شيطنت پسرم خيلي. طبيعي و مختص سنش هست ولي از بس اونا ميگن بچه هاي ما اينجوري نبودن. باورم داره ميشه بچه ام عير طبيعي. ، در ضمن جديدن پسرم هر چيزي رو پرت ميكنه ووقتي. بهش ميگم كار بدي ميكنه. اصلا بهم توجه نميكنه. چون چند بار اين كار رو كرده اونا دعواش كردن چيزي بهشون بگم. ميگن من لوس كردمشواقعا موندم چيكار كنم اگه امكان داره ميخواستم ازتون مشاوره بگيرم

  6. hajar گفت:

    سلام وقتتون بخیر
    تروخدا کمکم کنید
    بچه ی 22ماهه ای دارم که فقط ماما و بابا میگه گاهی یه چند تا چیز نامفهوم میگه ولی چیزی که خیلی خیلی منو نگران کرده اینه که هر چی اسم پسرمو صدا میکنم اصلا نگاه نمیکنه بهم البته یه دو ماهی هست اینطوری شده مگر اینکه خیلی با عصبانیت صداش کنم برمیگرده نگاه کنه
    من پست شما رو در مورد اوتیسم خوندم من تا حدودی مطمئنم اوتیسم نیست چون تقلید میکنه از ما وقتی نماز بخونیم میاد عین ما رکوع و سجده میره بعد یواش دهنشو تکون میده مثل ما و خیلی کارای دیگه که انجام میدیم سریع اونم انجام میده ارتباط چشمی هم داره موقع بازی بهمون نگاه میکنه یا میبرمش خانه بازی به بچه ها نگاه میکنه یا از لمس شدن توسط اصلا ترس نداره ولی اینکه به اسمش واکنش نشون نمیده نگرانم کرده😔😔به شوهرم میگم ببریمش دکتر میگه تو داری رو بچه اسم میزاری به خدا از خودخوری و فکر و خیال به جنون رسیدم
    پسرم تو 11ماهگی ماما و بابا و بعله میگفت یعنی هر وقت میگفتیم محمد میگفت بعلههه ولی تو دوازده ماهگی به خاطر ویروس رزوئلا تو بیمارستان بستری شد دقیقا از اون روز به بعد نه ماما گفت نه بابا و بله هم نگفت دوباره بعد یکی دو ماه بابا و ماما رو گفت از اون روز که بیمارستان بستری شد بچه کلا عوض شد 😔😔😔

    1. اکرم اسادات سجادی نیا گفت:

      باسلام پسری دوساله دارم وقتی با بچه هابازی میکنه واونا دادبزنن پسر من میترسه وسریع میاد بغل من وگریه میکنه چطور بهش یاد بدم شجاع باشه ونترسه البته اشتباه خودمم هست بعضی مواقع دعواش میکنم سرش دادزدم ایا اینم تاثیر داشتهومیتونم این اخلاقشو درست کنم مرسی

    2. اسدی گفت:

      سلام من دوقلو دارم پسر دختر …پسرم خیلی باکبریت اتش سرکار داردوپسر داداشم دوست دارد عوربت بچه ها دست بزند چیکار کنیم

    3. لیلا گفت:

      متاسفانه پسر منم همینطوره و من خیلی از این موضوع رنج میبرم عزیزم چیزی ب ذهنت رسید ب منم بگو

  7. Hodaeia.darya@gmail.com گفت:

    با سلام
    من و همسرم هردو۲۸ ساله و دو تا فرزند داریم یکی ۱۹ ماهه و یکی ۳ هفته هست که به دنیا اومده. چون خارج زندگی میکنیم و امکان بزرگ کردن هردو تو خونه برامون وجود نداره چون کسیو نداریم کهکمک کنه و علاوه بر اون تمایل داریم منبعی انگلیسی زبان برای بچه اولمون باشه میخپایم که بفرستیمش مهد اما بچه اولمون هنوز وقتی ما ترکش میکنیم گریه و داد و هوار میکنه میخوام بدونم چه روشی هست که بشه بدون ضربه زدن بهش گذاشتش مهد؟
    یه مشکل هم اینکه وقتی دسشویی میریم و دردسشوییومیبندیم میادپشتش میشینه و داد و هوار میکنه یا وقتی من دارم شیرمو پمپ میکنم میرم داخل اتاقی که گیت داره که دستگاهو نکشه و میادجلوی گیت داد میزنه و بی تابی میکنه لطفا مارو راهنمایی کنین که بهترین کار چیه در برابر اسن کارش؟

    1. دریا زارع گفت:

      سلام خانم نوری عزیز پسرم 5سالش هست وهنگام غذا و میوه خوردن اجازه به هیچ کدام از اعصای خانواده نمیده چیزی بخورن میگه همسش برایمنه متلا هیچ که هندونه نخوره هیچ که گوشت نخوره و غیره خیلی حرص میزنه نمیدونم باهاش کی کار کنیم ممنون میشم راهنمایی کنید

    2. تنگستانی گفت:

      سلام خسته نباشیدپسرم ۸سالش واقعاخجالت میکشم که بگم ولی ذهنش خیلی خراب شده امروزدیدم تابادخترداداشم کارای بدمیکنن خیلیی کتکش زده ام واقعانمیدونم چکارکنم چه جوری باهاش حرف بزنم تورخداراهنمایم کنیدممنون

  8. Hodaei.darya@gmail.com گفت:

    با سلام
    من و همیرم هردو ۲۸ ساله و دو تا بچه داریم یکی ۱۹ ماهه و یکی سه هفته ای. سپال من راجب بچه اولمه که گاها به یه چیزای غیر ممکن گیر میده و داد و هوار میکنه. الان حدود ۳۰ تا کلمه بلده و مثلا بیرون که میریم تراکتور که میبینه و دوس داره شروع میکنه داد میزنه که کار! کار! بعد فکر کنم انتظار داره که ما نگه داریم و بره از نزدیک باهاش بازی کنه نمیدونم البته این تنها حدسیه که به ذهنم میرسه چون با ادامه این کار کار گفتناش و بعد اینکه ما چند بار تایید کردیم بله اونجا ماشین هست و مثلا به به چه قشنگه و… شروع میکنه به بی تابی و زیر گریه زدن. میخوام بدونم ما چیکار باید کنیم؟ چند بار هم بهش گفتم که پسرم ما نمیتونیم بریم ماشینارو ببینی ولی متوجه نمیشه و بازم میزنه زیر گریه شایدم متوجه میشه و میزنه زیر گریه خلاصه این طور به نظر میاد که ما هرکاری کنیم نتیجه فقط گریه و داد و هوارشه دیروز بیست دقیقه تمام اون پشت داد زد کار کار و گریه کرد ما بی محلی کردیم و بعدش کامل ساکت شد میخوام بدونم این بی توجهی فعال برای بچه ۱۹ ماهه ای که نمیتونه مفهومشو برسونه و خرفای مارو هم متوجه نمیشه راه درستیه؟ اگه نه ما دیگه چه راه دیگه ای پیش رو داریم؟

    1. لیلا گفت:

      سلام مادری هستم ۴۵ساله دو فرزند پسر دارم اولی ۱۷ساله و دومی ۱۲ساله مشکل من پسر دومم هست که شبهایی که پدرش خانه نیست مثلا به مدت یک هفته تا ده روز کنار من میخوابد و تا بازوهای من را پی در پی نبوسد نمی خوابد چه طوری از خودم جدایش کنم ؟ممنون

  9. فائزه هستم و یک پسر ۴ساله دارم گفت:

    سلام
    من یه پسر ۴ساله دارم که چند شب پیش با حرفی که بهم زد شوکه شدم!!
    بهم گفت مامان من وقتی یه خانمی و میبینم که آرایش و رژ داره عضو خصوصیم (خیلی معذرت میخوام که ازتون) دراز میشه و من فقط نگاهش کردم
    من باید چکار کنم؟؟؟
    چجوری باید کنترلش کنم که بلوغ زودرس نگیره؟؟

  10. تارا گفت:

    سلام . ممنون از شما
    من پسری تقریبا هجده ماهه دارم . عادت داره هنگام شیر خوردن مدام سینه من ،بازو یا شکم من رو بگیره لمس کنه گاهی اوقات نیشگون بگیره با اینکه من سعی میکنم منع کنم ولی نتیجه ای نگرفتم (دستش رو میگیرم میبوسم یا عروسکی به دستش میدم) . پسر من بد اخلاق یا پرخاشگر یا خشمگین نیست ،اهل گریه مداوم یا بهانه گیر هم نیست،لااقل در ظاهر اینجور بنظر میرسه ، من هم شرایطی مهیا کردم که محیط آروم باشه. مشکلی که من با پسرم دارم نگران این هستم که نکنه نیشگون گرفتن نشانه بدی باشه . و یکی اینکه بعصی مواقع که مثلا فردی رو که می شناسه مثل عمویش رو که چند روز ندیده ، ببینه مثل کسی که خجالت میکشه سرش رو پایین میندازه . همیشه اینطور نیست هر از گاهی . یا وقتی کسی توجهی بهش میکنه به یه جا دیگه اشاره میکنه که توجه طرف مقابل رو از خودش برداره و به سمت دیگه ببره البته این حالت رو ،هر از گاهی داره . جهت اطلاع شما پسر من با غریبه ها یا کسانی که دیر به دیر ببینه احساس غریبی هم میکنه بعد از چند دقیقه خیلی خوب کنار میاد انگار با محیط عادت میکنه. ممنون از توجه شما

    1. نازی گفت:

      با سلام من و همسرم دو پسر ۳/۵ و چهار ماهه داریم پسر سه سال و نیمه ام هنوز نمیتونه به صورت کامل جمله بندی کنه خیلی از جملات کوتاه رو میگه ولی وقتی میخواد یه جریانی واسه ما تعریف کنه با چند تا جمله و جملات کلیدی منظورش رو میفهمونه و انگار که مثل یه نفر عادی داره صحبت میکنه ولی بقیه جملاتش نامفهمومه حس میکنم نسبت به هم سن و سالهای خودش عقب تره ضمنا ما در خارج از ایران زندگی میکنیم و بیشتر از عبارات انگلیسی استفاده میکنه لطفا راهنمایی ام کنید متشکرم

  11. سیده سپیده موسوی گفت:

    27سالمه.یه پسر22ماهه دارم.
    روش تربیتی ماطبق مطالب خوانده درکتابهای دکتر هلاکویی هستش البته نسبت به شرایط زندگیمون.مثلا ما علارغم میل باطنیمون هنوز پسرم رو جدا نکردیم وتوی یه اتاق میخوابیم. ویا به خاطر اینکه خونه پدرم نزدیک ماهستن ومرتب رفت وآمد داریم یه سری رفتارها از دستمون خارج میشه.
    همین موضوع مارو نگران کرده ومیترسیم پسرم اونجوری که میخوایم تربیت نشه ودر آینده مستقل وآگاه نباشه

    1. Zahra shahi گفت:

      سلام من یک پسر نه ساله دارم تک فرزنده که تو مدرسه نمی تونه دوست صمیمی پیدا کنه وقتی میاد خونه میگه من تنهام دوستی ندارم هرموقع میخاد با بچه ها بازی کنه دو سه تا از همکلاسیاش که قبلا باهم دعوا کردن نمیزارن با بچه های دیگه بازی کنه ممنون میشم کمکم کنید

    2. فاطمه سبحانی گفت:

      باسلام مادری32ساله دخترم 4سال و10ماهه هست دخترم دربیشتر مواقع احساساتش را بروز نمیده وتو خودش میریزه ومیگذره مثلا وقتی پسرخالش چیزیو ازش کشید هیچی نگفت سرش مثل خجالت پایین واضطراب شدید بعد چندلحظه ازگریه دیگه نمیشد آرومش کرد بغلم وخودشو قایم میکرد ازبقیه.توی مهد کسی چیزیشو بگیره فقط گریه ونمیره خودش چیزیو بگیره وتوی مهد آروم حرف میزنه وارتباط کمی بادوستاش میگیره ازکودکی هرچی پسرخالش خواسته بقیه بهش میدادن وبیشتر به دخترمن بکن نکن شده وفرق گذاشته شده ازجانب بقیه واحساس میکنم دخترم خودشو کم میبینه ووقتی چیزیو ازش میخاد میده واضطراب شدید وبغض شدید خواهش میکنم بگید چیکار کنم.دخترم تک فرزندهست.

      1. لیلا گفت:

        با سلام من دختر 22ماه دارم که اصلا نمیتونه از حق خودش دفاع کنه هر موقع میره خونه مادربزرگش بچه عمه اش با اینکه 5ماه ازش کوچیک تر میزنتش و دخترم نمیتونه از حق خودش دفاع کنه از وقتی که پسر عمه اش میزنش میترس به بچه ها نزدیک بشه فک میکنه همه میخوان بزنشش تا یه بچه بهش نزدیک میشه خودشو جمع میکنه هرچقدرم که بهش میگم از خودت دفاع کن این کارو نمیکنه ممنون میشم کمکم کنید

  12. سمیرا گفت:

    سلام من دخترم ۴ سال نیمه هست و یه پسر ۱۰ ماهه هم دارم. دخترم خیلی دوست صمیمیشو تقلید میکنه بطوری که اگر گرسنه باشه و دوستش بگه نمیخورم اینم میگه منم نمیخورم من نگرانشم که نتونه خودش تصمیم بگیره در اینده ، علت این کارشو میخوام بدونم واینکه چطور میتونم این کارشو متوقف کنم. ممنون

    1. حنا گفت:

      سلام پسربزرگم که۱۴سالشه ازبچه گی تاالان مشکل ارتباط کلامی برقرارکردن داردمضطربه اعتمادبه نفس نداره .خیلی براش نگرانم .خجالتیه.همش توخونه هست .بااینکه درسش خوبه ولی ازنظرکارهایه فنی اصلامهارت نداره. احساس ناتوانی میکنه.ازرفتن به مهمانی وتفریح استقبال نمیکنه وهروقت میپرسیم خوش گذشت میگه نه.لطفامنوراهنمایی کنید

    2. مامان تیارا گفت:

      سلام و عرض ادب . خانمی ۳۲ ساله ام دوتا دختر دارم و سعی میکنم روش تربیتی منعطفی داشته باشم . دختر دومم ۱۷ ماهه هست . از ۴/۵ ، ۵ ماهگی وقت شیر خوردن و به خواب رفتن سر ، دست یا پاش یا همه با هم میلرزید که الان ۸ ماهه تحت نظر متخصص داره لوینتکس میخوره . حالا من احساس میکنم که بیشتر حرفهای منو متوجه نمیشه و گوش نمیده وقتی باهاش حرف میزنم و تکرار نمیکنه کلمات رو . اما بعضی از دستوراتی که بهش میدم رو متوجه میشه . ولی خیلی شاد و سرحاله و برای بازی با آبجیش خیلی پایه هست و انگار هم سنش هست . آبجیش ۴/۸ سالش هست . بعضی کلمات رو با خودم نامفهوم یبار میگه دیگه نمیگه . اون محدود کلمات خودش هم داره به مرور تعداد حرفاشون رو کمتر میکنه . در ضمن آبجیش هم ۹ ماهه سی دی زبان انگلیسی میبینه . البته تمام حرکات و بازیها رو انجام میده و فکر میکنم زرنگ و باهوشه .

    3. ناشناس گفت:

      سلام خسته نباشید ۳۲سالمه ویه دختره ۲ساله دارم مشکلم آینه که دخترم بچه هارومیزنه موهاشونومیکشه حتی بچه هایی که ازخودش بزرگترن چکارکنم ممنون میشم راهنمایی کنید

  13. زینب کاظمی گفت:

    من۲۳ساله۲بچه ۳ونیم سال ۱ونیم سال دارم فرزند بزرگم ب دلییل بارداری و افسردگی و..ازش غافل شدم حتی گاهی زدمش وباگوشی و تی وی سرگرمش کردم الان که باکنال شما آشناشدم نگرانشدم فقط جلوی تی ویه و هرچی میگم بیا بازی کنیم بیرون بریم نمیادهیچی خوشحالش نمیکنه واقعا نمیدونم چیکارکنم خواهشاکمکم کنیدممنون

  14. ملیحه عاشوری گفت:

    سلام روزتون به خیر
    من ۳۲ سال دارم که حدود شش سال ازدواج کردم و یک پسر دو ساله دارم
    متاسفانه چند وقتیه خیلی فکرای بد و منفی سراغم میاد از قبیل از دست دادن عزیزانم مخصوصا همسر و پدر مادرم
    با توجه به اینکه به قانون جذب خیلی اعتقاد دارم این قضیه خیلی اذیتم میکنه تنها کاری که میکنم اینه که تا فکری به سراغم میاد حواسمو پرت میکنم با خوندن ذکر ولی واقعا خستم میکنه این هجم از فکرای منفی
    ممنون میشم راهنماییم کنین

  15. ملیحه عاشوری گفت:

    سلام من ۳۲ سال دارم و حدود شش سال که ازدواج کردم و یه پسر دو ساله دارم . مدتیه که فکرای بد و منفی میاد سراغم از جمله از دست دادن عزیزانم مخصوصا همسر و پدر و مادرم .با توجه به اینکه خیلی به قانون جدب اعتقاد دارم این قضیه خیلی منو اذیت میکنه. تنها کاری که میکنم اینه که وقتی افکار منفی به سراغم میاد با خوندن ذکر حواسمو پرت میکنم .ولی هجوم چنین افکاری خیلی خستم میکنه لطفا راهنماییم کنین چه کنم دیگه چنین فکرایی نکنم
    ممنون
    Malihe.ashouri@yahoo .com

  16. بهار گفت:

    سلام من سی و شش ساله هستم و یک پسر هفت ساله و یک دختر سه ساله دارم، مدتی هست عصبی شدم و این مساله باعث شده بچه ها هم تا حدودی پرخاشگر شدن خودم میدونم باید رفتارمو اصلاح کنم اما نمیتونم من اغلب اوقات با بچه ها تنها هستیم و این مساله باعث خستگی بیشتر من میشه،لطفا راهنماییم کنید ممنون

  17. فرشته گفت:

    سلام.پسرم دوسال و3ماهشه.18ماهگی از شیر گرفتمش.بعد از اون برای اینکه شب ها بخوابه بازوی منو میگرفت و میخوابید.کم کم این تبدیل به عادت شد و الان حدود 4ماهه که در طول روز هم این کار رو تکرار میکنه.لباسای آستین دار میپوشم،شبها عروسک میدم بغلش و دور خودم پتو میپیچم و خیلی قاطع نه میگم.ولی در کل فراموش نمیکنه و وقتی بهش اجازه نمیدم خیلی گریه میکنه.چیکار کنم کلا فراموش کنه

  18. فریده طاعتی گفت:

    بادسلام و خسته نباشید پسرم تک فرزنده و ۳سال و هفت ماهشه الکی جیغ میزنه وقتی باباش بخواد باهاش بازی کنه مادربزرگش رو اصلا دوس نداره به هیچ عنوان باباش برای اینکه مادرش رو بوس کنه بهش گوشی میده و اونم به خاطر گوشی اونو بوس میکنه به خودم میگه مامانم بی ادبه و اسگل ببخشید البته من خیلی زود عصبانی میشدم و سرش داد میزدم ولی اصلا بی ادبی نکردم بهش علت جیغشو اصلا نمیفهمم و این حرفاش لطفا راهنمایی کنید.
    Faride.taati@gmail.com

  19. فاطمه گفت:

    سلام ممنونم از همه اطلاعاتی که تا به الان به ما دادین
    پسر من شش سال و پنج ماهشه در بعضی مواقع عضو خصوصیشو به جایی مثل مبل ویا پتو میکشه و میگه خیلی خوشم میاد از این کار ، من تا بحال چیزی بهش نگفتم
    ولی نگرانم چه کار باید بکنم ، آیا بلوغ زود رس میگیره ، و خیلی کنجکاو که عضو خصوصی خانوما چه شکلیه ، پسرم تک فرزنده ، ممنون میشم اگه جواب بدین

  20. فاطمه گفت:

    سلام ممنونم از اینکه هستین و به سوالات ما پاسخ میدین
    پسر شش سال و پنج ماهه دارم که وقتی عوض خصوصیشو به مبل یا پتو میشکه میگه خیلی خوشم میاد ، من چیزی بهش نگفتم و خیلی کنجکاو که بدون عوض خصوصی خانوما چه شکلیه ، الان چند ماهه که اینطوریه ، تک فرزنده و کلاس اولیه ممنون میشم جواب بدین

  21. سیما گفت:

    من مشاوره تحصیلی ارشد روانشناسی میخواهم

  22. ناشناس گفت:

    سلام باران هستم 26سالمه و یه پسر2سال و نه ماهه دارم من مادرم بخاطر مشکل اعصاب واختلال رفتاریش کلا قط رابطم ولی بخاطر پدرم مجبوریم رفت و آمد داشته باشیم لطفا کمکم کنید من همش نگرانم پسرم از مادرم الگو رفتاری بگیره از طرفی هم خب پدرم هست نمیشه نرفت

  23. شبنم مهدوی گفت:

    سلام ، من ۲۷ ساله ۲ تا فرزند دارم پسرم ۳سالو ۳ ماهه و دخترم ۱۷ ماهه هستش ،
    پسرم خیلی لجباز و یک دنده شده هر کاری رو بگیم نکن حتماً انجام میده ، اکثراً هم کار بد انجام میده ،هرجا می ریم شلوغ میکنه ، خودمونم اعصابمون نمی کشه همش دعواش میکنیم و تنبیه .اگه میشه راهنمایی کنید که چیکار کنم

    1. زهرا گفت:

      من 18 سالمه دوست دارم بچه دار بشم ولی نمیدونم چطوری هم ادامه تحصیل بدم هم بچه داری کنیم.
      نمیدونم سخت میشه یانه؟

  24. یسنا گفت:

    سلام وقت بخیر دختری 5 ساله دارم که وابستگی به مادرش داره جوریه که میگه تو کلاس کنارش بشینه تک فرزند هس ماچطور باید باهاش رفتار کنیم ممنون از پاسخگوییتون

  25. یسنا گفت:

    سلام وقت بخیر دختری 5 سال و 3 ماهه دارم تک فرزنده زیاد وابسته به مادرش هست برای کلاس و مهد رفتن مشکل داره میگه مامان تو کلاس بشینه ما چه رفتاری باید باهاش داشته باشیم ممنون از پاسخگوییتون

  26. نواا گفت:

    سلام
    من ی پسر ۳ ساله دارم.ی مدتی بود به محض اینکه عصبی میشد یا ب خواستش نمیرسید سرشو میزد دیوار یا زمین
    من بشدت از دیدن این صحنه عصبی میشم.تدکر دادم.بی محلی کردم دعواش کردم بی فایده بود.حتی وقتی بی محلی میکنم شدیدتر میزنه.الانم علاوه براون با دستش میزنه تو سرش.شده مثل ی عادت براش .مشکل بزرگی شده برامون.خیلی نگرانشم.در ضمن اینم بگم ک خیلی محکم میزنه حتی بعضی اوقات از شدت درد گریه میکنه.ممنون میشم راهنمایی کنید.

  27. فخری شوشی گفت:

    با سلام
    پسرم ۲۵ ماهش است که تم فرزند است و روش نربیتی مون بیشتر کودک محور و سهل گیرانه است
    از ۲۰ ماهگی شروع به زدن بچه ها کرد ولی متاسفانه با بیتوجهی و دست گرفتن بهتر نشد تا جایی که الان در زدن حرفه ای شده و در دفاع از حق خودش و کلا بصورت قلدرانه برخورد میکنه و من و پدر و اطرافیان رو هم میزنه.
    خواهشمندم راهنمایی بفرمایید

  28. ن خ گفت:

    سلام مهربانو رویا نوری
    پسرم ۲۲ ماهه است. او را برای اولین بار به آرایشگاه بردیم. با وجود محیط مناسب در آرایشگاه در لحظه شروع آرایش، به هیچ وجه حاضر به همکاری نشد و به ناچار پدرش او را در آغوش گرفت و اصلاح مو انجام شد اما در حین باوجود سرگرم کردنش و سعی به مدارا، بسیار گریه و بی قراری کرد..احساس من این بود که او خاطره مراجعه به پزشک رو تداعی میکنه و از فرد آرایشگر و کاری که انجام میداد ترس داشت.. شدیدا ناراحتم که تجربه اول بدی داشته و نگران باقی ماندن این حس و عکس العمل در او هستم، چگونه او‌ را دوباره به آرایشگاه ببرم؟

  29. نلی گفت:

    سلام مهربانو رویا نوری
    پسرم ۲۲ماهه و تک فرزند است. در اولین تجربه به آرایشگاه رفتن، با وجود محیط کودکانه و مناسب، حاضر به همکاری نشد و در آغوش پدرش در حال گریه و بی قراری اصلاح شد.. احساس من این بود که شاید برایش تداعی به مطب رفتن شد.. چطور این خاطره ناخوشایند آرایشگاه را از ذهنش پاک کنم و دوباره او را به آرایشگاه ببرم؟ ضمنا از همان روز با حمام رفتن هم مشکل پیدا کرده و قبلا اصلا اینطور نبود..

  30. ح گفت:

    سلام من 44 سال دارم یک فرزند دارم دخترم ۳سال و نیمشه گاهی تا ۱۲شب بیداره و وسایل خودش و وسایل خونه رو به هم می ریزه و چراغها رو روشن می کنه نمیزاره کسی بخوابه یه جور نا آرامی داره منم خوابم ببره میاد با ورجه وورجه کردن روی تخت و… نمیزاره نمیدونم چکار کنم برنامه خوابش تنظیم بشه در طول روز هم خیلی ساعت کمی با خودش سرگرم بازی میشه اغلب از من میخواد باهش بازی کنم یا تلوزیون نگاه کنه و به عنوان مثال در تمام مدتی که غذا درست می کنم یا کار دیگه ای از من میخواد اون کار رو رها کنم باهش بازی کنم بعضی اوقات کلافه میشم و قهر می کنم یا گاهی حتی گریه می کنم گاهی در بعضی موارد سخت گیری می کنم اما نمی دونم چه روشی به کار ببرم که به حرف من توجه بشه و عمل کنه

  31. ناشناس گفت:

    سلام ، سوال من در مورد خانمى هست كه سنشون حدود شصت ساله و شوهر و بچه و نوه دارن و مدتى هست كه ياد عشق قديميشون افتادن كه نشده باهم ازدواج كنن ، و اون اقا هم زندگى خودش رو داره ولى مرتب به اين خانم زنگ ميزنه و بهش محبت ميكنه و اصرار داره كه باهم باشن ، اين خانم هم از ترس اينكه خانوادش نفهمن افسردگى شديد گرفته و از زندگى افتاده ، چه پيشنهادى واسشون داريد ؟

  32. ناشناس گفت:

    سلام من ۳۳ سال دارم و یک دختر دارم که الان ۱۴ ماهشه
    مشکلی که باهاش دارم اینه که یک هفتس اگر چیزی مخالف میلش باشه اعتراضشو با جیغ زدن و نق زدن بیان میکنه ولی من اهمیت نمیدم و کار خودمو میکنم بعضی وقتا هم سرش داد میزنم آیا درسته؟
    و اینکه شب تا صبح تحت هر شرایطی بیدار بشه حتما باید شیر بخوره بخوابه حتی آب هم بدم یا پیش پیش کنمم نمیخوابه فقط فقط با شیر من .و هر ۲ یا ۳ ساعت هم بیدار میشه
    چیکار کنم
    ممنونم

  33. r.baoosh@gmail.com رویا گفت:

    با سلام و خسته نباشید خدمت شما
    دختری ۲۹ ماهه دارم و تک فرزند حدود دو ماهی میشه که دائم در حال کندن ناخن های دست و پا است و هروقت تذکر میدم که این کارو نکن برای چند ثانیه خوب است ولی دوباره شروع میکند و هروقت ناخن هایش رو میگیرم پوست های اطراف ناخنش را میکند واقعا این کارش ناراحت و عصبیم کرده البته لازم بذار است که ما خانواده آرامی هستیم و دعوا و تنش خیلی خیلی کم داریم و دیگری اینکه پدرش بدلیل مشغله کاری زیاد اغلب اوقات نیست یا حضورش خیلی کم است یعنی شبها دیروقت بمنزل می اید و وبستگی شدیدی بخودم دارد و من هم سعی میکنم با ارامش باهاش رفتار کنم از راهنمایی شما پیشاپیش تشکر میکنم

  34. مهسا گفت:

    سلام دختر ۹ ساله دارم تک فرزند هستش تازگی به تهران نقل مکان کردیم اینجا بسیار تنهاست در مدرسه دچار پرخاشگری وناسازشی شده با دوستاش واعتماد به نفسش کم شده کلن درون گراست واسترسی لطفا راهکار بدین چکار کنم .من خودم کلن کمی سختگیر هستم ودوست دارم همه چی سرجاش ومنظم باشه به خیلی کاراش مثلن نحوه نشستنش تمیزی اتاقش درس خوندنش گیر میدم که فک کنم اکثر مامانا همینجوری هستن

  35. كوثر گفت:

    پسرم دو سال و هشت ماهه. تك فرزند. از سمت خانواده مادري تك نوه. سمت خانواده پدري نوه دوم. الان چند ماهه كه به شدت بزرگ تر ها و دختر عموش رو ميزنه. از همه روش ها از جمله ترك مجلس، گرفتن دست، محروم كردن و… جواب نگرفتم. پدرشون و من كاملا همراستا تربيت ميكنيم.
    از هشت ماهگي كارگاه مادر و كودك ميبرمش. در كلاس يا پارك اصلا بچه ها رو نميزنه. ولي خيلي وقت ها در پارك ميگه ني ني نياد، يا اگر مهموني خونمون بياد ميگه بره خونشون.
    توجه و بازي و تفريح واقعا به اندازه كافي داره.واقعاازتونكمكميخوام

  36. ریحانه .sa گفت:

    سلام من ۳۷ساله وهمسرم ۳۸ساله هستیم ودختر یکسال و۴ماهی دارم که بابرادرش دوقلو هست دو تا مشکل هست که نگرانم کرده
    اول اینکه دخترم نزدیک زمان خوابش که میشه شروع میکنه به کشیدن مژه هاش هرچه حواسش رو پرت میکنم ویا بی تجهی میکنم بازم دستش میره سمت مژه وتا وقتی که خوابش ببره
    ودوم اینکه پسرم در تخت پارک در اتاق خواب ما میخوابه ولی دخترم در تخت خود ما میخوابه یکبار تو ۸ماهگی اتاقشون رو جدا کردم اما دخترم شبها از لبه تخت اویزون میشد وهق هق گریه میکرد ونشد جدا بشه میترسم دیگه نتونم جداش کنم از خودم در ضمن دوبار هم هردو تا صبح برای خوردن شیر خشک از خواب بیدار میشن وهمین موضوع هم بیشتر مانع این میشه که جداشون کنم لطفا راهنماییم کنید

  37. م .و .بهروز گفت:

    سلام وقت بخیر پسر ۱۳ ساله ای دارم که از از ۱۰ سالگی بصورت دوره ای تیکه ای مختلفی خصوصا در مواقع هیجان و استرس از خود نشان میدهد البته دوران حاملگی و زندگی پرتنشی داشتم البته سعی کردم با استعدادیابی او را به کلاسهایی که علاقه دارد ببرم تا تیکهایش تعدیل شود.امافرق چندانی نکرده .فرزند دومم هم ۲/۵ ساله است.

  38. معصومه سیدی گفت:

    سلام خسته نباشید دختری دارم ۶ساله ازوقتی رفته پیش دبستان شیطون که بود شیطونترو لجباز ترشده تا حرفی بهش میزنیم دهن به دهن میاد پرخاشگر شده وسط حرفمون میپره بعضی وقتام من وپدرشم دست درازی میکنه میزنه ،یه دختر خاله ۹ساله داره اصلا باهم نمیسازن تا همدیگرو میبینن یکم که بازی کردن گیر الکی بهم میدن مخصوصا این همدیگرو میزنن دعوا میگیرن ،هرچی بهش میگم این کارو نکن اون کارو نکن بیشتر همون کارو انجام میده نمیدونم چیکار کنم کارتون میزارم ببینه خیلی کم نگاه میکنه فقط دوست داره فیلم نگاه کنه از من اصلا حرف شنوی نداره از پدرش یکم حساب میبره تا باباش میاد اصلا به حرفام گوش نمیده فقط عاشق بازی کردنه خواهشا یه راهکاری بدین ممنون میشم تک فرزنده

  39. سعیده احمدی گفت:

    سلام.دختر من حدود 3 سال و نیم هستش.تک فرزندم هست . تقریبا نزدیک 3 سالگی از پوشک گرفتم اوایل مرتب میبردمش دسشویی و خودم حواسم بود بعد یه مدت خیلی وقتا میگفت .ولی الان نزدیک 1 ماهه که اصلا نمیگه.اگه خودم حواسم نباشه شلوارش رو خیس میکنه.چند دفعه بیخیال بودم تشویقش کردم دعواش کردم ولی هیچکدوم فایده نداشت.نمیدونم چیکار کنم؟؟

  40. سميرامحمدي گفت:

    سلام، پسرم ٤ سال و٥ ماهشه، تك فرزنده، حدود٨ ماه مهدرفت شروع كردبه بهانه گيري كه مهدش رو عوض كنم واينكارروكردم٣-٤ ماه مهدجديدرفت وديگه نرفت الانم نه كلاس ميره نه مهد صبح تاشب توخونه ميمونه حوصله ش سرميره ولي دوست نداره بره بيرون(كلاس)باهم سن هاش بازي كنه احساس ميكنم اصلاشادنيست شايدم افسردگي داره وهركاري براش ميكنم وهرچيزي ميخرم نهايتا ناراضيه و ازخريدكردن سيرنميشه ودلش همه چي ميخواد باوجود داشتن كلي أسباب بازي خودش روبابقيه مقايسه ميكنه وميگه من فلان چيزروندارم، شماواسم فلان كاررونكرديد وواقعا ازاين رفتاراش درمونده شدم

  41. منا گفت:

    سلام دخترم ۵ ماه و سه هفته هست همین یک بچه رو دارم.یک هفته ای هست توی اتاق خودش میخوابه .ساعت نه شب میخوابه چند وقتس ساعت ۱۲ که بیدار میشد شیرم رو توی شیشه میخورد و میخوابید گاهی تا ۵ و گاهی هم یه بار دیگه بیدار میشد که سعی میکردم شیر ندم.اللن دوشبه که ساعت ۱۲ هم شیرش و‌نمیدم بیدار میشه گاهی توی تختش ساکت میشه میخپابه بیستر بوسله پستونک گاهی بلندش میکنم راه میرم یکمی ارم میشه میزارم تو تختش میخوابه .
    سوالم اینه این روند و باید کار کنم؟ کی دیکه بیدارنمیشه؟ که یه سره بخوابه؟ اگر هر شب همش اینجوری بود چکار کنم؟یا گریه که میکنه نباید برم تو اتاقش ؟ خیلی ممنونم

  42. شكيبا گفت:

    سلام خانم نورى عزيز❤️
    اول از همه بابت پيج خيلى خوبى كه داريد تشكر ميكنم
    ولى متأسفانه من هرچقدر ميخوام راهكارهاى تربيتى كه پيشنهاد ميديد و استفاده كنم ، نميتونم ، نميدونم چرا؟؟؟؟
    و الان كه دخترم ٢ سال و ٩ ماهش هست،
    به اين نتيجه رسيدم كه به احتمال خيلى زياد افسردگى بعد از زايمان داشتم كه درمان نشده ( البته با توجه به علائمى كه شما ميگيد) و با وجود اينكه عاشق بچه و زندگيم هستم هيچ لذتى ازش نميبرم!!!!!!!
    لطفأ اگر امكان داره راهنمايى كنيد كه چكار كنم؟؟؟

  43. بهاره گفت:

    سلام ممنون از سما ،من اين دومين باره كه از شما سوال ميپرسم،من دوقلو دارم هردو دختر يكيشون ناخن ميجوه الان ٣ساله هستن ،نميدونم بايد چه كار كنم ؟شايد دليل ناخن جويدنش اين باشه كه تو سال اول تا دوسال و نيم خيلي بد خوابًبودن و عادت به رو پا خوابيدن داشتن و درطول سب يهو از خواب بيدارميشدن هردو وگريه ميكردن و من فقط يكس رو ميتو نستم بخوابونم وگاهي عصبي ميشدن و هيچ كدوم رو نمي خوابوندم،الان هم تا بهش ميگم نكن يا نه ويا حتي كسي كاري انجام نده براش دستش ميره تو دهنش!لطفا راهنماييم كنيد .ممنون ميشم

  44. aminihoda گفت:

    با سلام. من 33 سال سن دارم و یک پسر 30 ماهه دارم. وقتی پسرم 26 ماهه بود شروع کردم تا از پوشک بگیرمش. اولش خیلی خوب بود. یک لگن با طرح قورباغه براش خریدیم. جایزه های متفاوت. پسرم هم چون دائم پاش می سوخت اولش خیلی استقبال کرد
    خودش می رفت و جیششو می کرد. البته بگم موقع خواب شبانه و مهمانی رفتم ما همچنان از پوشک استفاده می کردیم. و اینکه پسرم، مدفوعش نگه می داشت تا پوشکش کنیم. پسرم روز ها که من سرکار هستم با پرستارش هستش.
    الان نزدیک به دو ماه است که پسرم دیگه اون ذوق قبلی رو نداره و هر بار جیششو تو شلوارش می کنه. به سختی من و پدرش باید ببریمش دستشویی
    و در یک روز وقتی مشغول بازی و تلویزیون میشه، چندین بار شلوارش خیس می کنه
    البته دیگه برای مدفوع کردن، نیاز به پوشک نداره و یا تو شلوارش و یا به ندرت در دستشویی ، مدفوع می کنه
    ممنون میشم کمکم کنید تا بتونم سریعتر پسرم رو از پوشک جدا گنم

  45. موسوی گفت:

    سلام 40 سالمه یک دختر 9 ساله دارم حدود دوماهی هست بشدت بد غلق شده از صبح به یه چیزی گیر میده .با هزار سلام صلوات مدرسه میفرستمش ظهر که میاد باز یه بهونه جدید داره خودش هم تهدید میکنه امروز این کارو میکنم زمان بد خلقیش زیاده نمی تونم حواسشو پرت کنم چند بار هم بعد چند ساعت دیگه تحملش برام سخت بود که داد و فریاد زیاد و موهامو میکشه .این چند سال این برنامه ها نبوده .هیچ شرایط جدیدی بجز جابجایی خانه پیش نیامده. دیگه دارم دیوانه میشم صبح اعلام کرده ظهر که میام خونه دختر دایی اینجا باشه .اگه نه ……

  46. فاطمه گفت:

    باسلام.من یک دختر ۴ونیم ساله دارم از کوچیکیش باهاش بازی میکردم مثل یک همبازی واین باعث شده نخواد ونتونه باخودش به تنهایی بازی کنه همش میخوادمن یاپدرش همبازیش باشیم ازطرفی هم من جدیدا ها اصلا حوصله بازی باهاش روندارم وکلافه میشم وقتی میبینم یه گوشه بیکارواسه خودش وایمیسته تابرم باهاش بازی کنم ممنون میشم راهنماییم کنین راجع به بی حوصلگی من هم راه چاره بدبد ممنون میشم

  47. مهتاب گفت:

    سلام،وقت بخیر
    من دو فرزند دختر 9 و 3 ساله دارم.فرزند اولم به شدت زود رنج،عصبی و حسود هست و حس میکنم یه خشم زیادی تو وجودش هست که نمیذاره شاد باشه. من بعد از تولد دخترم افسردگی شدید داشتم.. مادرم رو از دست دادم و متاسفانه همسرم حمایت روانی خوبی از من و فرزندانم نمیکنه. اصلا وقتی باشون نمیذاره و دخترم میگه بابا همیشه اخم میکنه.
    دخترم خیلی فعال هست و سعی میکنه مسائل رو مدیریت کنه. ولی همیشه با بچه های دیگه مشکل داره و مدام غر میزنه که کسی منو دوست نداره. و خیلی زود داد میزنه و عصبانی میشه
    البته من نا حدود 5 سالگیش خیلی زود عصبانی میشدم و دعواش میکردم ولی الان مدتهاست خشمم رو کنترل میکنم و با توجه به مطالعاتی که کردم سعی کردم رفتارم رو بهتر کنم.
    دختر بزرگم با خواهرش هم نمیسازه و مدام با هم دعوا دارند.

  48. تابان از تهران گفت:

    سلام دختری پنج ساله دارم
    از دو سالگی با انقباض باسن و پاها احساس کردم لذت می بره و الان مدتی بیشتر شده
    پسر دو ساله دارم او هم حدود دو هفته است به شکل دیگر این کار را انجام می ده
    من با هر روشی از جمله پرت کردن حواس و بازی نتونستم این مسئله رو ازش دور کنم
    ضمنا کمی هم اضطراب جدایی دارد و جدیدا شب در اتاق ما می خوابد چون مدام خواب بد می دید الان کخ در اتاق ماست بهتر شده
    لطفا کمکم کنید خیلی عذاب می کشم

  49. طناز گفت:

    سلام پسر من دوماه دیگه سه سالش تموم میشه
    از قبل از دوسالگی به تنها خوابیدن عادتش دادم اما الان به تازگی نصف شب بیدار میشه و با پتوش میاد رو تخت و پیش من میخوابه
    تنها خوابیدنش هم به این صورت که من یا پدرش تو اتاقش میمونیم تا بخوابه بعد میایم بیرون
    الان میخواستم بدونم چرا اینجوری شده و باید چه کار کنم؟
    ترس از چیز خاصی هم نداره
    براش چراغ خواب هم میزارم

    1. سارا گفت:

      سلام خانم دکتر .منم مادری ۳۵ ساله هستم که یه پسر ۶ ساله دارم تازگی علاقه شدیدی به لباس زنانه پیدا کرده مثلاً یواشکی می‌ره جوراب شلواری میپوشه کفش زنونه میپوشه چند بار به روی خودم نیاوردم .و تک فرزند هم هست .نمی‌دونم چطوری رفتار کنم.البته پسر خیلی اجتماعی اعتماد به نفس و خیلی کارهای مردونه هم دوست داره…لطفاً راهنمایی کنین.با تشکر

  50. سحر گفت:

    با سلام و آرزوي سلامتي براي شما.
    من يك مادرِ ٣٣ ساله هستم. و پسرم سه سال و ٨ ماهشه. دو ماهه كه لكنت زبان گرفته. دليلش رو نميدونم!!! لطفن كمك كنيد كه چه كنم. البته ٦ جلسه گفتار درماني بردمش. ولي چون تغييري نديدم و هزينه به شدت زياد بود ، ادامه ندادم- ما امارات زندگي ميكنيم. پسرم تك فرزند هست و بسيار روابط محدود داريم. و بچه هايي كه فارسي زبان باشن، كم هست. و بيشتر وقتها براي سرگرم كردنش، من و پسرم يا در پارك هستيم يا خانه ي مادربزرگ.. الان مشكل من لكنت زبان او هست.
    البته من و پدرش هر وقت دعوا مون ميشده با صداي بلند و داد بوده. و منم خيلي وقتها شده كه از خستگي و نا آگاهي، سر بچه م داد زده ام. ..

  51. منا گفت:

    سلام‌وقت بخیر دختر من سه روز دیکه شش ماهش تموم میشه تو اتاق خودش جدا میزارم ساعت نه شب میخوابه ۱۲.۵ که بیدار میشد شیر خودم توی شیشه بهش میداذم الان دوشب هست که بیدار میشه همون هم‌نمیدم و با پستونک آروم‌میشه.فقط اینکه نه شب که میخوابه یه بار ۱۲ و‌یه ببار حدود ساعت سه بیدار میشه نق میزنه گاهی سر جاش آروم‌میشه گاهی هم که خیلی گریه میکنه بلندش میکنم در حد ۳ دقیقه راهدمیبرمش پستونک‌میخوره آروم‌میشه توی تخت اش میزارمش و‌میخابه .۵ صبح که بیدار میشه و‌کرسنه هست شیر میخوره اما بعد اون زیاد بیدار میشه تا ۸ صبح یا نه که کلا بیدار شه دوسه بار .اما اکر شیر نخوره هم بیقراری نمیکنه به همون روش آروم‌میشه ویخوابه‌.میشه بگید باید چکار کنم که هم‌بین شب هم همون صبح‌به بعد هم کم بیدار شه و خواب خوب و یه سره داشته باشه.وزن و رشد اش هم خوبه.اما هنوز دندون در نیاورده.بازم‌ممنونم

    1. مهرسا گفت:

      سلام وقتتون بخیر. من 33 سالمه یه دختر 1 سال و 1 ماهه دارم. خواب خوبی نداره. از نوزادیش بدخواب بود. ریفلاکس داشت و تحت درمان بوده تا الان که خیلی بهتر شده. شبها بیشتر از 5. 6 بار بیدار میشه. تقریبا هر نیم ساعت.، یکساعت یه بار بیدار میشه. بعضی وقتها شیر خودمو میخوره و میخوابه بعضی وقتهام فقط میخواد تو بغلم باشه. شبهام دیر میخوابه. 12 .1 میخوابه. زیر نظر دکتر 10 ماهگی قرص ملاتونین نصف قرص شبها بهش دادم دوماه خورد ولی خیلی تاثیری نکرد. بازم شبها بیدار میشد مرتب،فقط به خواب رفتنش بهتر شده بود. خودم قطعش کردم یکماه دوباره برگشت مثل قبل و شبها 2.30 یا 3 میخوابید دکتر گفت باید بهش بدم قرصشو. حالا میخوره خیلی بهتر شده وشبها زود به خواب میره ولی ساعت خوابش 12 تا 1 هست. البته به دلیل اینکه شوهرم شبها 11.30، 12 میاد خونه نمیتونم زودتر بخوابونمش. چون دیگه فقط جمعه ها میتونه ببینتش. من میخوام بدونم این قرص که دارم بهش میدم مشکلی نداره؟ با اینکه دکترش گفته ولی من بازم میترسم به این قرص عادت کنه. و اینکه این بدخوابیش چه علتی ممکنه داشته باشه؟

  52. محمدسبحان گفت:

    سلام
    #پسری دارم #۲سالو۵ماهه فرزند اول،ک یه داداش۱ماهه داره،تازگیاحس میکنم ب پسرکوچیکم #حسادت میکنه،دستوپاشومیکشه،سرشوفشارمیده و…منم سعی کردم زیادواکنش نشون ندم و باآرومی بگم نکن داداش اخ میشه گریه میکنه و… امابدترمیکنه،ک مجبورمیشم کتکش بزنم😢حتی اصلا پسرکوچیکموجلوش بوس نمیکنم،وهروقت سرم خلوت شدباهاش بازی میکنمو…
    تازگیاهم #لجبازشده وخیلی کم ب حرفام گوش میکنه،۱:چیکارکنم پسرم آسیبی ب داداشش نزنه و #حسودی نکنه.
    ۲:حرف زیادمیزنه امااکثرش نامفهوم،مثلاب گوشی میگه توتو😳
    حرفاشو اصلاح میکنیم امابازم غلط میگ.راه حل برای اصلاح کلماتش میدین؟؟ممنون🙏

  53. ريحانه گفت:

    سلام مهربانترين رويا
    من ٣٤ و همسرم٣٥ سال داريم، تنها فرزند ما دختري٢٥ ماهه هست، بسيار باهوش و مودب ولي يه مشكل اساسي داره اونم اينه كه بدغذاست و كلا نميتونه بشينه سر غذا، يا روي ميز راه ميره يا دور سفره ميچرخه،سه قاشق كه خورد از روي صندليش پا ميشه، وزنش ١١ كيلوست و لاغره، از نظر جسمي مشكلي نداره فقط نميونه بشينه مدام درحال راه رفتنه… باتوجه به اينكه مطالبتونو دنبال ميكنم بارها بهش بي توجهي كردم ولي دو روزم غذا نخوره عين خيالش نيست.. افسردگي گرفتم سر اين قضيه لطفا كمك كنيد.ضمن اينكه سر اينكه به زور ميخوام بهش غذا بدم لجباز شده😔

  54. ساجده گفت:

    سلام ببخشيد من اكثر سوالها رو خوندم و سوال مشابه خودم نديدم من يك دختر شش سال و نيم و يك دختر سه يال و نيم دارم دختر كوچكم تمايلي به پوشيدن پيراهن نداره و بيشتر بلوز و شلوار ميپوشه و توي اسباب بازيها به ماشين و تفنگ بيشتر علاقه داره دخترم لجباز هست اين موضوع منو نگران كرده ممنون ميشم واهنمايي كنيد

  55. تاتا گفت:

    سلام. 25 ساله هستم و یه دختر 3 سال و دو ماهه دارم. و فرزند اول من هست. من دوست دارم دخترمو اون طور که خودم می دونم درست هست تربیت کنم ولی مادرم به دلیل علاقه ی زیاد به دخترم خلل ایجاد می کنن و به همین خاطر دخترم از من وپدرش حرف شنوی نداره. مادر سخت گیری نیستم اما دوست ندارن دخترم رفتار های زشت و نا پسندی رو انجام بده اما نه تنها مادرم بلکه بقیه هم دخالت در تربیت من می کنند. راه حل من چیه؟

  56. شادی گفت:

    سلام من 36 سالمه یه پسر 15 ماهه دارم.شبها تو اتاق و تخت خودش میخوابه ولی برای شیر یک بار بیدار میشه ولی بعصی شبها با بدخوابی چند بار بیدار میشه من همون 1 بار رو بهش شیر میدم شیر خشک میخوره.شاغل هم هستم تا 8 ماهگی کامل پیش خودم بود بعد پیش مادرم میذارمش.مشکلی که دارم اینه که از وقتی حرکات بدنش رو شناخته تو هیجان بازی باهاش با دست و سرش طرف مقابل رو میزنه یا گاز میگیره حتی من و پدرشو بعضی وقتا دست خودشم گاز میگیره..خیلی سعی کردم حواسشو پرت کنم ولی همچنان ادامه داره.شبا هم حدود 9 شب میخوابه.

  57. سپیده گفت:

    سلام و روز بخیر
    خانم نوری من با همسر و دختر ۲۸ ماهه ام در آلمان زندگی میکنیم و تنها هستیم . تمام مهدکودک ها پر هستن و از سه سالگی بچه قبول میکنن . دختر من از نوزادی تا الان فقط با من و باباش بوده و گهگداری که مهمانی یا مسافرت رفتیم. ‌برای همین الان به طرز بدی به ما دو نفر میچسبه تو مهمانی ما حتی به اندازه یک بازی تخته هم نمیتونیم برای خودمون زمان داشته باشیم . اشک و جیغ و گریه که شما نباید بازی کنین . اینجا هم مثل ایران مشاور نیست که بتونیم حضوری بریم و مشکل حل کنیم . جدیدن مهمان میاد یا مهمانی میریم به من میچسبه (در صورتی که تو سن کمتر اینجوری نبود) میگه تو با بقیه حرف نزن کلا من اجازه انجام هیچ کاری ندارم خیلی خیلی این اخلاقا و مرامش رو اعصابمونه. شما میگید چه کار کنیم ؟

  58. الهام گفت:

    سلام. دختر من 2 سال و 7 ماهشه, تنها فرزندمه. اولین مشکلش اینه که به شیشه شیر وابستگی داره. شبها هم 2-3 بار بیدار میشه و شیشه میخواد. و دومین مشکل این هست که اصلا به تنهایی بازی نمیکنه. حتما باید با من یا باباش بازی کنه. اگر من مشغول کارهای خودم در اشپزخانه بشم مدام به من چسبیده و اصلا نمیتونه خودش به تنهایی با عروسکها و اسباب بازی هاش بازی کنه. البته مهمانی یا کلاس که میبرمش با بچه های دیگه بازی میکنه و خیلی دوست داره باهاشون ارتباط برقرار کنه و بازی کنه.
    توی خونه دائم به من میچسبه و منتظره تا من باهاش بازی کنم وگرنه اصلا بازی نمیکنه.

    خیلی تشکر بابت وقتی که برای پاسخ به ما صرف می کنید.

  59. ش. نادری گفت:

    سلام خانم دکتر… عزیزم من ۳۷ سالمه. دو پسر دارم.اولی پنج سال و نه ماهه و دومی ۱سال و چهار ماهه… پسر بزرگم که الان پیش دبستانی ۲ می‌ره… از زمان بچگی در مورد تربیتش خیلی حساس بودیم …راستش از زمانی که خواستیم آموزش توالت رفتن را بهش بدیم از واژه های اصلی ادرار و مدفوع استفاده کردیم و اصلا ( عذر می‌خوام) جیش و پی پی نگفتیم. اما الان که مدرسه می‌ره از بچه ها یاد گرفته و مدام تکرار می‌کنه در خونه خیلی حساسیت نشون ندادم هر چند بهش گفتم کلمه های مناسبی نیست اما جلوی دیگران یه مواقعی برای ابراز توجه میگه و نمی‌دونیم باید چه عکس العملی نشون بدم.اینکه حساس باشیم یا ایگنور  کنیم. در ضمن اندام تناسلیش رو هم اسم نگذاشتم و موقع دستشویی می‌گفتیم صدا کن پاتو بشوریم. اما چند روزه اومده و توی حرفاش میگه شرمنده ( دودول) . نمی دونه معنیش چیه ظاهراً فقط شنیده. ازم پرسید راستش گفتیم ظاهراً معنی خوبی نداره حالا باید سرچ کنیم ببینیم یعنی چی… ولی نگو خوب نیست…
    به نظرتون چه برخوردی باید داشته باشیم… پیشاپیش ممنون از پاسخگوییتون

  60. ریحانه شاطری گفت:

    سلام.من پسری ۲سال دارم.پسرم خیلی با محبت هستش و معمولا بچه ها را بغل کرده و بوس میکند.ولی در مواقعی که بچه ها بهش بی محلی کنن ممکنه گاز بگیره و من بخاطر همین نگران هستم که به مهد کودک ببرمش و این کار را انجام بده.مشکل دیگر اینکه در بعضی مواقع که عصبانی میشه سرش را روی زمین میزنه و من نمیدونم چه واکنشی باید انجام بدم.
    من یکی از اخلاق های بدی که خودم انجام میدم اینه که وقتی کار بدی میکنه عصبانی میشم و بعضی اوقات سرش داد میزنم یا روی دستش میزنم ولی بعدش خیلی ناراحت میشم.میخواستم ببینم هم برای کارهای پسرم باید چه کار کنم و هم برای کنترل خودم.ممنون

  61. پریسا گفت:

    با سلام خسته نباشید من دختری دو سال و پنج ماه دارم که حدود پنج ماه است دستشویی میره البته چون ما تو خوونه دسشویی نداریم میبرمش تو حموم کارشو بکنه مشکل من اینه که بعضی روزا که جدیدا هم شدت گرفته اصلا مدفوع و ادرارشو نمیگه یواشکی تو شلوارش تو خونه مدفوع میکنه این در حالیه که از وقتی دسشویی یاد گرفته بود بعضی موقع ها این کارو میکرد ویه مشکل دیگه اینکه وقتی میره تو حموم تا دسشویی کنه خیلی دوست داره دستشو به مدفوعش بزنه ویه مشکل دیگه اینکه من تا بخوام شلوارشو پاش کنم سه ساعت طول میکشه خیلی ناراحتم بعضی موقع ها هم خیلی عصبانی میشم لطفا راهنمایی کنید پ

  62. ناشناس گفت:

    سلام.. من 23 سالمه دخترم 6 ماهشه.. زمانی که دخترم دو ماهه بود من دوباره باردار شدم.. با اینکه میدونم این جریان سختیای خوذش رو داره اما خوشحالم از ورود عضو جدید و تنها دغدغه ام اینه ک باید موقع به دنیا اومدن نی نی جدید با دخترم و حتی نی نی تازع وارد چطوری برخورد کنم م هیچکدوم احساس کمبود نکنن

  63. نینا مقصدی گفت:

    سلام خسته نباشید من خانم ۳۴ ساله هستم
    دوقلوی دختر غیر همسان بیست ماهه دارم ،در خانه همسرم خیلی در کار بچه ها کمک می کنه و خونه آرامش حاکم است ولی به دلیل مهاجرت خانه پدری خودم هستیم دخترام اتاق جداگانه از ما ندارند . قل بزرگم وقتی عصبانی می شود یا حتی گاهی یهویی قل کوچکم را گاز یا موهاشو می کشه ، من نمی دونم در این شرایط واکنشم باید چگونه باشه باید حواسشو پرت کنم یا مستقیما بگم نباید این کار رو بکنی ،فایل صوتی شما رو شنیدم که فرمودید باید یه مدت جدا از همسن هایش باشه که یادش بره ولی چون خواهر هستند ما همیشه کنار هم هستیم ، وقتی می خوام از این کار منصرفش یا از کار اشتباه دیگه منصرفش کنم خودشو می زنه زمین ، و تازگی ها یاد گرفته جیغ بزنه نمی دونم باید عکس العملم چی باشه ؟

  64. رویا چالاکی گفت:

    سلام و وقت بخیر 26 سالمه یه دختر 25 ماهه دارم تک فرزنده. به شدت بهم وابسته اس بطوریکه حتی پیش پدرش هم تنها بدون حضور من آروم نداره این مساله خیلی من و ریخته بهم وبه شدت عصبیم کرده و بیشتر اوقات سرش داد میزنم ممنون میشم کمکم کنید

  65. مینا گفت:

    با عرض سلام و ادب و احترام،
    خانمی ۳۳ ساله هستم و تک فرزند دخترم چهار ساله هست و نزدیک ۷ ماهه که ۴ ساعت در روز به مهد کودک میره. تربیتش هم از بدو تولد تا به حال فقط با من و پدرش بوده.

    مشکل دخترم اینه که نمیتونه در برابر همسن های خودش یا بچه های کوچیکتر از خودش دفاع کنه حتی در مواقعی که مورد آزار و اذیت جدی قرار می گیره. خیلی دلرحم و مهربونه میگه گناه دارن. دو سه بار در مهد کودک توسط پسرهای همسن و سال خودش اذیت شده. من و پدرش هرچقدر براش توضیح میدیم که قبل از اذیت کردن باید با صدای بلند به طرفش بگه که اجازه نداره این کار رو بکنه و جلوش رو بگیره و درصورت ادامه دادن به مربیش بگه، انجام نمیده و حتی بعضی وقتها که ازش میپرسیم چیکار کردی به دروغ میگه من زدمش یا نذاشتم منو بزنه. چطور میتونم بهش یاد بدم قبل از اینکه کسی بهش آسیب برسونه از خودش دفاع و مراقبت کنه مخصوصا اون وقتهایی که مهد کودکه؟
    ممنون از وقتی که میذارید و محبتی که دارید.

  66. مهرناز گفت:

    مادری ۲۹ ساله ام پسری دارم دوسالو ۱۱ ماه….تک فرزند و از هر دو طرف تک نوه….هر روز پارک میره بعد از مدتی با خانومی اشنا شدم مطابق شرایط خودم همسن و دارای ی پسر ک ده روز از پسر خودم بزرگتره…مدتی تقریبا ۴ باهم پارک میریم خانه بازی بیرون ک کلاس خلاقیت…الان ب جایی رسیده ک جفت بچه ها بدون حضور هم بازی نمیکنن و همش هم دیگه رو میخوان…باید چیکار کنیم قطع این دوستی یا ادامه؟؟تشکر از شما و کانال خوبتون

  67. فرانک گفت:

    سلام خسته نباشید
    من ۳۸ سالمه و پسرم ۴/۵ ساله و تک فرزند ، پسرم به صداها حساسیت نشون میده وقتی تلویزیون صداش بلنده زود میره کم میکنه و میکه گوشم رفت یک ماه مهد گذاشتمش اونجا هم نمی رفت علاوه بر وابستگی که داره میگفت بچه ها داد میزنن اذیت میشم بعد مجالسی که اونجا باند و اینجور چیزا باشه همینکه باند رو می بینه میکه مامان بگو روشنش نکنن من می ترسم یا صداش بلنده گوشم اذیت میشه اما خودش دوست داره آهنگ گوش بده و سی دی میذاره یا تو تبلت و گوشی به آهنگ گوش میده اما به صداهایی که گفتم حساسیت نشون میده به نظرتون آیا مشکلی داره که باید درمان بشه و اگر لازمه پیش چه متخصصی ببرمش . ممنون از راهنماییتون

  68. ناشناس گفت:

    سلام پسری دارم پنج سال و ۱۰ ماه .روش تربیتی منم صحیح نبوده یعنی دعواش کردم حتی کتکشم زدم خودمم عصبیم مدتی که تیک گردن گردن گرفته یک ماهی میشه و هنوزم خوب نشده و مشاور پیشش هم بهم گفته که باید پارک ببریش و باهاش بازی کنیم و باهاش مهربون باشیم و اصلان به روش نیاریم و ما انجام دادیم و ولی هنوز خوب نشده . یعنی ببرمش پیش روانشناس دیگه

  69. شانل گفت:

    با سلام و وقت بخیر.پسری سه ساله دارم که خیلی به من وابسته است و پیش هیچکس نمی مونه.می خوام بزارمش مهد از من جدا نمیشه و یه خاطره بد داره که من رفتم اون پیش باباش بود و بعد از برگشت من ساعتها گریه کرد و هنوزم فراموش نکرده.علاقه خیلی افراطی به تماشای تلویزیون داره و حتی اسم اونها رو روی خودش می گذاره و خیلی به من و باباش می خواد زور بگه.لطفا منو راهمنمایی بفرمایید

  70. عسل گفت:

    با سلام چطور می تونم به خشمم غلبه کنم و زود عصبانی نشم چه در مورد شوهرم چه پسر ۳ سالم.متاسفانه زود عصبانی میشم داد می زنم و گاهی حرفهای ناشایست می زنم و نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم

  71. سکینه محیط گفت:

    سلام خانمی هستم ۳۶ساله ۱ فرزند پسر دارم ۳ سال و ۹ ماهه من وقتی خیلی عصبانی میشدم روش داد میردم و یا کتکش میزدم تا با کانال شما آشنا شدم و روی خودم کار کردم و الان خیلی بهتر شدم الن مشکل پسرم اینه که بچه های کوچکتر رو میزنه و اگر به میلش رفتار نشه داد میزنه و یا منو میزنه میخواستم که بهم کمک کنید ممنونم از لطفتون

  72. کتی گفت:

    سلام
    من دو فرزند دارم ۶.۵ پسر و ۳.۵ دختر
    دختر من الان حدود یکماه هست که تیک داره و پلکش را خیلی محکم بهم میزنه میخواستم بدونم باید چه بکنم ممنون از شما🙏🏻

  73. ناشناس گفت:

    سلام مادری که پسر نه ساله داره و دست رو مادرش بلند میکنه چه عکس العملی باید داشته باشه و چطور با پسرش رفتار کنه.بعد پشیمون شدن از این کار معذرت خواهی کرد چطور باید برخورد بشه هرسری قول میده ولی باز موقع عصبانیت میزنه فقط هم با مادر این کارو میکنه درصورتی که مادر همیشه باهاش بازی میکنه و خیلی حواسش هست

  74. rezvan_roz گفت:

    با سلام و تشکر از شما بابت وقتی که برای پاسخ به سوالات ما میگذارید.
    دختر من 27 ماهه است.یک ماهی هست که در مواقع مختلف خیلی جیغ میزند.مثلا وقتی کسی با من صحبت میکند یا وقتی با هم بازی میکنیم.خیلی نگرانم.از طرفی موقع بازی کردن اصلن صبور نیست و اگر چیزی که درست میکند مثل خونه سازی یا پازل .خراب شود همه چیز را پرت میکند و شروع به گریه می کند تا من به کمکش بروم.لطفا راهنمایی کنید.

  75. hashemi.azadeh گفت:

    سلام خانم دكتر نوري، دوقلوي پسردختر سه سال و دو ماه دارم. در مورد تربيت هم نظرات دكتر سلطاني، هلاكويي و كتاب شما رو سعي ميكنم پياده كنم. پسرم دايم خواهرش رو هل ميده و گاها ميزنه. دعوا سر اسباب بازي يا حتي اشغال كاغذه. تا ميرم غذا درست كنم صداي جيغ و داد دخترم بالا ميره. هر كاري ميكنم كه پسرم نزنه و هل نده ، دوباره شروع ميكنه و ميخنده. مهد مونتسوري گذاشتمشون ٢ ماه پيش، روز سوم گفتن به حرفهاي ما گوش نميدن و فقط ميخوان بازي كنن و عذرشونو خواستند و گفتن ٦ ماه ديگه ممكنهامادگيشون براي حضور مهد مناسب بشه. پسرم پي و پوپ هم وقتي تو دايپرش ميكنه مياد به من ميگه كه عوضش كنم و بشورمش. بعضي وقتها هم ناخنشو ميجود البته كوتاه كوتاهه نميدونم چرا دستش تو دهنشه. غذا هم نميخوره كه اين قسمتش فعلا مهم نيست يعني دكتر گفتش وزنش نرماله. سوال من اينه كه چه كار كنم تا پسرم با خواهرش اين كارها و نكنه و هي داد نزنه. باتشكر

  76. منا گفت:

    سلام
    پسر ۱۸ ماهه ای دارم که پسر عمه ای داره از خودش ۸ ماه بزرگتر هست
    وقتی همدیگه رو‌میبینن خیلی سر هر اسباب بازی ای با هم دعوا میکنن در صورتی که پسر من با هیچ بچه دیگه ای دعوا نمیکنه
    میخواستم ببینم چطور باید باهاشون برخورد کنیم
    ممنون

  77. الی گفت:

    با سلام .من زنی سی و چهار ساله هستم و از کودکی یک ترس شدید در خصوص از دست دادن پدر و مادرم با من بوده و باعث میشده شبها درست نخوابم و گهگاهی گریه کنم و این وضعیت خیلی باعث آزارم شد ولی بتدریج با بالا رفتن سن از سن بلوغ کاهش پیدا کرد هرچند که هنوز هم نگرانیهایم همراهم هست و بکلی از بین نرفته .به همین دلیل برای دختر سه سال و نیمه ام نگرانم و میخوام ازتون کمک بگیرم که مرگ رو چجوری براش تعریف کنم تا ترسی مثل من برای از دست دادن عزیزانش نداشته باشه .خواهش میکنم در این مورد تو صفحه اینستاتون پست هم بذارین.elham.darang@gmail.com

  78. امیرمحمد کریمی گفت:

    سلام دوتا پسردارم پسر بزرگترم الان پیش دبستانی هست ولی اصلا به حرف ما حتی معلمشم هم گوش نمیده فوق العاده شیطنت میکنه سرمون داد میزنه تاموقعی که مدرسه رفته حرف بدمیزنه حاضرجوابی هم میکنه طوری که راه چاره ای برام نمیذاره مجبورم تنبیه بدنی کنم و معلمش هم میگه تو کلاس فقط بازی میکنه مجبوریم از کلاس بکنم بیرون تست پیش فعالی هم دادم که نیست.دست بزنم داره حاضرجوابی هم میکنه بددهنم شده…کلافمون کرده تربیتش موندیم….ممنون ازبرنامه خوبتون

  79. neda گفت:

    سلام پسر بیست وسه ماهه ای دارم با بچه ها خیلی دعوا میکنه سریع هم پشیمون میشه کلا رفتارهای خشن داره وسایل خونه یا اسباب بازیهاشو پرت میکنه بعد هم معذرت خواهی میکنه نمیدونم چطور رفتار کنم باهاش که اینکارا یادش بره لطفا راهنماییم کنید ممنون از مطالب خوبتون.

  80. پگاه گفت:

    سلام خانم نوری
    من ۲۷ سال هستم و یک دختر ۲۱ ماه دارم که از ۱۸ ماهگی شیر خودم رو براش به تدریج قطع کردم و اصلاً اذیت نشد الان نزدیک ۲ ماه میشه که شروع کرده زبان خودش رو میک زدن که باعث میشه فرم صورتش عوض شه که من از روی ناچاری بهش پستونک دادم و بازهم زمانی که پستونک رو ازش میگیرم باز این اینکارو انجام میده و خیلی حرکتش آزارم میده ازتون راهکاری برای این حرکتش میخواستم و اینکه اینکار مشکل خاصی داره؟

  81. مهری حیدری گفت:

    سلام و سپاس از مطالب خواندنی صفحه و سایت شما. من طبق توصیه اول فایل‌های صوتی رو گوش دادم. گرچه در مورد خواب نوزاد و اضطراب جدایی صحبت کردین اما من جوابمو نگرفتم. لذا اینجا سوال می‌کنم. پسر ۹ و نیم ماهه من طول روز اضطراب جدایی داره، روزها موقع خواب تا سینه مو نگیره نمی‌خوابه و هنوز به همون روال نوزادیش هر یک تا دوساعت یکبار بیدار میشه و تا شیر نخوره، نمی‌خوابه. وزن معمولی داره.فرمودین که عادت درستی نیست، اما نمیدونم چطور باید این عادت رو ازش بگیرم. برای خواب هم در تخت و اتاق خودشه، اما برای راحتی از بارهابیدارشدن، تو اتاقش می‌خوابم. ممنون میشم پاسخ بدید

  82. فرانك گفت:

    سلام من تك پسري ٢ ساله دارم كه به شدت از طرف پدر و مادرم داره لوس ميشه و به حدي وابسته پدرم شده كه به باباي خودش اصلا توجهي نميكنه و حتي بغلش نميره و از اين موضوع خيلي همسرم ناراحت ميشه،به نظر شما بايد چكار كنيم؟
    در ضمن هفته اي دو روزم بيشتر بابامو نميبينه،اينجور نيس كه ما دائما پيششون باشيم

  83. فاطمه ياسيني گفت:

    سلام من 24 سالمه و ٨ ساله كه ازدواج كردم و يه دختر ٢٣ ماهه دارم از شش ماهگي غذاي كمكي رو شروع كردم ولي اصلا نميخورد تا حدود پونزده ماهگي بجز بعضي موارد جزيي فقط شير خودم رو ميخورد حدودا از ١٨ ماهگي بطور مرتب غذا ميخوره و الان تازه از شير گرفتمش البته بگم كه تا يكسالگي رفلاكس داشت و رشد خوب و مناسبي داره و كمبود وزن نداره ولي يه مشكلي كه داره در مقابل خوردن خيلي مقاومت ميكنه و حتما بايد پاي تلويزيون غذا بخوره حتي اگه وسط غذا خوردن باشه و كارتون تموم بشه غذاشو ميريزه بيرون و از همون ابتدا هم هنينطور بود و من چون از غذا خوردن امتناع ميكرد گفتم بزار يبار پاي تلويزيون امتحان كنم و خورد ممنونم ميشم بگيد چطور اين مشكل رو حل كنم؟!

  84. آمنه گفت:

    باسلام و وقت بخیر
    پسر ۳ سال و ۳ ماهه ای دارم که یک برادر بزرگتر از خودش داره ۵ ساله
    توی یادگیری ضعیف و هر چیز رو بارها و بارها باید بهش بگم تا یاد بگیره مثلا شمارش اعداد پوشیدن لباس و حتی زمان بموقع دستشویی رفتنش که واقعا کاهلی میکنه.
    تمایل به مهد رفتن نداره و دوست داره بیشتر پیشم باشه
    محبتش رو با خشونت نشون میده
    حتی وقتی هم که باهاش آرام صحبت میکنم حالت سرکشی به خودش میگیره.
    میشه در خصوص رفتارش توضیحی بدهید متشکرم

  85. ناشناس گفت:

    باسلام
    کودک دختر ۲سال و۳ماهه دارم از اول هرجا میرفت یا کسی میامد گریه میکرد بهم میچسبید خیابان یا پارک مشکلی نداره.بیرون میره فقط میخواد توبغل باشه راه نره.تنها بازی نمیکنه باید من کنارش باشم وبازی کنم هیچ جا توی خونه تنها نمیره و اگه منم برم پشت سرم میاد .مداوم گریه میکنه منو بغل کن راه برو اصلا ساکت نمیشه .بخاطر رفتارش جایی نمیرم نمیزاره کاری انجام بدم .اصلا دستشویی شو نمیگه پوشک میپوشه.همش دادمیزنه چیزی بخواد.ممنون میشم راهنمایی کنید.

  86. الهام گفت:

    با سلام
    پسرم دو سال و چهار ماهه هست و همه چیزی رو که فکرش کنین توی دهنش میزاره از وقتی که بچه بوده. همه گونه رفتاری هم کردیم که بهش بگیم نه ولی بازم تکرار میکنه لطفا کمکم کنین. ممنون از پاسخگویی شما

    1. یاسمین عطایی از اصفهان گفت:

      سلام من۳۰سال سن دارم و یک پسر ۵ ساله دارم وقتی مهمانی به خانمان می آید که فرزند کوچک دارد اجازه نمی دهد به اسباب بازیهایش دست بزند و باهم بازی کنند وبا بچه های بزرگتر از خودش مشکلی ندارد و باهاشون بازی می کند وقتی یه جای مثل مهد هم گذاشتم گفتم شاید رفتارش بهتر بشه با بچه ها فرقی نکرد توی مهد اصلا از من جدا نمیشه و میگه بیا سر کلاس بشین و با هیچ کدام از بچه های مهد دوست نمیشه و تمام به من میچسبه یه مشکل دیگه اینکه وقتی کار اشتباهی یا حرفی که نباید بزنه را میزنه بهش باخوبی میگم دیگه این کار را نکن یا این حرف را نزن هی جوابم را میده و حرفهای مثلا اینکه دوست دارم اینکار را انجام بدم و بحث می کنه همین جوری ادامه اش می ده و موقعی هم که به بهداشت می برمش برای تست شنوایی و وزن و قد اصلا به حرف من و مسئول بهداشت گوش نمی ده مثلا روی وزنه نمیره کنار دیوار نمی ایسته که قدش را بگیرم توی خونه یا جای که مهمانی میریم حرف گوش میده

      1. ناشناس گفت:

        سلام پن لیلا هستم مدت ه سال میشود از کسور خود دور هستم مادر ۴دختر و یک پسر هستم ۴۳ ساله هستم خانواده من از هم می پاشند لطفا مرا رهنمای کنید.lilamrhrabi.185@gmail.com

  87. فاطمه سبحانی گفت:

    باسلام.مادری 32هستم که دخترم 4سال و10ماهه هست ودربیشتر مواقع احساساتش را بروز نمیده در جلو دیگران وخجالت میکشه مثلا پسرخالش ازش چیزی میگیره ساکت سرش پایین وچیزی نمیگه گریه ام نمیکنه وتو خودش میریزه وبعدازچندلحظه میاد بغل من خودشو قایم میکنه وگریه میکنهالبته دربرابر پسرخالش این رفتارا دیدم توی مهد اگه کسی ازش چیزی بگیره فقط گریه میکنه ونمیره خودش بگیره.از کودکی خالش چیزیو از دخترم میگرفت ومیداد به پسرش ومن احساس میکنم دختر من خودشو دربرابر پسرخالش شکست خورده وکم میبینه وهمش میخاد اون راضی باشه وهروقت اونت گریه میکنه بلند وچیزیو از دخترم میخاد دخترم اضطراب شدید میگیره اون چیزو ول میکنه وسرش پایین وبغض شدید خواهش میکنم بگید چیکارکنم.درضمن تک فرزند هست.

  88. مرجان برادران گفت:

    سلام خسته نباشيد من يه دختر ٣ سال و ٣ ماه دارم تك فرزند هستش خيلي دختر خوبيه فقط بعضي وقتها با من لجبازي ميكنه و حرف من و گوش نميده و منم تا اونجايي كه ممكنه باهاش راه ميام ولي بعضي وقتها و خيلي كم پيش مياد اين اتفاق بيفته خيلي عصباني ميشم و بدجوري داد ميزنم و خيلي ميترسه حقم داره ولي اصلا دسته خودم نيست و بعدش خيلي پشيمون ميشم گريم ميگيره بغلش ميكنم معذرت خواهي ميكنم ازش و ميگم مامان بده بود ولي خيلي حالم بد ميشه امروزم اين اتفاق افتاد گفتم بگم بهتون راهي هست كه اين كارو نكنم چون خيلي اسيب ميزنه به دخترم ممنون ميشم كمكم كنيد

  89. مبینا گلی گفت:

    سلام خسته نباشید من ۲۸سال دارم.متاهل ویه دختر۳ساله دارم.ازسال پیش دچارتپش قلب شدم دکتررفتم اکوونوارقلب هیچ مشکلی نداره.هرازگاهی برام پیش میاد خودم حس کردم واسه بیخوابیه .ولی وقتی کلاس درس یاتوجمع فامیلی میرم اصلا حس خوبی ندارم احساس میکنم باز تپش قلب میگیرم و حالم بد میشه.میخواستم ببینم افسردگی دارم یامشکل دیگه؟؟؟

  90. رضا گفت:

    باسلام من 29 سالم هست پسرم چهارسالوده روزش هست همش باصدای بلندحرف میزنه اگه بزرگاراش باحالت عصبانی باهاش حرف بزنن سریع بهشون حمله میکنه چیکارکنم که ازاین حالت بیرون بیاد مخصوصاحرف زدنش که باجیغ هست

    1. بیتا گفت:

      سلام خانم دکتر
      پسر5ماه و 5روزه ای دارم  اولین فرزندم می باشدبا وزن 7200 و وزن تولدش 3200 بوده که تا 4ماهگی شیرشب میخورد و کم کم از4ماهگی شیرشب رو قطع کردم
      و از دو ماهگی اموزش خواب شبانه رو بهش دادم و 10شب میخابه تا9صبح مشکل اینجاست
      چندین بار از خواب بیدارمیشه تو طول شب تو این مدت که شیرشب بهش نمیدم
      و گریه میکنه اولین بارش بیست دقیقه بعداز خوابیدنش هست دومین بارساعت 1شب  سومین بارساعت3 شب و  هر دفعه نزدیک یک ساعت  فقط داره گریه میکنه وبایدنوازشش کنم یا بغلش کنم و نیم ساعت کنارش بخابم تا خواب بره و همسرمم نمیتونه دراین مورد کمکم کنه چون خودش خستس و میخابه
      سوالام
      1.منظور از قطع شیر شبانه یعنی اخرین وعده که در 9شب میخوره تا 9صبح؟؟
      2.من اگه خوابم باشه ساعت 6صبح خودم بلندش میکنم و شیرش میدم ایا کار من اشتباهه و باید همون بار اخرکه بیدارمیشه و گریه میکنه شیرش بدم؟؟
      3.آیا شیرشب تو وزن بچه تاثیرداره اخه الان یه ماهه به زور200گرم امده روش؟
      4.ایا کلا چه الان چه بزرگترشد نبایدپسرم رو بغل کنم یا کنارش بخابم تا اروم بشه و بخابه؟

  91. لیدا شکیبا گفت:

    سلام من یه پسره ۳ ساله دارم هم تماس چشمی داره هم تقلید میکنه هم با دیگران تا حدودی ارتباط برقرار میکنه ولی مشکلی که هست اینه که خیلی دوست داره اشیا رو تکون بده واین کارو زیاد انجام میده و منو خیلی نگران کرده تو رو خدا منو راهنمایی کنید

  92. آرش حق شناس گفت:

    روزتون به خیرخانوم
    باسپاس فراوان ازمطالب بسیارسودمند شماوتلاشتون برای بالا بردن آگاهی مردم. پسر11ماهه ایدارم که ازحدود9ماهگی گاهی درهنگام خواب گریه میکنه و حتی بابغل کردن یابوسیدنش هم بیدارنمیشه و گریه یا به ندرت جیغش قطع نمیشه. لطفاراهنمایی بفرمایین. مطلب مربوط به کابوس شماروشنیدم,ولی گویامربوط به بچه های بزرگتره.
    موفق باشین

  93. یاسمن عطایی از اصفهان گفت:

    سلام من ۳۰ ساله هستم پسری۵ ساله دارم که مشکلش اینکه هروقت مهمانی برامون میاد که بچه کوچکتر از خودش دارند باهاش هم بازی نمیکند و نمیذاره بااسباب بازی هاش بازی کنه به عقیده خودم گفتم شاید روابط اجتماعیش پایین که با بچه ها اینجور رفتار می کنه گذاشتمش مهد ولی اصلا از من در مهد جدا نمیشه و حاضر نیست یه دقیقه بدون من باشه بهداشتم که میبرمش روی وزنه نمیره و اندازه قدش را بگیرم تو خونه از من و باباش حرف شنوی داره گاهی وقتا هم که یه کاری میکنه که من و باباش از دستش ماراحت میشیم زودی کاری میکنه که دل مارا به دست بیاره و ببخشیمش مثلا بعضی وقتا مو ها میکشه یا میزنه بهش محل نمیزارم میفهمه ازدستش ناراحت شدم کارش دیگه ادامه نمیده

  94. ناشناس گفت:

    سلام من ۳۱سال دارم یه پسر ۳ساله دارم توخونه خیلی جیغ میکشه از پسرخالش فحش یادگرفته که بعضی موقع می گه من وباباش خیلی ناراحتیم هرچی میگیم بد نگو بد تر میشه با زی گوشیش هم زیاده طوری که از درودیوار بالا میره خیلی خسته میشم بعضی موقع هم تنبیه میکردم ولی تصمیم گرفتم که دیگه تنبیه نکنم خواهش می کنم کمکم کنیدچون بد گوی می کن خیلی خجالت میکشم.

  95. مژده ادیب گفت:

    سلام ۳۶ سال سن دارم دارای دو فرزند پسر ۸ ساله و دخترم که ۲۰ روزه هست مشکل من اینه که پسرم هنوز تو اتاق خودش نمیخوابه هر کاری کردم قبول نمیکنه تنها بخوابه الان چند ساله که یا پدرش کنارش باید بخوابه یا من اگر هم نیمه شب بلند بشه ببینه تنهاس میاد بالا سر ما و صدا میکنه که باز باید بریم کنارش بخوابیم واقعا این موضوع ناراحت کننده شده برامون البته شاید ایراد از من بوده چون کلا ترجیح دادم بجای سختگیری و یه محیط خشک آزاد بزارمش ولی گویا نتیجه بر عکس داشته لطفا راهنماییم کنید

  96. نفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــس گفت:

    سلام خانم دکتر وقتتون بخیر دختر 1سال و 4 ماهه دارم اولین نوه ست از موقعی که به دنیا اومد خانواده همسرم خیلی دخالت تو امورش میکردند مثلا چرا پستونک میخوره چرا پوشکش میکنی اینا پلاستیکیه اذیتش میکنه بعد میگفتن سفت نبند بالای پاهاش لاغر میمونه چرا تو شیشه آب میخوره مادرهمسرمم ادعا داره که 3تابچه بزرگ کردم تجربه دارم.حالا هم جدیدا میگن موهای بچه رو نبند کوتاه کن جلوشو چون کچلی میگیره 😐
    من چطور بااین اظهارنظرای این بنده خداها کنار بیام و جوابشون رو بدم که ناراحتی ایی پیش نیاد؟کمکم کنییییید

  97. سرپرست از استان البرز گفت:

    سلام من دوتابچه پسرسه سالونیم دوقلودارم بچه هام خیلی پرخاشگرن مدام باهم دعوامیکنن وکتک کاری جلوی هرکسی که میادخونمون حرفای زشت میزنن توی طول روز فقط وقتی که ظهرهادوساعت میخوابن آرومم بعدش اصلا ۲دقیقه هم نمیشینن بااسباب بازی هاشون به مدت ۵دقیقه فقط بازی میکنن بعدش همه روپرت میکنن اینورواونورمیخواستم راهنماییم کنیدکه چیکارشون کنم اصلت به حرفم گوش نمیکنن

  98. سارا گفت:

    سلام.پسرم۳سال ودوماهشه وداداشش۵ماهه ب دنیا اومده.پسرم خیلی روحیه ی لطیفی داره پسرخالش ک یکماه ازش بزرگتره همدیگرو خیلی دوس دارن وهمیشه باهمن ولی خیلی هم دعوا میکنن وپسرمن کتک میخوره ازش وهرچی باهاش صحبت میکنم ازخودش دفاع نمیکنه فقط جیغ میزنه وگریه میکنه اگ وسایلش بردارن فقط جیغ وگریه.قبلا حس میکنم یکم بهتر بود ولی ازبس باباش حساسش کرد رواین قضیه ک چرا حسین تورومیزنه وتونمیزنیش وباباش چنبارهم باهاش قهرمیکرد سراین موضوع حس میکنم پسرم بیشتر حساس شده ودیگ قفل میشه وقتی میزنش وازخودش دفاع نمیکنه حتی بزرگترا بهش چیزی بگن جوابش جیغ وگریست واقعا کلافه شدم.البته رابطش با داداش خودش خیلی خوبه وخیلی دوسش داره

    1. امیر ن گفت:

      با سلام بنده کارمند شرکت نفتم و ۱۴ روز کلا تهرانم وآزاد ، همسرم هم کارمنده. یه دختر ۲ ساله داریم آیا نگهداری بچمون توسط من پدر بچه به صلاح هست یا خیر ،توضیح اینکه این قضیه برام آزار دهنده هست و کلا منو بعنوان یه مرد اسیر میکنه

    2. زهرا مقدم گفت:

      سلام خانم دکترمن یهدخترنه ساله دارم که خیلی استرس داره ودائم میگه مشقام کامله ؟هیچی نمیخوره منم ازصبح تاشب سرکارهستم وخودش بایدتنهاازمدرسه بیادخودش غذاگرم کنه وتمام کارهاشوخودش بایدبکنه چکارکنم دائم گریه میکنه

  99. مریم مختاری گفت:

    سلام من یه دوقلو دختر دارم خیلی خجالتین چندماهه میفرستمشون مهد اصلا با بچه های مهد همکلام و هم بازی نمیشن فقط با همسنای خودشون هم بازی نمیشن البته خجالتی بودنشون تقصیر خودمه قبلا خیلی سرشون داد میزدم دعواشون میکردم الان واقعا ناراحتم نمیدونم چکار کنم اگه میشه راهنماییم کنید

  100. مهگامه پرویزی گفت:

    من یک دختر دو سال و ده ماه دارم و یک پسر ۱۰ روزه دخترم خیلی اذیت میکنه و دائم می خواد به پسرم دست بزنه و دستش رو میکشه چه کار کنم ؟ خیلی نگران هستم

  101. محمد علوی گفت:

    سلام من دختری ۴ ساله دارم که حدود ۳ ماهی هست که میگه من پسرم دختر نیستم لباسهای پسرونه می خواد از لباسهای دخترونه فراریه صداشو کلفت میکنه که مثل پسر ها باشه من و مادرش داریم دیونه میشیم حدود دو هفته پیش دید که مادرش داره گریه میکنه بابت این مسئله وقتی فهمید گفت دیگه دختر میشم دائم از من ( بابا) تقلید میکنه دارم دیونه میشم تو رو خدا کمکم کنید ممنون میشم

  102. ناشناس گفت:

    سلام من دختر ۱۴ ماهه دارم و فرزند اول من هست سوالم اینه ک میخواستم راجب قانون هایی ک باید تو خونه باشه بیشتر توضیح بدید
    مثلا دست نزدن ب موبایل و…‌
    اگه قانون زیاد باشه سخت گیری نمیشه

    1. فریبا سعیدی گفت:

      سلام من ۴۵ساله ام ویک فرزند پسر ده ماهه دارم یک ماهه که پسرم بعد از رفتن وجداشدن از هرکسی میزنه زیر گریه وهمچنین درحمام تا اب راقطع میکنم که حوله تنش کنم گریه میکنه ودر ماشین به محض ساکن شدن مثلا در ترافیک ماندن پیش میاد میزنه زیر گریه وکلا تا وقتی حرکت هست ارومه چه اب روان باشه چه ماشین در حرکت چه ادم دور وبرش باشه ارومه ودرمورد پوشک عوض کردن اصلا اجازه نمیده انجام بدم .فعلا باپرت کردن حواسش از فاز گریه درمیارم ولی نگرانم که مشکلی داشته باشه وچراباید سکون اذیتش کنه باید چه کنم؟ لطفا راهنمایی بفرمایید

  103. تينا گفت:

    با سلام و تشكر فراوان از شما به خاطر كمك به جامعه ايراني خانم دكتر سوال من در خصوص پسر ١٥ ماهه ام است.من ٣٤ ساله و همسرم ٣٧ ساله هستند پسرم تك فرزند است
    پسرم تاسه هفته پيش روتين خواب كاملا خوبي داشت سر ساعت ١٢ ظهر بعد از صرف نهار و شب بين ٩-٩:٣٠ هميشه خوابش مي برد و تا ٨ صبح يكسره مي خوابيد.به اين ترتيب كه من توي تخت خودش مي ذاشتمش و خودم هم روي تخت خودمون مي خوابيدم و بهش شب به خير مي گفتم و ظرف مدت ١٠ دقيقه خوابش مي برد البته مراسم خواب رو هم كه شامل مسواك زدن و تئاتر عروسكي با عروسم هاي مخصوص خواب ،قصه گفتن و شعر خواندن بود هميشه داشته كه از ساعت ٨:٣٠ شروع مي شد ولي سه هفته پيش با بوق ممتد يك ماشين ساعت ١١ شب با ترس و گريه از خواب پريد و روتين خوابش بهم ريخت البته بايد بگم كه كلا روي صداها هم حساس شده و مثلا از صداي ناگهاني ويبره موبايل يا زنگ در وحشت مي كنه شبها حتما بايد بغل من باشه البته وقتي كمي خواب آلود شد من توي تختش مي ذارم و لالايي واسش مي خونم ولي تا صبح سه الي چهار دفعه بيدار مي شه و انقدر گريه مي كنه تا من بغلش كنم و حتما بايد براش لالايي بخونم و توي سكوت خوابش نمي بره مي خواستم بدونم نحوه برخوردم با شرايط كنوني چه جوري بايد باشه تا هم پسرم و هم من اذيت نشيم گاهي أوقات اين بي خوابي سه ساعت هم طول مي كشه تا مجددا خوابش ببره و من نگران رشدش هستم ممنونم از شما و باقي بقايتان

  104. ستاره اسماعیلی گفت:

    من یک دختر۲۱ماهه دارم که چند وقتی میشه دنبال اعضای خانواده خودم وشوهرم بشدت گریه میکنه تاحدی که میگم الان بیهوش میشه…ممنون میشم راهنمایی کنید اینطور مواقعی چطور رفتارکنم
    ممنون از کانال خوب وآموزندتون

  105. اکبری گفت:

    سلام خانم دکترمادر34ساله خانه داری هستم پسرسه سال وهشت ماه دارم والان بچه دومم باردارم تا پنج ماه دیگه دنیامیاد متاسفانه اخلاق تندی دارم سربی نظمی فرزندم دربهم ریختگی خونه یا لجبازی هاش شدیدعصبی میشم کتک میزنم دیگه اصلا حرفم گوش نمیکنه ویه عادت بدی که پیداکرده پشت سرهرکی خونه امون باشه بخوادبیرون بره یاهرجا باشیم جیغ دادگریه میزنه بایدچکارکنم خانم دکتر؟؟؟نگرانم باتولدبچه دومم اوضاع پسرم بدتربشه چطورتو این چندماه اخلاق خودم وپسرم عوض کنم که مشکل کمتربشه

  106. شکوفه گفت:

    سلام خسته نباشید من ۲۴ سالمه و دخترم ۴ ماهشه ودانشجو هستم یک ترم مرخصی گرفتم و این ترم باید به دانشگاه برم میخواستم ببینم چطور میتونم هم درسم رو ادامه بدم هم دخترم دچار اضطراب جدایی نشه با درنظر گرفتن این چند تا نکنه ب من جواب بدین ۱۳ ترم از درسم باقی مونده و میتونم تا دویا سه ترم مرخصی بگیرم تا دخترم نزدیک ب دوسالش بشه بعد برم درسمو تموم کنم ۲ من زمان زیادی رو منزل مادرم هستم و دخترم مادرو خواهرهامو مدام میبینه و چهره ی اونها روهم مثل من میشناسه ۳ چهار روز درهفته ب مدت ۳ تا ۶ ساعت رو باید دانشگاه باشم و ببخشید ک‌ سوال طولانی شد ممنون میشم از پاسخ دهیتون 🌷

  107. nahidelin1393 گفت:

    سلام خانوم نوری،من دخترم ۵سالشه خودمم ۲۵سالمه و آدم کم تحملی هستم اصلا نمیتونم کار بد یا غیر اصولی رو تحمل کنم،دخترم همیشه بد حوصله و کلافه هست همش میگه من حوصله ندارم و نق میزنه،چه تو خونه و چه تو مهمونی وبا بچه ها بودنی،بچه ای هم بیاد خونمون یا ما بریم خونشون فقط پنج دقیقه اولش تحویل میگیره دخترم بعدش همش میاد بهم گله و شکایت میکنه که من بازی نمیکنم و اونا بازی که من دوس ندارمو میکنن وـ..،خلاصه اصلا آروم و قرار نداره همش ناراضیه،دیگه خودمم کلافه میشم مهمونی بودنی،هیچ وقتم از این کاراش دفاع نکڔدم همش گفتم عیب نداره برو بازی کن.لطفا راهنماییم کنید اطرافیان هم ناامیدم کردن که دخترت چقد غر میزنه و کلافس همیشه

  108. بنیامین گفت:

    سلام خانم دکتر من ۲۱سالمه یه پسر ۲ساله دارم خیلی لجبازه وقتیم با دختر عموهاش بازی میکنه اونا رو میزنه یا همش جیغ میزنه گریه میکنه جاریم همش میگه این چ پسریه ک داری واقعا ناامید شدم از فرزندم الانم حاملم ی دختر توراهی دارم سه ماه دیگ بدنیا میاد میترسم حسودی کنه یا چیزی

  109. الهام گفت:

    سلام.پسر ۴ ساله ای دارم..تک فرزند و رابطه من و پدرش باهاش خیلی خوبه ولی رفتار اجتماعی خوبی با اطرافیان نداره.سلام نمیده ویا وقتی کسی از جمله پدر و مادر بزرگ و دایی و..‌بهش سلام میدن جواب نمیده.و مااز این بابت خجالت میکشیم.چن بار تذکر دادم بهش ولی اثری نداره خواهش میکنم راهنمایی کنید.

  110. زهرا علی بخشی گفت:

    سلام من 26 سالمه یه دختر 4 سال و نیمه دارم. دخترم خیلی به من وابسته است و من هم شدیدبهش وابسته هستم. پارسال ارشد قبول شدم نرفتم امسال به اسرار همسرم رفتم و مجبورم دو شب خونه نباشم. البته میخواستم کمی وابستگیش به من کم بشه. ولی خیلی عذاب وجدان دارم و میترسم بهش آسیب برسه. من برای این دوشب کلی خوراکی براش آماده میکنم زیادم بهش زنگ نمیزنم و وقتی میام کاملا در اختیار دخترمم. میخواستم بدانم ممکن نبود من بهش آسیب برسونه. درنبود من صبح ها مهدهست و عصرها خونه مادر پدریش هست تا پدرش بره دنبالش باهم برن بگردن.
    متشکرم از راهنماییتون

  111. Soheila ghasemi گفت:

    سلام
    من 34 سال دارم و همسرم 40 سال یک پسر 29 ماهه دارم بینهایت به من وابسته است الان مدت 2 هفته است که همش در حال گریه کردن و نق زدن برای هر چیز کوچیکی تا اندازه ای که باعث میشه من و پدرش کنترلمون از دست میدیم و دعوا میکنیم 3 ماهی هم میشه که پوست لب و گوشه ناخن هاشو با دست میکنه و به هر چیزی خیلی زود و بی نهایت وابسته میشه و اون کار رو از حد میگذرونه مثلا به تلویزیون وابستگی شدید داره مدت نگاه کردن کم میکنم به سمت کتاب میره به طوری که نصف شب منو بیداره میکنه انقدر گریه میکنه که مجبور میشم یکی دو ساعت براش کتاب بخونم . همه اطرافیان میگن مقصر منم که خیلی به حرفش گوش میکنم و در مورد خیلی چیزها نظر اونو میپرسم . واقعا نمیدونم باید چیکار کنم .

  112. سميه گفت:

    با سلام و احترام
    من سميه هستم ٣٧ سالمه
    دخترم ٩ ماهش هست
    فرزند اول ما هستش ، بسيار نازنين و خوش اخلاقه و شير مادر بهش ميدم
    از ٥ ماهگي وقتي كه غذاي كمكي رو براش شروع كردم اصلا علاقه اي نشون نميداد و دهنش رو باز نميكرد و بعد از كلي بازي و سرگرمي اگر بهش غذا ميدادم كامل ميداد بيرون ،
    نهايتا به خاطر اينكه غذا رو بخوره و يه كم وزن بگيره بعد از هر قاشق غذا پستونك ميگذاشتم دهنش قورت ميداد الان ٤ ماهه به همين ترتيب پيش رفتيم البته گاهي شده حتي بدون پستونك غذاشو خورده ،
    اخيرا با دستش پستونك رو درمياره و غذارو ميده بيرون يا كلا تو دهنش نگه ميداره
    ما هر سري با كلي بازي ، آهنگ شاد كودكانه ،محيط روشن و حتي رقص ( روي صندلي غذا ) بهش غذا ميديم ولي دغدغه من اينه كه چيكار كنم كه پستونك حذف شه ( اخيرا اونقدر دهنش رو از غذا باز نگه ميداره تا مجبور شم بزارم دهنش تا شايد قورت بده ! ) و اينكه اين سيستم بدغذايي روش نمونه و علاقه مند بشه به غذا خوردن ؟
    از همون قاشق اول ممانعت به خرج ميده و با دستش قاشق رو پس ميزنه واقعا جايي ميريم روم نميشه بهش غذا بدم با اين وضعيتي كه الان هست ازهمه مهمتر نميخوام رفتار اشتباهي رو ادامه بدم و احساس كنم به زور غذا بهش ميدم، خيلي بهم ميريزم از اين موضوع . از اول هم با پستونك مخالف بودم ولي اطرافيان با توجيهه احساسي فعلا بخوره يه كم جون بگيره من رو تحت تاثير قرار دادند
    الان تازه داره دندون درمياره وزنش هم حدود ٨ كيلو هستش
    لطفا راهنمايي بفرماييد ، ممنونم از شما 🙏🏻

  113. مهسا گفت:

    باسلام و عرض ادب خدمت شما
    من 29 سال دارم و دختری یکسال و 4 ماهه دارم که حدودا 4 ماه هست که راه میره ولی به هیچ عنوان قبول نمیکنه که کفش پاش کنیم یعنی به معنای واقعی قیامت میکنه حتی شده من و همسرم تو خونه باکفش بودیم یا کفشاشو پای عروسکاش میکنیم حتی شخصیتهای کتابهای مورد علاقش رو که کفش پوشیدن براش مثال میزنیم و …. ولی متاسفانه انگار نه انگار
    به نظر یه ترس عجیبی از کفش داره حتی دمپایی هم نمیپوشه واقعا موندیم چیکار کنیم!
    ممنون میشیم راهنماییمون کنین🌹🙏

  114. حلما گفت:

    سلام خسته نباشید.پسر چهارساله و نیمه دارم.بازی کردن با بچه ها رو دوست داره ولی کسی باهاش بازی نمیکنه.بچه ها با خودشون کنار میان و بازی میکنن ولی با پسر من نه.پسرم به حرفشون توجه میکنه ولی باز همبازی نداره بخاطر همین موضوع پرخاشگری میکنه…لطفا راهنمایی کنید.شیطنت هم میکنه واینکه ایا درسته کلاس ورزشی از این ثبت نامش کنم یانه؟

  115. zh.mousavi.asl گفت:

    پسری 2/5 ساله دارم که به شدت مشتاق یادگیری در موضوعات مختلف است مثلا میتونه تا سی را بشمره و بازی های فکری را با یکبار اموزش کامل انجام میده یا اشکال هندسی را بلده سوالم اینه که ایا ایرادی نداره که بهش یاد بدم چون خیلی علاقه داره

  116. شیوا گفت:

    سلام.من پسر بیست و دو ماهه ای دارم که از نه ماهگی توی صندلی ماشین نشست.علاقه خیلی خیلی زیادی به ماشین و پشت فرمون نشستن داره.ولی من از اینکار منعش میکنم مواقعی که ماشین روشنه و در حال حرکت که ابدا اجازه اینکار رو نداره.ولی گاهی پدرم پشت فرمون ماشین خاموش قرارش میده تا بازی کنه.میگن بزارش انرژی و احساسشو تخلیه کنه تا براش عادی بشه.ولی تا الان عادی که نشده هیچ بدتر هم شده.گاهی پیش میاد برای نشستن توی صندلی خودش گریه های خیلی خیلی شدیدی میکنه.چیکار باید کنم؟اینکه جلوشو بگیرم و حتی پشت فرمون ماشین خاموش هم نشه(که بعصیا میگن اینجور علایقشو سرکوب میکنی)یا سخت گیری خودم رو ادامه بدم و اجازه بدم گریه هم کنه و اصلا پشت فرمون نشینه؟

  117. سعیده گفت:

    سلام. 31ساله هستم کارشناس علوم تربیتی. دخترم 2سالشه تک فرزند ما هستش ی وقتایی بدون دلیل خاصی لج میگیره بلافاصله دراز میکشه و سرشو ب زمین میزنه و فرشو گاز میگیره من واقعا هرچی تلاش می‌کنم علتشو متوجه نمیشم همیشه بهش توجه دارم خیلی این کارش ناراحتم میکنه ولی هیچوقت مستقیم ب روش نیاوردم.ممنون میشم راهنماییم کنید

  118. صنم،۳۵ساله گفت:

    سلام ،من دوفرزندپسربافاصله سنی ۲سال و۴ماه دارم که پسر بزرگم الان ۳سال و دوماهش ،شاغل هستم ۹ماه مرخصی زایمان تموم شد ومن مجدد ۳ماه بدون حقوق گرفتم تا ۱۵فروردین ،درحال حاضر دغدغه اصلی من برگشت به سرکار هست،همسر و بعضی اطرافیان به من پیشنهاد میدن که استعفا بدم بعد از ۱۳سال کارکردن،خودم واقعا تردید دارم ،هم به خاطر عادت داشتن به کار درجامعه وهم باتوجه به شرابط اقتصادی نابسامان جامعه،اگر هم به سرکار برگردم بچه ها باید به مهد برند البته پسر بزرگترم حدود دوماه هست که به مهد میره وخیلی دوست داره مهد،میخواستم نظر شما رو به عنوان مشاور بدونم واقعا صلاح چیه من پیش بچه ها بمونم از کارم بزنم یا نه؟

  119. ا. خ گفت:

    سلام، من 30 سالمه و همسرم 33، دوتا فرزند دارم، دخترم 3 سال و نیمشه و پسرم دو سال و 4 ماه، 14 ماه، اختلاف سنی دارن، دخترم به شدت درون گراست و پسرم برون گراست، توی جمع پسرم به راحتی با بقیه ارتباط برقرار میکنه اما دخترم نه، از بقیه خجالت میکشه، از 3 سالگی مهد فرستادمش البته 3 تا 4 روز در هفته و روزی 3 ساعت تقربا، تا ارتباطش با بچه های هم سن خودش و بقیه بیشتر بشه، اما مربیش میگه توی مهد هم خیلی آرومه و به راحتی با همه بچه ها ارتباط نمیگیره و شعرهاشو خیلی آروم میخونه، اما خودم حس میکنم روابطش خارج از مهد 30 درصد بهتر شده، در ضمن هم من و هم همسرم سعی کردیم مساوات رو در رفتار و ارتباط و محبت به هر دو رعایت کنیم، میخواستم لطفاً راهنماییم کنید چه رفتاری باید انجام بدیم تا دخترم برون گرا بشه؟ پیشاپیش ممنون از راهنمایی شما.

  120. شکوفه گفت:

    سلام شکوفه هستم سوال پرسیده بودم اشتباه بجای ۳ ترم نوشته بودم۱۳ ترم خواستم تصحیح کنم

  121. میرزایی گفت:

    سلام دختر من ۲۶ ماهه است ترس از جدایی داره و تا کمی ناراحت میشه فقط جیغ میکشه چیکار کنم در ضمن پستونک هم میخوره .مرسی

  122. نصیری،، گفت:

    با سلام،دختری 4ساله دارم که مهد کودک هم میره ،بخاطر شاغل بودنم.دخترم جدیدا خیلیی علاقه به یک بازی که از نظرم ناپسنده روی اورده اسمشم دکتر بازی گذاشته ایشون با دوستش جایی ببرم با بچه دیگه بازی کرد که من متعجب و هاج و واج موندم لباس همدیگرو دراورده و میگفتند معاینه میکنیم بعد با ارامش بهش توضیح دادم اندامهای خصوصی رو قبلا هم بهش توضیح دادم،چند روز بعدم خواب بودم رفتم دیدم بیدار شده و نشسته تو اتاقش ساکت خواستم لباساشو عوض کنم که دیدم با خودکار رو قسمت خصوصی حودش خط خطی کرده ،،خیلی ناراحت شدم ازش سوال کردم جواب نداد خیلییییی نگران شدم و گفتم فرشته مهربون اومد به من گفت بیام چون من نمیدونستم اون میبینه تو نباید دست بزنی ولی خیلیی ترسیدم راجعش صحبت کنم و صحیح نباشه بدتر بشه خیلییی نگرانم هفته بعد وقت مشاور دارم اما لطفا منو از نگرانی دربیارید خیلی ناراحت ونگران هستم واینو عرض کنم که ما حتی ماهواره هم نداریم خیلی هم حساسیم منو پدرش که پیشش حواسمون به همه چی هست فقط اینو میدونم که مهد همه بچه ها از خونواده های متفاوت با عقاید متفاوت هستند که خیلی تاثیر گذاره،،،،

  123. فرزانه گفت:

    سلام خانم نوری عزیز.من کانال شماروشدیدادنبال میکنم وخیلی مشاوره هاتون برام سازنده بوده.اماجدیدامشکلی دارم که دارم درمونده میشم.دختراولم ۳سالو۳ماهشه ومن ناخواسته باردارشدم الان دختردومم نزدیکه ۶ماهشه.قبل بدنیااومدن دومی مابرای اولی کم نذاشتیم از تفریح بازی رفاهیات و…اماازوقتی بچه دومم بدنیااومده که رفلاکس و نفخ شدیدش امان هممونوبریده هیچ راهیم نداره جزتحمل تایکسالگی.من توسهرغریبم وتنها,شوهرمم بیشترسره کاره.ازامسال بچه اولمومهدفرستادم چون میدونستم وقتم کم میشه واون پرانرژی وکوچیکه به بازی نیازداره اماهرروز اذیتاش نسبت به بچه دوم داره بیشترمیشه طوریکه من ازخستگی و دردبچه دومم دیگه کم میارم وسرش دادمیزنم امابازدلم براش میسوزه و سرشوگرم میکنم جدیداهم ازمهدکه میاد کارای بچه های دیگه روتکرارمیکنه مثل تف انداختن.ناخن جویدن .دادزدن سرماوغیره.همشم میشه فلانی اینکاروتومهدمیکنه ودرست میگه,اماامروزدیدم ناخناشوبدجورخورده انگاریه عادت شده براش و رفع اضطراب میکنه درصورتیکه خیلی بوسش میکنم نازش میکنم بابچه دوم تنهاشون میذارم که محبت بوجودببیادبینشون اکثراهم خوبه امایهوانگاردنبال توجه منفی میگرده اونم موقعی که بچه دوم کلافس ودردوجیغ میزنه وبغل منه یامن درحال اروم کردنشم.خیلیم روخودم کارمیکنم تحملم بیشتربشه امابخدادیگه بااین شرایط کم اوردم نمیدونم چکارکنم ممنون میشم راهنماییم کنید.سپاسگذارم

  124. مریم گفت:

    سلام .مریم هستم پسر ۲۷ ماهه ای دارم که چند وقتی هست علاقه به پا نشون میده و پای من و خواهرمو مامانمو و بعضی اوقات پسر بچه های هفت هشت سالخ رو میگیره و به سر و صورتش میزنه و تا بعضی اوقات گاز نگیره ول نمیکنه.مخصوصا اگه پاها لخت باشه یا این که من یه شلوار جدید یا طرحی که این خوشش میاد و بپوشم دنبال پاها راه میفته و همش به پاها دست میزنه و هرچی پسش میزنم ول نمیکنه.جدا از اون خیلی هم پرخاشگره یه دفعه از پشت موها رو میکشه و یا بادستش صورتمو محکم میگیره و ناخون میکشه.یا بعضی اوقات که خیلی خوابش میاد علاوه برشدت گرفتن این کار ها گاز هم میگیره.و‌این که با حرص و فشردن دندون هاش رو هم این کارا رو میکنه.من واقعا نمیدونم چیکار کنم از روش بی توجهی فهال استفاده میکنم ولی فایده نداره.الان من جرات ندارم تو خآنه شلواری بپوشم که یکم کوتاه باشه.این رفتاراش از شاید هشت نه ماهگی بوده اوایل دوست داشت با انگشتا پا بازی کنه در صورتی که ما بازی که با پا باشه و از پاهامون استفاده کنیم و انجام ندادیم ولی نمیدونم چرا اینجوریه .در مآرد پدر و پدر بزرگش خیلی کمتره این کارش .یا وقتی من ارایش میکنم خیلی زود متوجه میشه و هی به رو میاره .تو‌رو خدا راهنمایی کنسد زودتر ممنونم .

    1. حمیده گفت:

      سلام
      من حمیده ۳۳ ساله و‌پسرم ۶ ساله هست چطور بهش سلام کردن و احترام به بزرگترها رو یاد بدم با بازی و تشویق و تنبیه (محروم کردن) انجام دادم فایده نداره هروقت بخواد سلام می‌کنه هروقت هم نخواد نمیکنه و حتی بی ادبی می‌کنه به بزرگترها

  125. سمیرا گفت:

    سلام خسته نباشید سمیرا هستم ۲۷ ساله همسرم ۳۵ سال دارن ،یک پسر دوساله و ۸ ماهه دارم ،خیلی زود عصبی میشه و دادو بیداد و جیغ میزنه و از همه مهم تر یا با علت یا بی علت اطرافیان رو خیلی میزنه از کوچیک تا بزرگ رفتارش خیلی برام استرس داره همه راه ها رو امتحان کردم اصلا جواب نمیده هم بی اعتنایی هم اخم کردن هم ابراز این که ناراحت شدم و مثلا گریه یا داد زدن که واقعا درد داشتم اما اصلا به حرف من یا پدرش اصلا گوش نمیکنه فقط کار خودش میکنه یا قبل مهمونی رفتن با هاش حرف زدم که پسر خوبی باشه و با بچه ها مهربون باشه اما اونجا یادش میره ،ماه پیش چکاب هم براش دادم فقط کمبود ویتامین Dداشت و کمی هم تنبلی روده که یک روز در میان دفع مدفوع داره ،و شبا تو خواب دندان قروچه داره و اب دهانش هم مدام تا زیر لبش میاد البته از سه ماهگی شروع شد،که اون موقع بردیم دکتر که با گریه ها شدید و علائم دیگه دکتر گفت رفلاکس و حساسیت گاوی داره که با گذشت ۶ ماه و زیر نظر دکتر و دارو و رژیم خودم به خاطر شیر خودم که تغذیه میکردم بهتر شد و دیگه دارو رو قطع کردیم ،اما الان هنوز اب دهان داره و تو خواب دندان قروچه ،الان تغذیه و وزنش خوبه اما واقعا نق زیاد میزنه و خیلی بد اخلاق یه مهمونی میریم کسی الا جرات اومدن طرفش نداره ،لطفا راهنماییم کنید ممنون میشم ،از نظر محبت و توجه هم چیزی کم نداره البته به نظر من اما خیلی پدر وقت نمیکنه که هر روز بیرون ببره یا گردش بیشتر اخر هفته ها خودمم سعی میکنم در طول هفته بیرون از خونه یه خرید کوچیک یا پارک ببرم .

    ممنون از وقتی که گذاشتید

    1. leilakeshavarz1358@gmail.com گفت:

      سلام لیلا هستم 40 ساله و همسرم 45 ساله پسرم 6 ساله هستش خیلی ناراحت و همیشه عصبانی هستش و شدت دندان قروچه های شبش هم خیلی زیاده به طوری که ما توی اتاق کناری از خواب بیدار می شیم می خواستم بدونم چطور میشه ریشه آن را پیدا کرد و میزانش را کم کرد. ما اختلاف و دعوای خانوادگی نداریم فقط تنها مشکل من اینکه که هیچوقت حرف من را گوش نمی ده و هرکاری بخواد می کنه و بعد می آد عذرخواهی می کنه مثلا سر من یا پدرش داد می زنه و دست بزن هم داره و اینکه من تا حالا ندیدنم بچه ها رو بزنه مگر اینکه کسی اذیتش کنه ولی توی مدرسه به من اطلاع دادن که بچه ها رو میزنه یه ایرادی که خود من دارم و نتونستم تا حالا کنترلش کنم اینه که خیلی موقع آموزش دادن بهش سرش داد میزنم چون اول باملایمت باهاش صحبت می کنم ولی گوش نمیده و مجبورم داد بزنم سرش تا کارش رو انجام بده.

  126. معصومه محمدی گفت:

    باسلام وخسته نباشید .من ۳۹ سال سن دارم ودارای دوفرزند دختر ۱۳ساله وپسر ۴ ساله. من خیلی با پسرم مشکل دارم . وقتی چیزی رو میخواد انقدر گریه میکنه که اون وسیله رو بگیره .مشکل دیگه موقع دارو خوردن انقدر خودشو میزنه ودادوفریاد میکنه تااون دارو نخوره . سر همه چیز گریه وخودزنی میکنه .الان حدود ۵ ماه هست مهد میره .هنوز هم وقتی من میگزارمش گریه میکنه .ازبعد ازعید هم مربیش عوض شده وسر کلاس خودش نمیره .ومیره توکلاس پیش دبستانی میشینه .خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید .آیا پسرم نیاز به مشاوره دارد؟باسپاس

  127. تهمینه گفت:

    با سلام من 36 سالمه دختر دوسال و ده ماه دارم که در حد چند کلمه صحبت میکنه تقریبا بیشتر حرفامو متوجه میشه خیلی کنجکاوه با خواهر بزرگشو عروسکاش خوب بازی میکنه بچه های کوچیکترو میزنه مشکل اصلی من صحبت کردنش که شنوایی سنجی هم بردم مشکل نداره.واینکه تقریبا نزدیک هشت ماهه یک دفعه از ماشین لباس شویی روشن به شدت میترسه و جیغ میزنه و همین طور از پنکه قبلا اینطوری نبود لطفا راهنمایی کنید چگونه باید این ترسش رو بر طرف کنم.

  128. اعظم گفت:

    سلام من ۲۹ ساله و یه دختر ۵ ساله دارم ۲ سالگی تنها می خوابید.همسرم کارش جوری که ۲ روز در هفته شب کاره و دائما بغض میکنه و بهانه میگیره. وقتی که زلزله اومد و بعد دزد اومد خونمون به هیچ امکان تنها نمی مونه ۷ ماه از این قضیه میگذره حتی وقتی میره دستشویی در دستشویی رو باز میزاره.ما هر جا از خونه بریم دنبال منو پدرش میاد و هر وقت ازش میپرسیم چی می خوای بهونه های مختلف میاره چند وقت هست که تو اتاق دخترم می خوابیم میگیم شاید عادت کنه اگر لطف کنید راهنماییمون کنید ممنون میشم

  129. عاطفه گفت:

    سلام
    من سه فرزند دارم دو دختر و يك پسر
    پسرم كه دو سال و ٧ ماهش هست به تازگي از پوشك گرفتم و مشكلي با اين موضوع نداريم حتي گاهي كه در خانه ادرار و مدفوع كنه عكسالعمل تندي نشان نميديم ولي به شدت دست در بينيش ميكنه و گاهي ناخن دست و حتي پا رو ميجوه هرطور كه ميخوام حواسش رو پرت كنم موفق نميشم پيشنهادتون چيه؟ ممنون ميشم كمكم كنيد.

  130. فرهان گفت:

    سلام و وقت بخیر. پسر 3 ساله و 2 ماهه دارم . تک فرزند و من و پدرش رفتار مناسب و خوبی باهاش داریم . پسرم شدیدا برای دفعش مقاومت میکنه و اجازه خروج مدفوع رو نمیده و پاهاش رو بهم سفت میکنه.تقریبا از 10 ماه پیش به این صورت. اصلا هم یبوست نیست فقط مانع عمل دفعش میشه و دوست نداره برای دستشویی کردنش بشینه. واقعا موندم چیکار کنم

  131. ناشناس گفت:

    با سلام به شما…خانم دکتر بهترین پاسخ برای کسی ک هر بار از فرزند عیب گویی میکنه چیه دختر تو جیغ جیغو هست دختر من نه یا دختر تو حسود هست دختر من نه….

  132. معصومه رحیمی گفت:

    سلام پسر ۲۲ ماهه من قبلا که پارک می بردم بازی می کرد سرسره و تاب. الان می گه دده و وقتی پارک می برم دیگه سراغ بازی ها نمی ره. و فقط بچه ها رو تماشا می کنه.‌ و اصلا بازی نمی کنه. کمی نگران شدیم. راهنمایی بفرمایید.
    rr_rahimi2000@yahoo.com

  133. نيلا گفت:

    سلام من دخترم ٢٠ ماهشه، الان ٤ روزه كه مجبور شدم بزارمش مهدكودك ، ١ سال روزى ٨ ساعت پيش پرستار بوده غير از اين دو هفته اخير… البته كم كم ساعت مهد رو زياد كردم ، ولى با اينكه ازش خداحافظى ميكنم وقتى ميره داخل تا يكساعت صداى گريش مياد…. مربيا ميگن مرحله جذبه،نميدونم بايد صبور باشم تا عادت كنه؟نگرانم كه آسيب روحى نبينه

  134. نيل گفت:

    سلام خسته نباشيد
    من يه دختر ٧ساله دارم كه فرزند اوله و يه برادر ٧ ماهه كوچكتر از خودش داره،ناز دخترمو زياد كشيديم و كمي لوس بار اومده،بعضي وقتا حرفهاي دروغ ميزنه و هم چنين بعضي وقتا تكاليف مدرسه رو از من پنهان ميكنه،مثلا وقتي ازش ميپرسم فردا امتحان دارين يا نه ميگه نه امتحان نداريم ولي من چند روز بعد متوجه ميشم كه امتحان داشته و به من نگفته واقعا از آيندش مي ترسم كه دروغگو بشه،لطفا منو راهنمايي كنين ممنون ميشم🙏

  135. میترا گفت:

    با سلام وقتتون بخیر
    من سه تا فرزند دارم پنج و نیم ساله دوسالو نیمه و 3 ماهه که هر سه دختر میباشند
    دختر اولم به شدت خیال پردازه یعنی وقتی یه فیلم کارتنی رو میبینه خودشو جتی شخصیت اصلی میزاره و اصلا حد و مرزی برای بازیهاش نداره یعنی حتی تو مهمونی هم اون تو خیالات شخصیت اصلی داسنانشه و بی صدا و آروم در حال بازیگریه همه مسخره میکنن و میگن مشکل داره البته من خودم هم به شدت درون گرا و خیال پرداز بودم خواهش میکنم کمکم کنید 🙇

  136. mm گفت:

    سلام من یه پسر حدودا ۳ ساله دارم که چند تا فحش بلده (بی تربیت.پدرسوخته.توله سگ)که اخریو خیلی تکرار میکنه من خودم اکثر اوقات به حرفش واکنش نشون نمیدم یا هم بعضی وقتا میگم مثلا اگه این حرفو بگی دوستات باهات قهر میکنن حرف زشتیه تو پسر خوبی هستی دیگه نگو میگه باشه ولی بازم میگه که خیلیا از این حرف ناراحت میشن چند باری هم که دعواش کردم سر اینکه به پدرو مادرشوهرم این حرفو زده با اینکه ناراحت شدن از دستش ولی پشتش در میان دو بارم سر این موضوع رو پاش زدم ولی فایده ای نداشت .و اینکه پوست لبشو خیلی میکنه مخصوصا وقتی یه کار بد کنه قبل واکنش ما تند تند پوست لبشو میکنه و اینکه هر چقدر براش توضیح میدم باید دستشویی بره و کارشو بکنه نمیره میره ی گوشه قایم میشه کارشو میکنه و نمیگه بهم حتی بهش جایزه دادم و … تاثیری نداشت میگه تو خونه جیش میکنم.واقعا بعضی وقتا از اینکه همش میپام تا جیش نکنه خسته شدم لطفا راهنمایی کنید

  137. پریناز تقی زاده گفت:

    با سلام و خسته نباشید
    من دختری دارم ۴ سال و نیمه تک فرزنده
    ما ایران نیستیم و دخترم مجبور شده تو این ۴ سال زندگیش تو ۳ تا کشور یا زبونای مختلف زندگی کنه
    ما خیلی تنهاییم و دخترم همیشه دنبال دوست و بچه میگرده منم به این خاطر پارسال گذاشتمش مهد اوایل سخت بود اما بعد قبول کرد حدود ۹ ماه رفت مهد اما بعد من مجبور شدم مهدش رو عوض کنم تو مهد جدید بچه ها تا ۵ عصر می موندند و همونجا می خوابیدن دختر من تو مهد قبلیش تا ساعت ۱ می موند اینجا خودش خواست اونجا بخوابه اما بعد از دو روز پشیمون شد من وقتی دیدم اونجا خوابش نمیبره و همش نگرانه ظهرا رفتم و آوردم خونه می خوابه اما همیشه مضطرب شده و دیگه دوست نداره بره مهد. الان دو هفته س هر ظهر رفتم و آوردمش اما باز هر روز نگرانه بلکه یه روز نرم و اونجا بمونه کلا اضطراب وجودش رو گرفته میگه می ترسم یادت بره تستی در صورتیکه هر روز رفتم و همیشه بهش اطمینان دادم که میرم
    لطفا کمکم کنید از روی این اضطراب هم خوردن و هم خوابیدنش هم دچار مشکل شده

  138. سحر گفت:

    سلام، وقت بخیر
    26 سالمه، پسر یک سال و نیمه ی من توی جمع و مهمانی همش به من میچسبه و اصلا از جاش بلند نمیشه یا اینکه باید منم همراهش باشم. حتی پیش باباش هم نمیره. از اطرافیان میترسه و خیلی طول میکشه تا با کسی ارتباط برقرار کنه. فقط تو خونه و خونه ی پدربزرگ مادربزرگش شادی میکنه و راحت میچرخه.
    پدرش باهاش خوبه و زیاد بازی میکنه ولی من مادر عصبی هستم و متاسفانه بیشتر وقتا توی خونه دعواش میکنم و کتکش میزنم، افسرده ام و بچه نمیخواستم و خیلی حوصله ش رو ندارم، باهاش مهربون نیستم.
    احساس میکنم پسرم در اثر رفتارهای من افسرده و خجالتی شده. خیلی پشیمون و ناراحتم، حاضرم رفتارهامو اصلاح کنم. از حالا به بعد چیکار باید بکنم ؟
    ممنونم از شما

  139. معصومه گفت:

    سلام.من یک دختر ۴ سال ونیمه دارم و تک فرزند..اوایل که بچه تر بود خودم خیلی مواظب بودم که بیرون میریم یا محیطهای عمومی مثل پارک واتوبوس وتاکسی حتما بعدش دستهاشو بشوره وچیزی بخوره درکل خیلی حساسیت بخرج میدادم روتمیزی و کثیفی.
    الان متاسفانه یک ماهه خیییلی حساس شده به حدی که چندبارتوساعت میپرسه این تمیزه بخورم دستم مالید رومبل تمیز
    البته وقتی توخونه تنهاییم بیشترمیپرسه مثلا وقتی جایی باشیم وسرش گرم بازی وبچه ها باشه کمترمیپرسه ولی بازم ذهنش درگیره
    من واقعا نمیدونم چه برخوردی باهاش کنم .احساس میکنم خیلی شدید شده و دغدغه ش شده واقعا نگرانم
    ممنون میشم برخورد درست بهم یادبدید

  140. نسیم قاسمی گفت:

    با سلام،نسیم هستم 34ساله مربی پاره وقت و همسرم 37ساله،ی پسر 3سال و چهار ماهه دارم،وقتی جای شلوغ می ریم حتی جایی که همه آشنا هستن و میشناسه اصلا از کنار من تکون نمیخوره،حتی جایی که هم بازی و بچه های دیگه هستن حداقل باید یک ساعت ،یک ساعت و نیم بگذره تا ی کم راه بیافته،اصلا با کسی صحبت نمیکنه،سلام نمیکنه ،از سرو صدای بلند خوشش نمیاد،در صورتی که من خودم با بچه ها کار میکنم و محیط کاری من همش بچه ها هستن،با خودم هم میبرمش ولی اصلا پیش بچه های دیگه نمیره،چیزی هم میخواد بهم بگه تو جمع خیلی آهسته صحبت میکنه،نمیدونم این به خاطر خجالت کشیدن میتونه باشه یا نداشتن اعتماد به نفس،تو رو خدا کمکم کنید،هم خودش اذیت میشه هم من

  141. مينا گفت:

    سلام ٣٥ ساله هستم يه پسر ٣ ساله و نيمه دارم ،٩روز پيش از روي پل اهني كه روي جوي اب قرار ميگيره رد ميشديم پاي پسرم گير كرد و زخم شد حدود ٧تا بخيه خورده الان هر كاري ميكنم حمام نمياد كه بتونم زخمشو تميز كنم تحت هيچ شرايطيي بدون باند هم نميزاره باشه خيلي ترسو شده بايد چكار كنم

  142. فاطمیا ۳۵ ساله گفت:

    سلام دوست خوبم یه پسر ۴ ساله دارم که اصلا حرف گوش نمیده و فوق العاده لجباز هست و دست بزن داره مگنون میشم راهنمایی کنیم یا کتابی اگه هست معرفی کنید

  143. پريا تبريزي گفت:

    سلام دختر دوسال و نيم تك فرزندي دارم كه وقتي ميبريمش پارك سوار وسيله اي ميشه خيلي زيادم سوار ميشه پايين نمياد كلي جيغ ميزنه هر چقد ميگيم نوبتي هس يا دل درد ميگيري گوش نميده و ما با گريه مياريم خونه البته گريه معمولي نه!يا مثلا جايي اسانسور هس سه چهار بار بالا پايين ميره ولي بازم دس بردار نيس طوري گريه ميكنه كه كم مونده بالا بياره ولي ما اعتنا نمكنيم و مياريم خونه چجوري بايد رفتار كنيم كه عذاب نكشه؟

  144. ناشناس گفت:

    سلام خانم دکتر وقت بخیر من یه دختر 4 ساله دارم و شاغل هستم متأسفانه دخترم فوق العاده بهانه گیره و تا به حال بابت رفتن به مهد همکاری نکرده خیلی زیاد گریه می کنه و گریه هاش از نظر من خیلی اذیت کنندس به طوری که مدام جیغ می کشه و بالا و پایین می پره تو اون لحظه اصلا چیزی رو نمیشنوه و اجازه نمیده که بهش نزدیک بشم خیلی رفتارش داره اذیتم میکنهگاهی خودم هم کنترلم رو از دست میدم مانع سر کار رفتن من میشه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم ممنون میشم راهنماییم کنید farzanehjalilvand@yahoo.com

  145. سمانه ایمانی گفت:

    سلام
    دختر من ۳سالونیمه است می خواستم ببینم اگر برای مدت یک هفته از پدر ‌مادر دور باشه آیا دچار مشکل می‌شود ؟ممنونم لطفا راهنمایی کنید

  146. پريناز گفت:

    سلام پريناز هستم ٣٦ساله
    يك فرزند پسر ٣ساله دارم ،مشكلي كه به نظرم پسرم داره اينه كه اصلا نميتونه از خودش دفاع كنه و در مقابل بچه هاي ديگه چه كوچكتر از خودش و چه بزرگتر سريع تسليم ميشه.مثلا اگه داره با ماشيني بازي ميكنه اگه بچه ديگه بياد و بخواد اونو بگيره سريع بهش ميده و با ناراحتي پيش من مياد.يا توي پارك اول صبر ميكنه همه از پله سرسره برن بالا و بعد كه خلوت شد خودش ميره.همش ميترسه و نگرانه بچه اي بياد و بخواد اونو كنار بزنه.
    من واقعا براش نگرانم و نميدونم با اين قضيه چطور برخورد كنم.اين قضيه باعث شده همه اونو مظلوم خطاب كنن و بهش زور بگن.لطفا راهنماييم كنيد.

  147. امیرعلی گفت:

    سلام ببخشید من 27سالمه و يه پسر 6سال ونيم دارم که خیلی با صدای بلند صحبت میکند و يه موضوع ديگه اين که کار تلافی میکنه مثلا اگه من کار بد میکنه بهش تذکر بدم اونم جواب ميده کلا مثلا زمانی که باباش با شوخی یا بازی دعواش م
    میکنه اونم باباش دعوا میکنه ميزنه حرف گوش نمیکنه از صبح زود تا شب حرف ميزنه و همش در حال بازی کردن وانرژی خیلی زیاد ماشاالله من باید چطور با او رفتار کنم

  148. سارا ش گفت:

    سلام خانوم نوری عزیز و ممنون از این شرایط رایگان که ایجاد کردید 🙏🏻
    من ۳۶ ساله هستم و یک پسر ۳ساله دارم که از ۷ ماهگی جای خوابش به حال منتقل شد و خدا رو شکر برای جدا شدن و همچنان تا الان برای خوابیدن جدا مشکل خاصی نداریم و‌اینکه پسرم به علت کمبود وزن زود به غذا افتاد و با نظر پزشکش از حدود یک سالگی با لیوان شیر خورد و کلا از ابتدا شیر خشک خورد . الان یک مسئله ای پیش اومده که توی یک مهمونی دیده که یکی از اقوام ما به بچه کوچکش داشته شیر میداده و اون خانوم گفته داره ممه میخوره حالا امروز به من گفت که مامان منم میخوام مثل اون نی نی ممه بخورم 🙂
    من گفتم که مامان اون چون نی نی کوچولو بوده و دندون نداره و نمیتونه غذایی بخوره با ممه مامانش شیر میخوره اونم میگفت خوب منم میخوام ممه بخورم و منم مثال هم سن های خودش رو زدم که مامان جان وقتی بزرگ‌میشی دیگه پلو میخوری مرغ میخوری غذا میخوری با لیوان شیر میخوری و …..
    میشه لطفامنو راهنمایی کنید اگر باز هم گفت چه کار باید بکنم و اینکه من نباید اجازه میدادم ببینه یا نزارم یا… نمیدونم چه کاری در این گونه مسایل درسته ؟

  149. نجمه گفت:

    دختر ۲ ساله من دیروز برای اولین بار مدفوع خودش رو در پوشکش دید و به قدری ترسید که از ترس پرید و همه بدنش و اطراف کثیف شد. بعد از اون سر هر بار عوض کردن اکراه نشون میده و با کلی کلک و بازی میبریم که عوضش کنیم که اون هم با کلی گریه و زاری همراه هست. نمی دونم این رفتار موقتی هست یا نه؟ و اینکه چطور باید رفتار کنیم که درست بشه؟ البته کلا الان به تمیز و کثیف‌بودن دستش و پاهاش خیلی حساس شده، سر غذا خوردن هم هی دستش رو پاک میکنه… فرزند دوم من ۵ روزه به دنیا آمده.

  150. دلارا گفت:

    سلام ۳۶ هستم دخترم دو ساله ش با خواب شبش مشکل دارم اصلا منظم نمیخابه شب ها خیلی دیر میخابه و الان دقدقه از شیشه شیر گرفتنشو دارم شبها خیل بیدار میشه و مدام شیر میخوره الان تصمیم گرفتم از شیر شبانه بگیرمش نمیدونم چطور باید باهاش رفتار کنم یا اینکه اگ یهو از شیشه بگیرمش اشکالی داره ینی کلا روزها هم بهش شیر ندم

  151. ناشناس گفت:

    سلام خانوم دکتر عزیز
    دخترم ۲ سالشه از شیر گرفتمش شکه شده الان مدت ۲ ماهه لکنت زبلن گرفته و کلمات رو میکشه و حرف میزنه
    عصبی شده و بهانه گیر
    هم بازی نداره بیرونم خیلی نمیبرمش
    توجه و تمرکزش هم پایین هست

  152. مانلي خادمي گفت:

    سلام خانم نوري عزيز ممنون از كمك هاي بي نظيرتون
    من و همسرم ٣٥ سالمون هست يه فرزند دختر ١٠ ماهه داريم .از ماه ديگه من بايد برگردم سر كار و دخترم بسيار به من وابسته هست طوري كه به من ميچسبه و حتي در بعضي مواقع حاضر نيست بغل پدرش بره .توي خونه اگه چند قدم ازش دور بشم جيغ ميزنه و شروع به گريه ميكنه .ولي در عين حال عاشق بازي كردن هست و بچه ها هست .الان براي نگهداريش از شما كمك ميخواهيم .دو راه دارم موندن پيش دو مادربزرگش به صورت يك روز در ميون (چون سن مادر من زياد هست و توانايي هر روز نگهداري ندارند )و راه دوم با مهد كودك بسيار مرتب و تميز كه از اشنايان هستن صحبت كردم براي نگهداري دخترم يك پرستار فقط مخصوص نگهداري دخترم بذارن ولي چون مهد كودك هست و دخترم ١١ ماهه هست ميترسم اضطراب جدايي بگيره .از طرفي بازي و بچه ها رو خيلي دوست داره .ميشه راهنماييم كنيد كه بردن به مهد كودك در اين سن براي دخترم مشكل ايجاد ميكنه يا نه ؟ممنون از شما

  153. نازگل گفت:

    من ی دختر ۲۵ساله هستم و زن دومی شوهرم منو با عشقو علاقه خودش گرفت الان کلا بی احساس شده توجه زیادی نمیکنه چکار کنم ک عاشقم بشه لطفا کمکم کنید

  154. فاطمه زارع گفت:

    سلام. من برای مشکل فرزند خواهرم مزاحم میشم. خواهرم یه پسر داره که وقتی وارد کلاس اول ابتدایی شد یعنی در ۷ سالگی مادرش دچار تومور مغزی شد و مجبور به عمل جراحی و تبعات بعدی اون از شیمی درمانی و بی حالی و … ۴ سال به این منوال گذشت و بعد دوباره بیماری مادر عود کرد و دوباره جراحی و دوباره تبعات بعدی. و الان که پسر خواهرم ۶ ام رو تموم کرده و مادر هنوز بیمار هست و بیماری مجددا عود کرده و استرس و نگرانی زیادی جو خانواده رو درگیر خودش کرده این بچه انگار دیگه تحملش رو از دست داده. امسال اینطور شده. پرخاشگر، بدخلق، زودرنج، عصبی. این اواخر دو سه مورد بی اجازه از جیب پدرم و کارت مادرش پول برداشته و خرج میکنه. مورد کارت مادرش رو به نحوی قبول کرد و از پس انداز خودش اون رو برگردوند ولی مورد جیب پدرم رو نمی دونیم چطوری و چیکارش کنیم. از طرفی نگرانیم که برای چیزهایی که نباید! هزینه کنه و از طرفی نگران ادامه ی این روند هستیم. خوب درس میخونه و از اون بابت مشکلی نداریم.
    دلش می خواد با دوستانش بازی کنه تو محله خودشون ولی بخاطر وضعیت مادرش مجبوره اکثرا منزل پدربزرگ یعنی پدر من باشه تا مادرش زیر نظر مادربزرگ باشه.
    برای خرید و کارهای شخصی اش دست به دامن مادرم، پدرم، عمه، مادربزرگ پدری، من و … میشه چون پدرش مجبوره برای تامین هزینه های درمان مادر مدام کار کنه و جمعه ها که فرصت داره حوصله این کارها رو نداره.
    راهنمایی کنید چکار کنیم تا آینده این بچه بخاطر حال و روز مادر تباه نشه.

    f_yasesefid2006@yahoo.com

  155. نگین گفت:

    با سلام، من یک پسر 3.5 ساله دارم که به شدت با غذاخوردن مشکل داره و بدغذاست، متاسفانه این مشکل غذایی پسرم هم در مهد کودک اش با مشکل مواجه شده، یعنی به عنوان هیچ غذایی رو در مهدکودکش نمیخوره و گرسنگی میکشه، حتی حاضر به امتحان غذاهای مختلف هم نیست. اخیرا هر وقت به مهدکودکش میروم، میبینم که در حال گریه کردن بخاطر غذانخوردنش است و همیشه مربیان مهدش از غذا نخوردنش گله میکنن و پسرم رو زیر فشار میزارن تا غذاها رو امتحان کنه، ولی پسرم لجبازی میکنه و فقط گریه میکنه و مربیان هم به گریه او بی محلی میکنند تا دست از این لجبازی غذایی برداره ، واقعیتش نمیدونم چه کار کنم خیلی نگران هستم که به بچم آسیب بخوره و لجبازیش بیشتر بشه، ولی با مربیاش که صحبت میکنم میگن اجازه بده ما غذاخوردنش رو درست میکنیم، کلا از مهدکودکش خیلی راضیم اما سر پافشاری کردن آنها برای اینکه غذا نخوردن پسرم را درست کنن نگرانم ، چون پسرم همیشه سر این موضوع گریه میکنه و میگه من غذای اونجارو دوست ندارم، اما متاسفانه تو خونه هم غذا درست نمیخوره و همیشه سر این موضوع مشکل داریم با او. ممنون میشم اگر راهنماییم کنید که چه کنم. با تشکر .

  156. هانا گفت:

    سلام
    من پسر ٥ سال و نيمه دارم. كانادا زندگى مى كنيم و پسرم مقطع JK درمدرسه هستش. معمولا خيلى راحت با ساير بچه ها ارتباط مى گيره. اصلا اهل دعوا و كارهاى عجيب غريب نيست. اما شيطنتهاى سن خودش رو هم داره. اصلا بچه bossy نيست اما توانايى leader بودن توش ديده مى شه. اينها رو مى گم كه شناختى نسبت به بچم داشته باشيد. توى مدرسه با يكى از هم كلاسيهاش كه دختر دوست خودم هست و نسبتا از بچه گى زمانهاى زيادى رو باهم گذروندن بيشتر با اون بازى مى كنه. مدرسه به من اطلاع داد كه تا زمانيكه اين دختر هست پسرت با هيچ كس ديگه بازى نمى كنه و هر چى اون دختر بگه قبول مى كنه. اگر اون كسى رو تو بازى قبول كنه پسرت هم با اون بازى مى كنه اما اگه اون قبول نكنه اون هم با هيچ كسى نمى خواد بازى كنه. در واقع همه چى و بتش اون دخترست. اما اين هم گفتن كه مشكل خاصى نيست چون وقتى اون دختر نيست اون كاملا با بچه هاى ديگه خوب بازى مى كنه. من و پدرش براى سال بعد تصميم گرفتيم كه اونها تو يك كلاس نباشن. سوال من از شما اينه كه چرا پسر من هر چى اون دختر مى گه حتى اگر بر خلاف ميلش باشه مى پذيره؟ من و پدرش خيلى سعى مى كنيم به خواسته هاش توجه كنيم و روحيه و اعتماد به نفس خوبى داره. اما احساس من در اين موضوع اينه كه ما يك جايي داريم اشتباهى مى كنيم كه او هميشه پذيراى نظرات اون دختر هست. آيا شما مى تونيد راهنمايي كنيد منو؟ ممنون مى شم

  157. هانا گفت:

    سلام
    من پسر ٥ سال و نيمه دارم. كانادا زندگى مى كنيم و پسرم مقطع JK درمدرسه هستش. معمولا خيلى راحت با ساير بچه ها ارتباط مى گيره. اصلا اهل دعوا و كارهاى عجيب غريب نيست. اما شيطنتهاى سن خودش رو هم داره. اصلا بچه bossy نيست اما توانايى leader بودن توش ديده مى شه. اينها رو مى گم كه شناختى نسبت به بچم داشته باشيد. توى مدرسه با يكى از هم كلاسيهاش كه دختر دوست خودم هست و نسبتا از بچه گى زمانهاى زيادى رو باهم گذروندن بيشتر با اون بازى مى كنه.

  158. سمیه قاسمی گفت:

    سلام خانمی ۳۴ ساله هستم.سه فرزند دارم.پسر کوچکم ۴ساله است شبها عادت دارد روی دست من بخوابد ونیمه های شب هم به اتاق من می آید وبااصرار میخواهد روی دستم بخوابد خیلی راه ها وپیشنهاد را برایش انجام دادم اما هنوز میخواهد روی دستم بخوابد لطفا راهنمایی کنید چه کنم؟

  159. راحله گفت:

    سلام دو کودک پسر ۴ و۶ ساله دارم که کودک۶ساله در جمع مدام با بچه های دیگر درگیر میشود علاقه دارد با بچه های بزرگتر بازی کند که اکثرا به درگیری ختم میشود از خود حرکات نمایشی جنگی در میار

  160. م مطلبی گفت:

    سلام ۴۵ سال دارم دو پسر۲۴ ساله و ۵ ساله.قبل از ازدواج پدرش اعتیاد داشته .پسر بزرگ هم آلوده شده.در خانه کاملا نزاع و بددهنی،ضرب… خیلی نگرانم.در کنار اون دوتا جهنم.
    نمیدونم کار درستی هست یا ن. تورو بخدا کمکم کنید
    در آستانه جداشدن از همسر هستم میدونم ک زندگی بسیار سختی رو باید تجربه کنم.بر سر چند راهم جدا شوم پسر بزرگم رو چیکار کنم؟از طرفی همسرم میگه جدا شی بیمه ات از بین میره؟اصرار داره ک نکن آینده بچه ها خراب میشه.ب نظر شما جدایی یا دور از هم زندگی کردن یا تحمل زندگی جهنمی؟

  161. m.safdarian65 گفت:

    سلام خانم واااقعااا ممنون
    خانم دکتر من یه پسر ۹ ماهه دارم که ماشالله خیلی شیطون ما تصمیم داریم انشالله اگه خداتوفیق داد یه بچه از پرورشگاه بیاریم میخواستم بدونم نظر شما چیه بچه چندساله باشه بهتر کی اقدام کنیم جنسیتش چی باشه من خودم دختر بیشتر دوست دارم ؟
    یه سوال دیگه من با پیج شما و کتاب شما را ویر دیدم من بچم همون اول خیلی بغلی شد چون اصلا نمیخوابید و دیگران برای کمک به من بغلش میکردند الان اصلا نمیزاره توخونه هیچ کاری بکنم
    باید چیکار کنم الان پسر من با غریبه ها مشکل نداره شاید با پدربزرگش ۲ ساعت بره بیرون ولی یه لحظه نباید تنها باشه

  162. مهسا گفت:

    سلام خانم دکتر جان. شما رو به خدا قسم بگید با پدری که به بچه نه ماهه دائم اخم میکنه و صداش و براش بالا میبره چکار باید کرد؟ یه پست مختص پدرها بذارید تو رو خدا و سوالها رو زیرش جواب بدید. صحبت کردن در خلوت هم هیییییچ تاثیری نداره. چنین پدری وقتی فرزندش به بحران دو سالگی برسه آیا دست روی فرزندش بلند نخواهد کرد وقتی الان که نه ماهه هست و با کوچکترین بی قراری فرزندش از کوره در میره؟

  163. پروانه طاهري گفت:

    با سلام من زني٥٤ ساله هستم و پسري ١٧ ساله دارم كه
    حدود دوسال هست كه مشكلات فراواني در رابطه با مدرسه و معلمان پيش اورده و تمايلي به ادامه نداره
    بطور كلي سعي كردم هر جوري هست باهاش كنار بيام و اما جديداً وقتي در هر رابطه باهاش صحبت ميكنم و بحثي پيش مياد خيلي عصبي ميشه و ميگه كه من از همه چيز بدم مياد ديگه هيچي رو دوست ندارم بايد برم دكتر و و و
    ميشه لطفاً منو راهنمايي كنيد ممنونم

  164. هدی گفت:

    سلام خواستم بدونم آیا بیماری اسکیزوفرنی ارثی است؟
    پدرم اسکیزوفرنی داشت، در خانواده مادری بیمار اسکیزوفرنی داریم. یک دختر سه ساله دارم خیلی دوست دارم یه بچه دیگه بیارم ظاهرا همین یک بچه را هم نباید می آوردم، خیلی ذهن من و شوهرم درگیر این موضوع است. میشه راهنمایی کنید که آیا اسکیزوفرنی ارثی است یا نه؟

  165. مریم صدری نوین گفت:

    سلام و عرض ادب
    من پسر دو سال و نیمه دارم
    به تازگی با جیغ و داد حرفهاشو به کرسی مینشونه البته خودم ادمی هستم که زود عصبی میشم و صدای بلندی دارم
    دایما چند وقتی هست که بی اخلاق شده
    انتظار داره به محضبلند شدن از خواب ببرمش گردش و بیرون
    خودمم دیگه کم میارم یه وقتایی
    چون تک نوه است از دو طرف و. همه چیز هم براش میخرن تازگی ها وقتی بهش میگم اینو. نمیخرم شروع میکنه به جیغ و داد و مدتها گریه میکنه یه وقتایی خودمم خسته میشم نمیدونم باهاش چجوری رفتار کنم فکر میکنه پدرش با من سر ستیز داره تا میاد. با من حرف بزنه سر پدرش جیغ میکشه فقط انتظار داره که دایم من بهش توجه کنم و هرکاری. هم که میکنه هیچی بهش نگم قبلا همه چیز رو پرت میکرد. یه مدتی بی توجهی نشوندادیم از سرش افتاد الان دوباره یک هفته ای میشه که همه چیو پرت میکنه دمپایی و میندازه به سقف لیوان آبو پرت میکنه خیلی وقتها میریزه از قصد رو زمین سر جاش نمیشینه غذا. بخوره من حتما باید ببرمش بیرون تا خوب غذا بخوره وگرنه تو خونه اگه باشه به تنهایی لب به غذا نمیزنه
    از طرفی هم خواهرم بهم نزدیکه چون خیلی به کاراش کاری نداره و حمایتش میکنه وقتی پیش منه دیگه بیشتر خرابکاری میکنه احساس میکنم یه وقتایی دچاردو گانگی میشه البته خودمم وقتی دیگه خیلی کلافه میشم تهدید آمبز و با داد باهاش حرف میزنم که اگه اینجوری کنی دیگه بیرون نمیبرمت یا از حیاط خبری نیست ولی اصلا عکس العملی نسبت به رفتارم نشون نمیده که براش مهم باشه که دارم محرومش میکنم
    تو رو خدا بهم بگید. چی کار کنم

  166. فاطمه گفت:

    سلام دختریدارم 8ساله شب ادراری شدید داره نمیتونه درجمع درست صحبت کنه طوری که بچه ها میخندند وگریه میکنه در زمان بارداری خودم مدام ترس ودعوا داشتم نمیتونه درسها را توضیح بده توجه نمیکنه نمیدونم چکار کنم ممنون از لطف شما

  167. ش.ح گفت:

    با عرض سلام و تشکر فراوان
    پسری دارم ۲۳ ماهه و دخترم ۳ هفته پیش به دنیا اومد!
    سوالم در مورد پسرم هست که هنوز موقع خوابه روی پا میخوابه و با شیشه شیر میخوره و این موضوع داره منو نگران میکنه. چون به شدت به شیر وابسته شده و من نمیدونم برای گرفتن شیشه از کجا شروع کنم! سر شیشه شیر رو گشاد کردم ولی تفاوتی براش نکرد.
    نظرتون برای روی پا خوابیدن بچه ۲۳ ماهه چیست؟

    با تشکر
    ش.ح

  168. هدي گفت:

    سلام وقتتون بخير من هدي ٣٢ ساله هستم و دو قلو دختر و پسر ٢١ ماهه دارم
    و اواسط تير ماه به سر كار ميرم الان دو هفته است كه بچه هارو ميبرم مهد كودك ولي پسرم خيلي بي قراره
    كم كم ازشون جدا شدم ولي الان هر جا برم معذرت مي خوام حتي دستشويي گريه مي كنه
    نمي دونم چيكار كنم
    مربي خصوصي هم براشون گرفتم
    تو كانال اينستاگرام هم براتون نوشتم
    ممنونم كه وقت ميذاريد

  169. بهار گفت:

    سلام من یک دختر 5 ساله دارم
    مدتی هست کودک من وقتی قهر می‌کنه از خونه خارج میشه
    من واقعا موندم چه کنم
    من به قهر کردنش بی توجهی میکنم ولی نمیشه به این کارش بی توجهی کرد وقتی می‌ره تو خیابون نگران میشم
    دختر من پنج ساله هست و رابطه خوبی با هم داریم
    نمی‌دونم چطور متوجه اش کنم که کارش درست نیست
    و از طرفی نگرانم که به شکل یک مکانیزم دفاعی در آینده براش مشکل ساز بشه
    لطفاً من رو راهنمایی کنید
    ممنون

  170. ناشناس گفت:

    سلام،30سال دارم،یک دختر 7ساله دارم،از 4سالگی در اتاق خود تنها میخوابد،مرداد ماه سال 97 لوزه هایش را عمل کردم و مجبور شدم مدتی کنارش بخوابم بعد از آن همش گریه میکرد باید کنار من بخوابی برای مدتی شبها کنارش میماندم تا خوابش ببرد بعد از چند وقت دوباره تنها خوابید تا اینکه بهمن ماه همون سال مریضی ویروسی گرفت و چند وقت بالا می آورد و دخترم فوق العاده از این حالت میترسه جوری که اصلا نباید پیشش در این مورد صحبت کرد،باز هم شروع کرد به بهانه گیری و میگفت میترسم تنها بخوابم، دوباره رفتم کنارش تا بخوابه اما هر شب فقط گریه میکرد و برای لجبازی حتی غذا نمیخورد، الان به جایی رسیدیم که من و همسرم حس میکنیم دخترمون افسردگی گرفته و دائم میگه شما منو دوست ندارید وگرنه با من میخوابیدید انقدر شرایط برامون سخت شده که همسرم میگه دوباره تختش بیاریم اتاق خودمون اما من سر دوراهی موندم که چه کاری باید انجام دهم از طرفی هم حس میکنم این ترس دخترم از تنها خوابیدن واقعا جلوی رشد دخترم گرفته چون از وقتی که بیدار میشه فقط میپرسه کی شب میشه،باز هم باید تنها بخوابم و همیشه توی فکر،دیگه نه با دوستاش بازی میکنه ونه علاقه ای به برقراری رابطه با دوستاش داره ترو خدا راهنماییم کنید به نظر شما تخت دخترم بیارم پیش خودم یا نه?

  171. تکتم حسن زاده گفت:

    سلام خانم دکتر. من پسری ۲ سال و ۷ ماهه دارم که یک هفته هست که شروع به گرفتن از پوشک کردم. تمایلی به استفاده ازتوالت نداره و توی شلوارش کارش رو میکنه. کلا یک بار همون دفعه اول خودش اومد دستشویی و ادرار کرد که منم تشویقش کردم و کلی با هم بازی کردیم اما بعدش دیگه اینکار رو نکرد. مدفوع که اصلا نمیکنه در صورتی که قبلا که پوشک میشد بعد از هر وعده غذا دفع داشت. تشویقش کردم. وعده دادم. جایزه گذاشتم. هیچکدوم تاثیری نداشت و دیگه کار به دعوا کردنش رسیده. نمیدونم چی کار کنم و لطفا راهنماییم کنید. همیشه سعی کردم قاطع باشم در موردش و باج بهش ندم .اما کلا خودرای هست و فقط کار خودش رو میکنه. لطفا راهنماییم کنید متشکرم

  172. باران گفت:

    سلام وقت بخیر.دختر 3 سال نیمه دارم تک فرزندهست تو جمع اصلا حرف نمیزنه باهاش که صحبت میکنن جواب نميده ولی تو خونه فقط با من و باباش هم کلامه… بعضی ها میگن تلکم نداره درست بلد نیست حرف بزنه خیلی بازی گوشه اصلا حواسش نیست بهش چی ميگم دقت نمیکنه گوش نمیده بحرفام انگار تو این دنیا نیست تو عالم خودشه خیلی نگزانم در آینده برای مدرسه برای درس خوندن حواسش به درس معلمش نباشه بازی کردن لذت نمیبره همش در حال دعوا کردن یا گریه… همش در حال دعوا کردن با عروسک هاشه لطفا منو راهنمایی و کمک کنید ممنون میشم

  173. زمزمه گفت:

    سلام من 23سالگی اولین فرزندم که پسر بود بدنیا اومد البته بصورت ناخواسته بود بچه ام تمام زندگیم بود به حدی که برای بار دوم بازم ناخواسته حامله شدم اینقدر ناراحت شدم بیشتر بخاطر پسر اولیم میگفتم اذیت میشه پسر دومم بدنیا اومد الان اولی چهار سالو نیمشه و دومی هشت ماه و نیم از موقع زایمان دومم پسر اولیمو خیلی میزنم و بهش حرفایی بدی مثلا میکشمتو چالت میکنم تو باغچه الهی بمیری و کاش نبودی و میندازمت تو کیسه ولت میکنم تو جاده و از این قبیل حرفا میدونم کارم خیلی بده خودمم با گریه بچه ام اتیش میگیرم بلفاصله بغلش میکنم و دلجویی میکنم ازش ولی پسرم سنه خیلی بدی اصلا بحرف گوش نمیده و خیلی اذیت میکنه هرسری بعد هر بار دعوا به خودم میگم دیگه نمیزنمشو اخرین بار بود از این حرفا بهش زدم بازم اینقدر اذیت نمیکنه به قول معروف منفجر میشم چیکار کنم بخدا نمیخوام بزنمش یا این حرفارو بهش بگم لطفا کمکم کنید ممنون

  174. عصمت حسنی گفت:

    سلام پسر 2 سال و چهار ماهه دارم،از 21 ماهگی از پوشک گرفتمش،شب ادراری داشت همیشه اما روزا مشکلی نداشتم، بعد از 7 ماه که دسشوییشو میگفت الان تقریبا یه ماهه که عمدا ادرار تو خونه میکنه و به حالت لجبازی با من این کارو میکنه و با لبخند این کارو می‌کنه،و گاهی هم بی اراده شلوارشو خیس میکنه،در ضمن هیچ رغبتی به توالت رفتن نداره و با گریه میبرمش،خیلی منو کلافه کرده متاسفانه سرش داد می کشم و گاهی هم بدرفتاری میکنم اما همون لحظه داد و بیداد بهم میگه جیش میکنم رو فرش،فوق العاده کم غذا هم هست،12 کیلو وزن داره،لطفا راهنمایی کنید

  175. سمی گفت:

    سلام خانم نوری.پسر4سالم 6ماهه دچار لکنت شده .به گفتاردرمان مراجعه کردم گفتن که ممکنه ناروانی باشه.ولی پسرم دوست نداشت جلسات رو بیاد وبمن گفت مامان دیگه واسه من نوبت نگیر.بخاطرهمین من اصلا دیگع به گفتاردرمان مراجعه نکردم.چونکه ازقبل مطالعه کرده بودم که نبایدبه مشکلش آگاه بشه.لطفا کمکم کنید.استرس توخونه کم کردم ولی خودم اضطراب دارم وهمیشه توفکرم.

  176. سعیده گفت:

    سلام وقت بخیر. مادر 39ساله دارای دو دختر 29ماهه و 7ماهه هستم.2سوال برای دختر اولم از خدمتتون دارم. 1. دختر اولم رو حدود دو هفته ست که از مای بی بی گرفتم اما مشکل اینجاست که هرچه ازش میخوام موقع دستشویی بمن بگه و توی شورتش دستشویی نکنه میگه خب حواسم نبود… گرچه دایم خودم اون رو روی قصری میزارم اما خیلی وقتا که مشغول دختر کوچکم هستم اصلا نمیگه و این در حالیه که چندین ماهه نصف شب برای دستشویی از خواب بیدار میشه. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید و بدونم چطور باهاش رفتار کنم؟
    سوال دومم اینکه حدود 6ماهه درگیر یبوستش هستم . پیش چند متخصص بردم و داروهای مختلف شربت لاکتولوز و پگ و… اما تا زمان مصرف دارو خوبه و فردای اتمام دارو دوباره
    یبوست . با اینکه هر روز تغذیه اش میوه ملین و … هم دادم اما بی فایده بوده. بنظرتون باید چکار کنم؟
    خیلی خیلی ممنون میشم از جوابتون

  177. ناشناس گفت:

    سلام خسته نباشید،پسری دارم ۱۳ ساله پیش فعاله،از کلاس اول تا الان دارو استفاده میکند،در درسهاش موفق بوده،اما خیلی زود باور،ساده،پر حرف،عجول در همه کاراش،بخاطر پر حرفی،همیشه میخواد رییس باشه،دوستی ندارد،تابستان دارو نمیدم بهش ،اما خیلی ادیت میشم،پر حرفیش چند برابر میشه،تو حرف دیگران میزنه،همیشه استرس دارم گول نخورد،تک فرزند هست،در کنار این خوصیات فوق لاده مهربان،با این کاراش باعث شده،خیلی از جمله نکن این کارا،کم حرف بزن،استفاده کنیم،باعث شده خودم کم حوصله،حرفم با اقامون یکی نیست،خودم اخلاق که دارم زود رنج،زود ناراحت میشم،خیلی خودم اذیتم از اینکه زود رنجم،اما متاسفانه نتونستم تغییر کنم،هر کلاس تابستانی فرستادم،ادامه نداده،فقط نمیدونم تابستان قرصشا بدم،یا بزارم انرژیشا تخلیه کند،

  178. Sahar گفت:

    سلام من یه پسر سه سال و نیمه دارم که خیلی خجالتیه و اعتماد به نفس خیلی پایینی داره.حس میکنم به خاطر عصبانیتهای مداوم من و دعوا کردنام اینجوری شده.هر کاری میکنم کمتر عصبانی شم بازم برمیگردم به پله اول.چه کاری میتونم بکنم.دسترسی به روانشناس خوب هم ندارم.ممنون میشم راهنماییم کنید

  179. فاطمه گفت:

    سلام
    مادری هستم ۳۲ ساله که یه پسر ۲ سال و ۸ ماهه دارم.
    به طور کلی آدم جدی و سخت گیری هستم اما کنترلم روی عصبانیتم خوبه و خیلی به ندرت سر پسرم داد می زنم. البته نمیگم که داد نمی زنم، حتی شده (نه محکم البته) بزنم به پشت بچه ام، اما در کل شاید مثلا دو سه بار تا الان این اتفاق افتاده و الانم بیشتر سعی می کنم روی خودم کار کنم که در همین حد هم نباشه.
    همسرم به خاطر شرایط کاری تو این مدت اصلا تو شهر ما نبوده و فقط در حد آخر هفته ها پیش ما بوده. الان حدود یه ماهه که همسرم به شهر ما منتقل شده. اما من تازه متوجه شده ام که همسرم اصلا درک درستی از سن بچه نداره و چون تو این مدت اصلا پیشرفت بچه رو ندیده، انتظاراتش از بچه واقعی نیست. مثلا انتظار داره به بچه یه چیزی رو بگه و اون دیگه برای تمام عمر آویزه ی گوشش بکنه این حرف رو. یا مثلا بچه با ما دو سه ساعت راه بیاد یا توی ماشین باشه و مسافرت و هیچ اعتراضی هم نکنه و خسته نشه.
    همسرم گاهی عصبانی میشه و سرش داد می زنه، حتی یه بار دست بچه رو این قدر محکم فشار داد که دردش گرفته بود و تا یکی دو ساعت راحت حرکت نمی داد دستشو. یه بار دیگه (که بعد از دو هفته اش بود)، من جلوشو گرفتم و نذاشتم این اتفاق تکرار بشه. اما در کل فکر می کنم همسرم تا حدود یکی دو هفته می تونه تحمل کنه و بعدش عصبانی میشه یه بار. بعد دوباره عذاب وجدان میگیره و این پروسه احتمالا دو هفته یه بار تکرار بشه! من چطور می تونم جلوی این اتفاق رو بگیرم؟
    همسرم در کل آدم بد و عصبی ای نیست و با من رفتارش کاملا خوب و آرومه. اما در مورد بچه واقعا نمی دونم باید چیکار کنم.
    پسرم هم در حالت کلی بسیار پسر خوب و بسازیه. به هیچ وجه پسر لج بازی نیست (چون از اول تنها با من بزرگ شده و من هم همیشه قوانین جدی ای داشته ام و به قوانینم هم عمل می کنم همیشه، کوتاه نمیام)، هرگز ندیده ام کسی رو بزنه، با بچه های دیگه خوب بازی می کنه، مربی مهدش کاملا ازش راضیه و تو وضعیت خیلی خوبی قرار داره در حالت فعلی. اما من نگرانم که تحت تاثیر رفتارهای پدرش، رفتارش بد بشه.
    این سوال رو هم دارم که تو این مدت چه مقدار از شخصیتش و در چه زمینه هایی شکل گرفته؟ چقدر احتمال تغییر داره؟ من نگران چه تغییر رفتارهایی باید باشم در مورد پسرم؟

  180. زهرا مرتضوی گفت:

    با سلام خدمت خانم نوری عزیز
    پسر چهارونیم ساله دارم.32 سالمه و یه پسر پنج ماهه دیگه دارم.نمیتونه با بقیه بچه ها تو یه جمع جدید ارتباط برقرار کنه(فقط با بچه هایی که میشناسه بازی میکنه)از بچه ها میترسه و اصلا نمیتونه از خودش و از حقش دفاع کنه و از حقش میگذره.اصلا حاضر نیست به مهد بره اضطراب جدایی داره.یک ماهه کلاس توانمندسازی می برمش اما هنوز خودم باید پشت صندلیش بشینم.لطفا راهنمایی کنید و سوال دیگه اینکه چطور ببرمش مهد؟ایا باید به زور بزارمش برم تا عادت کنه؟بسیار ممنون

  181. ناشناس گفت:

    سلام..متاسفانه توی یه برحه ای من خیلی سر پسرم داد زدم و الان تمام تلاشم میکنم که حذف کنم.ولی متاسفانه پسرم تاثیر گرفته و بچه هارو میزنه..و خیلی زود از کوره در میره..الان 3 سال و 5 ماههشه..چکار کنم که بتونم خشمش کنترل کنم…و طبق گفته شما بخاطر داد من استرسی شده و میخوام کمکش کنم که استرسش از بین بره؟؟

  182. دنیا گفت:

    سلام دنیا هستم 32 ساله و دخترم نهال خانم 10 ماه ، من الان به مدت 1 ماه هست که سرکار میرم و مادر بزرگش ازش نگهداری میکنه و در این مدت هرکسی ازش میپرسه مامانت کو مادربزرگش رو نشون میده
    لازم به ذکر که تو خونه من و همسرم و بقیه مادربزرگش رو مامان صدا میکنیم و خود مادربزرگ هم وقتی نهال خانم چیزی میگه بهش میگه جانم مامان
    و هر از گاهی من رو به عنوان مامان دنیا میشناسه و نگاه میکنه
    میخواستم بدونم از کی باید رو این موضوع کار کنم که شناخت پیدا کنه نسبت به مادر خودش

  183. الف گفت:

    سلام خانم نوري عزيز.. وقتتون بخير
    من نيم ساعته با پيجتون آشنا شدم و تو همين زمان كلي از صحبتهاتون رو گوش دادم و لذت بردم…
    من ٢٧ سالمه.. يك دختر ٤ سال و ٦ ماهه و يك پسر ٣ سال و ٤ ماهه دارم..
    متاسفانه مدت ١ سال و ٤ ماهه كه همسرم كنار ما نيستند.. زندان هستند… البته خودشون، وكيلشون ميگن بيگناهند و بعد بررسي ها مشكل حل خواهد شد و… درواقع هنوز مراحل تحقيقاته و تكليف زندگيمون خيلي مشخص نيست…
    شرايط بدي داشتم ولي بخاطر بچه هام سعي كردم خودمو كنترل كنم…
    پسرم اوايل كوچك بود و خيلي متوجه موضوع نبود… اما مدتيه خب ميبينم كه كمبود پدر رو شديدا حس ميكنه… دخترم هم همينطوره ولي كمتر… پسرم عاطفي تره…
    طوريكه من جايي كه مهماني خانوادگي باشه و پدران هم حضور داشته باشن نميرم چون بچه هام اذيت ميشن…
    دخترم رو كلاس ثبت نام كردم… خودم تو خونه خيلي باهاشون بازي ميكنم.. كتاب ميخونم… سعي ميكنم حواسشونو پرت كنم.. مشغولشون كنم…
    ولي خيلي نگران آينده شون هستم… خيلي زياد…
    و اينكه تو تمام اين مدت يك سال و ٤ ماه فقط تلفني با پدرشون صحبت كردند و ايشون رو نديدند…
    چون با شناختي كه از بچه هام دارن و شرايط و مقرراتي كه زندان داره اگه يكبار پدرشون رو ببينن قطعا تا دفعه بعدي خيلي اذيت خواهند شد…
    الان واقعا نميدونم بايد چيكار كنم…
    چطور بايد باهاشون برخورد كنم كه بيش از اين روحيه شون ضربه نخوره… چكار كنم كه در آينده اعتماد بنفس داشته باشند(خودم تا چند سال پيش اصلا اعتماد بنفس نداشتم)
    چكار كنم كه چند سال ديگه پشيمون نباشم؟! دلم ميخواد بچه هام بهم اعتماد كنن.. هميشه بدونن همراهشونم… بدونن اگه هيچكس نبود من هستم… دلم نميخواد وقتي بزرگ شدن نافرمان و سركش باشند.. دلم ميخواد دوست باشم باهاشون…
    فايل تك سرپرست رو گوش دادم.. تا حدي جواب سوالام رو گرفتم.. ولي مورد ايشون فرق داشت…
    من از آينده همسرم(پدر فرزندانم) فعلا بي اطلاعم… با حرفهايي كه شايد روزي درباره خانواده مون بزنن چجوري بايد كنار بيايم… حرفايي كه نه من و نه بچه هام باعثش نبوديم قطعا… ولي به هر حال پدرشونه…
    من شديدا نگران آينده فرزندانم هستم
    لطفا راهنماييم كنيد
    ممنونم

  184. ناشناس گفت:

    سلام خانم دکتر عزیز من دختر ۱۳ ساله ایی دارم که شب ها اگه خونه مادربزرگش بخواد بره مدام ابراز دلتنگی میکنه مدام برام پیامک میزنه دلم درد میکنه خسته ام حوصله ام سر رفته شب ها دوست نداره تنها بخوابه اگر هم بخوابه نیمه های شب میاد منو به بهانه ایی صدا میکنه میشه لطفا کمکم کنید

  185. الهام گفت:

    سلام من ۲۵سالم هس پسری دارم ۲۲ماهه و دست بزن پیدا کرده و ب هر طریقی ک باهاش صحبت میکنم مجاب نمیشه و کارخودش رو ادمه میده حتی بخاطر این کارش یکی دوبار هم کتک خورده ولی بازم اصلا گوشش بدهکار نیست ب نظر شما چیکار کنم

  186. عطيه گفت:

    سلام
    وقتتون بخير
    من يك پسر هفت ماهه دارم كه شير خشك ميخوره و از نظر وزن گيري و سلامت جسمي خيلي خوب هست تا اين مدت در تخت جداگانه كنار تخت خودمون ميخوابيده
    ولي در طي روز گاهي در اتاق خودش و تخت خودش ميخوابونمش
    ميخواستم ببينم از چه زماني ميتونم شبها به اتاق خودش ببرم و از ما جدا بخوابه
    چه زماني براي جدا كردن كودك مناسب است
    ممنونم از پاسخگويي شما

  187. وحید آتش پرور گفت:

    سلام وقتتون خوش
    وحید هست 38 ساله و همسرم 32 ساله داری یک فرزند پسر 32 ماهه هستیم. روش تربیتی ما روش تا سه سالگی نوکر فرزند بودن هست یعنی ریئس خونه ما فعلا پسرم هست ، تنها مشکل ما در تربیت این هست که فرزندم بیرون از خونه بدون تذکر خیلی خوب و اروم برخورد میکنه و فقط سرگرم بازی میشه و بسیار حرف گوش میده ولی در منزل خیلی شیطنت می کنه و پر از جنب و جوش هست و وسایلها رو پرت میکنه لطفا جهت کنترل این موضوع راهنمایی کنید . سپاس فراوان از زحمت بیکران شما 💐

  188. الهام گفت:

    سلام
    وقت بخير
    من يك دختر سيزده ماهه دارم
    كلمات بابا مامان دَدَ و آب رو ادا ميكنه به شكل اگاهانه يعني وقتي با من كار داره صدا ميزنه ماما يا وقتي توي خيابون بچه اي رو ميبينه ميگه دد
    كاملا دستورات رو متوجه ميشه معناي بكن يا نكن يا بده رو ميفهمه اما متاسفانه اطرافيان ميگن چرا اينقدر كم صحبت ميكنه و دايم من رو شماتت ميكنن به اينكه باهاش تمرين نميكنم
    من شاغلم صبحها با پرستار هست و پرستارش هم باهاش در حد متوسط صحبت ميكنه وقتي از سركار ميايم هم باهاش صحبت ميكنيم
    نگرانم نكنه مشكلي داره لطفا راهنماييم كنين

  189. zarikgh87@gmail.com گفت:

    سلام .وقت بخیر .پسر سه ساله ای دارم که مدتی بود به دیدن سگ ها علاقه نشون میداد و از دیدن اونها ذوق زده میشد .یه مدت بود خودش دنبال گربه یا سگ میکرد .ولی بعد از زمان کوتاه از سگ ها میترسه طوری که شب ها در خواب جیغ میکشید و گریه میکرد .الان مدتیه چراغ خواب براش روشن میکنیم ولی هنوزم میترسه. مدام مبگه لولو میاد .نمیدونم چکار کنیم حتی الان بازی که نقش حبوانات توش باشه نمیکنیم یا اگر سگی توی خیابون باشه هواسش رو پرت میکنیم .راهکار خوب و منطقی در مورد این مرحله از رشدش که ترسیدنه چیه؟

  190. النا پرندین گفت:

    سلام من ۲۲ سال و همسرم ۳۰ سال سن دارن و یه دختر بچه ۵ ساله داریم که خیلی ب خودم وابسته است یعنی وابستگی شدید ب خودم داره و حالا ی مشکل پیش اومده که کار ما ب طلاق کشیده شده و ۱۳ روزه همسرم دخترمو از من گرفته و حتی نمیزاره صداشو بشنوم و یا عکسشم ببینم ب اونم گفتن که مادرت مرده به نظر شما چه اسیبی میتونه اون بچه رو تهدید که چون اون بچه فعلا مفهوم جدایی و ترک مادر رو نمیتونه درک کنه ازتون خواهش میکنم تا دید نشده کمکم کنید

  191. ناشناس گفت:

    سلام خانوم نوری.من 26سال دارم.دوتادختر دارم 9 و 2/5ساله بادختر بزرگتر رفتارم اصلن خوب نیست همش دادمیزنم دعوامیکنم ویوقتایی هم میرنمش همه اینا منو عذاب میده هرکارمیکنم زود عصبانی نشم نمیشه لطف کنیین کمکم کنید

  192. ناشناس گفت:

    سلام مادری هستم۳۲ ساله ویک پسر ۳ سال و۳ماهه دارم بچم اصلا با اسباب بازیاش بازی نمیکنه بهش میگم بیا باهم بازی کنیم جیغ میکشه وسرشو میزنه به دیوار یا زمین میخواد کار خودشو بکنه اصلا نمیزاره دست به اسباب بازیاش بزنیم نمیشینه براش کتاب بخونم یا نقاشی بکشیم میخوادهمه روبشکونه وپرت کنه خونه مادر شوهرم که میرم همه چیزاشو میریزه وپرت میکنه اگه جلوشو بگیریم سرشو میزنه به دیوار بعضی وقتها هم میزنه تو سرش

  193. فاطمه سلمانی گفت:

    سلام خانوم دکتر،من ۲۴ سالمه و یک فرزند دختر دارم که یک سال و دوماهشه،دختر من خیلی انرژی زیادی داره ،من همه جای خونه رو براش امن کردم توی روز سراغ کابینتا میره بازی میکنه سراغ اسباب بازیاش نمیره اصلا من میشینم پیشش با اسباب بازیاش بازی میکنم باهاش یا یادش میدم چجوری بازی کنه و زود حوصلش سر میره پرت میکنه اسباب بازیاشو میره،براش کتاب میخونم عکساشو نشونش میدم ولی رغبتی نشون نمیده میزنه زیر کتابا که پاشه بره.خیلی زود حوصلش سر میره و نق میزنه،تلویزیونو تا جایی که میشه محدودش کردم که نبینه،بیرون میبرمش خانه بازی و استخر پارک ،میره کلللی بازی میکنه غش میکنه ولی نیم ساعت میخوابه بیدار میشه میبینم به جای اینکه انرژی تخلیه شده باشه مضاعف شده،احساس میکنم ازینکه انرژیش تخلیه نمیشه کلافس و نمیدونه چیکار کنه،و اینم بگم که فوق العاده عاشق هیجانه و از شدت هیجان جیغ میکشه،ممنون میشم کمکم کنین که چجوری این انرژی زیادشو تخلیه کنم و آروم بشه

  194. فاطمه گفت:

    سلام خانوم نوری خسته نباشید
    من ۲۴ سالمه،دختر من ۱ سالو دوماهشه و تک فرزند
    من جای خواب دخترمو از شش ماهگی جدا کردم و تو اتاق خواب خودش میخوابه،فقط موقعی که مریض باشه یا خیلی شب بی تابی کنه توس تخت کنار مادر کنار تخت خودم میزارمش،مشکل من اینه که دختر من کلا روی پا میخوابه و عادت داره تکونش بدم رو پا تا بخوابه،الان که وزنش زیادتر شده من واقعا پام درد میگیره و اینکه میخوام عادتش بدم که خودش تنهایی به خواب بره،چون شبا وقتی که پستونکش از دهنش میوفته و بیدار میشه گریه میکنه تا من بیام بخوابونمش دوباره و خودش نمیتونه بخوابه تنهایی،بارها امتحان کردم که قبل خواب تو تختش گذاشتمش تا بازی کنه با عروسکاش و آروم بخوابه ولی فقط گریه شدید کرد،یه بار دیگه وقتی مست خواب بود گذاشتمش تو تختش و پشتشو آروم ماساژ دادم بازم فقط گریه زیاد میکرد،جای خوابشم تاریک میکنمو سکوت ایجاد میکنم تو خونه تا رو پا بخوابه،چیکار کنم تا بتونه خودش بتونه به خواب بره

  195. مریم گفت:

    سلام خانم دکتر من ۳۳ سالمه و همسرم ۳۴ سال ۱۰ ساله ازدواج کردیم یه پسر ۷ساله و یه دختر ۱ ساله داریم. همسرم خیلی بامن بد رفتاری میکنه و همیشه بدون دلیل یا به خاطر یه موضوع بی اهمیت( مثلا غذا داغه یا صدای تلویزیو زیاده) شروع میکنه به دادو بیداد کردن و حرفای زشت زدن به خودم و خانوادم جلوی چشم بچه هام. پسرم که الان بزرگ شده و کاملا متوجه محیط اطراف هست خیلی از باباش میترسه ولی به خاطر اینکه باباش دعواش نکنه پیش اون چیزی به روی خودش نمیاره ولی من کاملا متوجه هستم که داره آسیب میبینه و خودخوری میکنه گاهی وقتا هم بغض میکنه و میره یه گوشه خودشو الکی سرگرم میکنه ولی طفل معصوم هیچی نمیگه الانم چند وقتیه که شوهرم همش با من بد رفتاری میکنه و بهم میگه باید از خونه من بری و بچه ها رو جا بذاری( با گفتن الفاظ خیلی رکیک ). من خیلی نگران بچه هامم دوست ندارم تو این محیط متشنج بزرگ بشن از طرفی هم نمیتونم طلاق بگیرم چون دلشو ندارم که از بچه هام بگذرم. این نکته رو هم بگم که با خانواده خودشم خیلی بد رفتاری میکنه من دیدم که دست روی پدر و مادرش بلند کرده و بدترین فحش ها رو بهشون داده حالا به نظرتون من چه رفتاری داشته باشم با این مرد؟

  196. مهسا گفت:

    سلام‌ خسته نباشید خانم دکتر عزیز خانم دکتر ازتون یه سوال داشتم من یه دختره ۱۰ ماهه دارم پدرشوهرم نرمال نیس احساس میکنم مشکل آزار جنسی داره و‌ و همش دست به نقاط حساس دخترم میزنه و انگار لذت میبره از الفاظش متوجه شدم من از وقتی فهمیدم سعی میکنم بچه رو ازش دورکنم خونشون مداوم بچه بغل منه ولی تا فرصت پیدا میکنه دست به بچه میزنه شوهرمم در این رابطه کمکی نمیکنه چون کاملا غیر منطقیه و عاشق پدرشه واقعا نمیدونم چیکار کنم و این قضیه هم الزام هست که هفته ای یه روز خونه پدشوهرم اینا باشیم ممنون میشم راهنمایی کنید؟

  197. N.R گفت:

    سلام خداقوت،من۳۰ساله وهمسر۳۴ساله دوقلوی۶ساله دختروپسرداریم،به علت مشکلاباهمسرم خونه پدرم بودم،اون موقع خودم شاغل بودم بچه هاروبرای نگهداری گذاشتم خونه خواهرم،بعدازدوسه ماه دخترم بهم گفت داشتم میرفتم دستشویی عموتوحیاط بودشلوارموکشیدپایین منوخوردبعدتوف کردکلی عصبی شدم وگریه کردم که آدم نمیتونه به فامیلشم اعتمادکنه ووقتی ازش پرسیدم احساست چی بودبهم گفت ازش بدم میاد،متاسفانه باشناختی که ازهمسرم داشتم نتونستم موضوع رومطرح کنم قطع به یقین خونریزی بپامیشد،حالاچطوری باهاش کارکنم چیکارکنم فراموش کنه دیگه ازاون موقع به بعدازش چیزی نمیپرسم که مباداذهنش درگیرنشه،وازازش خواستم این رازبین من وخودش بمونه ودیگه هیچ وقت چیزی روازم پنهون نکنه الان منوامین خودش میدونه،خواهش میکنم لطفاراهنماییم کنید😔😔😢😢

  198. محمدی گفت:

    سلام.من دختری ۱۷ ماهه دارم قد و وزنش خوبه خیلی پرجنب و جوشه.تقریبا دوهفته س شیر شبشم قطع کردم ولی کماکان خیلی خیلی کم میخوابه و خواب عمیق نداره مدام باید بیدار شم بزارمش روی پام تا بخوابه و تا میزارمش پایین بیدار میشه.واقعا کم آوردم.بعضی شبا هم از کوره در میرم و داد میزنم و با گریه به زور میخوابونمش و از این بابت خیلی ناراحتم.تو طول روز خیلی باهاش وقت میگذرونم و شعر میخونم و جو خیلی ارومه ولی شبا برام کابوس شده.چند وقته همش داد میزنه یا جیغ میزنه و من بهش محل نمیزارم ولی هنوز این عادت جیغ زدن و داره البته نه زیاد ولی خوب از صبر و حوصله من خارجه بخاطر سردردهایی که بخاطر بی خوابی دارم.و اینم بگم من هیچ کمکی ندارم و تقریبا میشه گفت کل روز تنهام تا شب که همسرم بیاد و خوب ایشونم کمک خاصی نمیکنن.

  199. مریم گفت:

    سلام خانم دکتر عزیز. من دو دختر دارم یکی تقریبا 9ساله و دومی 4 ساله. دختر کوچیکم از بچگی زود عصبی می شد و کشمکش هایی که بین او با خواهرش پیش میومد که غالبا سر وسایلشون بود این مسئله رو تشدید کرد. البته ناگفته نماند که من و همسرم هم وقتی مستأصل می شدیم داد میزدیم که کارشون رو خاتمه بدن. الان با اینکه فرمایشات شما در مورد جیغ زدن بچه ها رو رعایت کردم ولی راه به جایی نبردم و همچنان سر هر مسئله ای جیغ می کشد. لطفاَ منو راهنمایی کنید

  200. سارینا گفت:

    سلام متاهل هستم همسرم ۳۷سالشه مادرشو یک ساله از دست داده و هرروز بعداز تعطیل شدن سرکارش سر قبرش میره تا دوساعت اونجا میمونه از وقتی ک مادرشو از دست داده میگه هیچی و هیچکسی براش مهم نیست همسرم قبل فوت مادرش ۸۵ کیلو بود الان ۶۰ شده و امیدی ب زنده بودن نداره با اینکه ۲ بچه داریم و هرکاری میکنه ک ذره ذره خودشو داره نابود میکنه لطفا راهنمایی کنید ممنونم

  201. كاظمي گفت:

    سلام خانم دكتر، خسته نباشد، من ٣٠ ساله هستم و يك دختر ١١ ماهه دارم كه به علت مشكلاتي اورژانسي ٨ ماهه با وزن ٢ كيلو به دنيا اومد و من تو اين ١١ ماهه با مشكلات مختلفي جسمي رو به رو شدم مثل خونريزي هاي طولاني و علتش رو دكتري نميفهمه و هنوز در گيرشم،عمل اجباريه لوزه و مصرف نزديك به ٥ ماه آنتي بيوتيك و … كه متاسفانه جاش نيست توضيح مفصل بدم ، تو اين مدت خيلي وقت ها احساس افسردگي داشتم و همش گريه ميكردم و متاسفانه همسرم اصلا” همراه نيست و درك نميكنه و صحبت كه ميكنم باهاش ميگم اگر تو كمي همراه باشي كمك كني محبت كني من خيلي بهترم ،جدي نميگيره و هي خودشو مثال ميزنه ميگه پس من چي منم ….الان مشكلي كه واقعا” داره از نظر رواني عذابم ميده اينه كه وقتي دخترم به دنيا اومد با اينكه همه چيش كامل بود و به جز ٣ روز زردي تو دستگاه نگه نداشتن ولي همش آب دهنش يا شير ميپريد تو گلوش و حالت خفگي ميگرفت و حتي يك بار كامل سياه شد و مجبور شدم انقدر پشتش بزنم تا بالاخره نفس بكشه براي همين من زماني كه تو شب تو تخت كنار خودم مي خوابيد همش ميترسيدم خواب باشم و نفهمم داره خفه ميشه همش ميپريدم و يا چون كوليك و رفلاكس داشت شبا تا صبح راه ميرفتم و تا بخوابه تو بغلم كه مي خوابيد يهو شايد چند ثانيه از خستگي منم خوابم ميبرد ميپريدم وحشت ميكردم كه نكنه بخوابم بچمو بندازم ، خلاصه اين موردها باعث شده تو اين ١١ ماهه من خواب نا آرامي داشته باشم و همش نصف شب به حالت توهم تو خواب راه ميرم ميبينم وسط سالن وايستادم يهو بيدار ميشم يا ميبينم تو اتاق دخترمم ، يا دارم شوهرمو تكون ميدم ميگم بچم كو لهش كردي ،كه اين مورد آخر خيلي بيشتر پيش مياد همش بيدارش ميكنم يا تكونش ميدم ميگم كجاست نيست،همش اينگار دارم دنبال چيزي ميگردم، اون بنده خدا هم با وحشت بيدار ميشه ميگه چي ميگي چي شده ، تازه من بيدار ميشم ميگم چه خبره باز چي گفتم چي كار كردم ، اين موضوع خيلي داره اذيتم ميكنه و حتي تو رابطم با همسرم هم خيلي اثر گذاشته و خيلي عصبي و حساسم كرده ، واقعا” نميدونم بايد چكار كنم كاملا” درمانده شدم فكر ميكردم با بزرگ شدن دخترم بهتر ميشم ولي واقعا” هر روز دارم بدتر ميشم خيلي بدتر ممنون ميشم كمك كنيد 🙏🌹

  202. میلاد گفت:

    سلام
    من برا یکی از رفیقام مشاوره می خوام
    ۲۲سالشه ‌به خاطر یه رابطه الان می خواد خود کشی کنه جوری دیونه شده که هیچی جلو دارش نیست من چند بار پیش روانشناس هم رفتم ولی وقتی خودش حاضر نیست بباد نمی تونم کاری بکنم تا الانم چند بار اقدام کرده رفته با ازرائیل روبوسی کرده اومده درسشو ول کرده
    شب و روزش قرص خوردن
    خودش خونه شخصی داره منم پیشش می مونم بیشتر وقتا الان دو ماه این شکلی شده
    بگید باید چی کار کنم آروم بشع

  203. گلسا هاشمی گفت:

    پسرم دوسال و هفت ماهه است جمله هنوز نمیتونه بگه ایا نیاز ب گفتار درمانی هست؟فقط کلمه میگه

  204. سیما گفت:

    با سلام. دختری 7 سال و 3 ماهه دارم که تنها فرزند من می باشد. دخترم می داند که شب ها باید در اتاق خودش بخوابد اما من حتما باید حضور داشته باشم تا به خواب رود و بعد اتاقش را ترک کنم. چند باری هم از این روش استفاده کردم که هر شب کمی از او دورتر شوم و به درب اتاق نزدیک شوم و صبح ها زیر بالشش استیکر می گذاشتم و هر سه استیکریک جایزه داشت. اما همین که می خواستم بیرون از درب اتاق بنشینم به شدت واکنش نشان می داد و گریه و زاری راه می انداخت و می گفت جایزه هم نمی خواهم. جدیدا هم قبل از خواب شروع می کنه به گریه کردن که من هم بروم و کنارش بخوابم. اما من مقاومت کردم و فقط در اتاقش و دور از تختش می نشینم تا به خواب برود. ممنون میشم راهنمایی ام کنید.

  205. ناشناس گفت:

    سلام خانم نوری عزیز ممنون از مطالبتون خوبی که میذارید
    ببخشید یه سوالی خیلی ذهنم من رو یه وقتایی درگیر میکنه در رابطه با دخترم ،

    من و همسرم شخصیت ارومی داریم و راحت میگیریم هرچیزی رو ، شیطون نیستیم ولی من فکر میکنم ظاهرا ارومیم ، وگرنه عاشق شیطنت هستم ولی نمیکنم 🙄
    اما من همیشه تو ذهنم اینطور فکر کردم که درون من یه دختر بچه خیلی شیطون هست من ۲۶ سالم هست
    ما یه دختر ۲۳ ماهه داریم
    که ماشالا خیلی شیطون هست روابط اجتماعی و هوش هیجانیش هم خیلی خوبه ، خداروشکر خیلی بچه خوبیه از اول هم که بدنیا اومده اصلا تو هیچ چیزی اذیتی نداشته
    بعد مامانم و خاله هام همش میگن این بچه اصلا شبیه شما نیست
    خیلی خونگرم زبر و زرنگه خوش اخلاقه همش میخواد کمک کنه و مهربونه و زود باهمه دوست میشه
    مثلا از بیرون میایم کفشاشو خودش درمیاره و جفت میکنه میذاره جاش ، مثلا اگه در کشو باز باشه عجله داریم بریم بیرون حتما در کشو رو میبنده بعد میاد
    خب اگه به منو باباش نرفته به کی رفته چون بیشتر وقتش باما میگذرونه 😐من هم تو دوره بارداری هم ترتیبتش خیلی سعی میکنم اروم باشه و رعایت کنم
    ممنون میشم جواب بدید 🌺🌺🌺🙏🏻🙏🏻

  206. فاطمه گفت:

    با سلام خدمت شما
    فاطمه هستم ۳۰ سالمه یه دختر ۳ ساله دارم تک فرزنده ، پسر خواهرم که ۷ سالشه چند بار شلوار دخترمو پایین کشیده و بهش دست زده وقتی دخترم بهم گفت پسر خواهرمو دعوا کردم ولی بازم اینکارو تکرار کرده من به دخترم جاهای خصوصیشو یاد دادم ولی همون موقع نمیاد بهم بگه الان میخوام بدونم چه رفتاری باید با پسر خواهرم بکنم و چطوری به دخترم حریم خصوصیشو توضیح بدم که نزاره اینکار باهاش بکنه

  207. Tina گفت:

    Roya joon salam khobin? Man ye pesare 3,5 daram ke kheili khob pishe pedar madaram mimone hata te shabaei pisheshon mikhabe ma harcheghadam begesh migim nemiad mige mikham inja doost daram bemonam 2 shab poshte ham monde vali az yetar asheghe mosaferat hast age befahme ma bedone on raftim ghose mikhore mikhastam azaton beporsam man age bekham ba hamsaram beram ye mosaferat ono ba khodam nabaram moshkeli pish miad barash ya aziat mishe? Agar nafahme behesh begam ke sare karam ?

  208. مینا گفت:

    سلام خانم نوری عزیز مینا هستم ۳۰ ساله من یک پسر دو سال و نیمه دارم وقتی پسرم یسال و نیمش بود برگشتم سرکار و اونو به مادر و پدر میسپارم تا ظهر که برمی گردیم پسرم چند وقته عصبی به نظر میرسه در حالی که بچه آرومی بود اون با همه دعوا داره و همه رو با انگشت با تمام عصبانبت تهدید میکنه حتی وقتی داریم حرف معمولی میزنیم اون داد میزنه عصبانی میشه و با بچه های هم سن خودش یا کوچکتر درگیر میشه گاهی بی دلیل کتک نمیزنه ولی به شدت تهدید میکنه و به زبان خودش بگو مگو میکنه من تا حد تلاشم تا الان دعواش نکردم وحتی پشت دستشم نزدم ولی دیشب که پسرعموش که یسالشه رد عصبی شدم و دستشو محکم گرفنم نمیدونم چرا انقدر عصبی شدا و پرخاشگر شده حتی دوس نداره بیرون از خونه باشه یساعت تو پارک باشه میگه بسه ی مدت گوشی خیلی دستش بودکه من کمش کردم و بهش نمیدم لازم به ذکره با اینکه دو سال و نیمشه ولی کامل حرف نمیزنه کلمه میگه و حتی دو کلمه ای مثل مامان بیا مامان بسه ولی کامل حرف نمیزنه و وقتی میخاد چیزی تعریف کنه به زبون خودش میگه که ما نمیفهمیم چندبار میخاستم ببرمش گفتار درمانی ولی پدرش اجازه نداده ترخدا راهنماییم کنین که چرا انقدر عصبی شده و من چیکار کنم برا بهتر شدنش فکرم بسیار درگیر شده و راه حلی ندارم براش وقتیم تو جمعمیم هراس داره یکسره که من برم درحالیکه هیچ وقت بدون خبر و حرف زدنش باهاش جایی نرفتم ممنونم ازتون که وقت گرانبهاتونو میذارین برای ما

  209. مینا گفت:

    سلام خانم نوری عزیز وقتتون بخیر مینا هستم ۳۰ساله پسری دو سال و نیمه دارم من وقتی پسرم یک سال و نیمش بود برگشتم سرکار و پسرم را به پدر و مادرم سپردم پسر بچه ارومیه نه خیلی بلاس نه خیلی گوشه گیر فقط کامل حرف نمیرنه و جملات دو کلمه ای مث مامان بیا میگه و وقتی چیزی تعریف میکنه اصلا مفهوم نیس و ما متوجه نمیشم میخواستم ببرمش گفتار درمانی اما پدرش اجازه نمیده و مشکلی که الان پیش اومد۶ اینه که چند وقته به شدت عصبی شده و با انگشت و دادو بیداد همه رو تهدید میکنه و یسره داد میزنه حتی وقتی آروم حرف میزنیم اینجوری میکنه من خیلی تلاش کردم نه سرش داد میزنم نه حتی تا جالا پشت دستش زدم ولی دیشب که پسرعموی یسالشو زد دیگه عصبی شدم و دستشو محکم گرفنم و خودن تا صبح ناراحت بودم اما به شدت عصبیه با بچه ها درگیر کلامی میشه اگه به حرفش نکنن سر همه داد میزنه بیرون میریم خسته میشه و میگه برگردیم ی مدت گوشی زیاد دستش بود ولی الان بهش خیلی کم میدم ترخدا کمکم کنید راهنماییم کنید چرا اینجوری شده و من چکار کمم دوس نداره دوباره کنترلمو از دس بدم و دعواش کنم دوس ندارم مادر بدی باشم لازم بهذکر پدرش قبلن زیاد دعواش میکرد و گاهی سربه سرش میذاره ممنون ازینکه پاسخ میدین و وقت گرانبهاتونو در اختیار من میذارین

  210. آ موحدیان گفت:

    سلام من پسر ۴ ساله دارم و دختر عمه من یک دختر ۳/۵ ساله داره ظاهرا یک روز علی رغم مواظبت ما مامانها این دختر کوچولو آلت پسر منو در دستشویی دیده و حالا مدام در مورد شکل اون و اینکه چرا با مال من فرق داره میپرسه و حتی این مورد را با همه در میان میذاره حالا ما موندیم که چی جواب بدیم و چکار کنیم که کنجکاوی و حساسیت اون کم بشه و از بقیه چیزی نپرسه و نشنوه؟ لطفا راهنماییمون کنین ممنون

  211. هاني گفت:

    سلام من ٤٢ سال دارم و همسرم ٤٤ دو پسر ١٢ و ٣ ساله دارم من با يه سري مشكلات با پسر بزرگترم مواجه هستم كه ميازمند مشاوره دقيقي هستم و متاسفانه در شهرمون چند بار سراغ مشاور رفتم ولي كارشون اصلا خوب نبود!!! مشكل اولي كه دارم در مورد نحوه لباس پوشيدن پسرم هست كه مطلقا تنوع طلب و اهل تغيير نيست و يه مدل لباس كلاسيك پيرمردي رو انتخاب كرده و هميشه همون مدل رو ميپوشه يعني مثلا همين تابستون من فقط يه بار با كلي تهديد و … تونستم يه تيشرت استين كوتاه تنش كنم هميشه پيراهن مردانه استين بلند و شلوار پارچه اي حتي براي دوچرخه سواري و فوتبال مدرسه مشكل بعديم اينه كه سر تغييرات مقاومت ميكنه مثلا هنوز كمدخاي نوزاديشو تو اتاقش داره و من هر چقدر اصرار ميكنم براي تعويض قبول نميكنه!!! تو درسهاي مدرسه در كلاس دوم و سوم يه سري مطالب مذهبي ياد گرفته اونا رو گرفته و ول كن مساله نيست مثلا موسيقي حرامه!!! يا مثلا به من ميگه چادر سرت كن در حاليكه من و پدرش اصلا ادمهاي مذهبي نيستيم يا استين كوتاه نپوشيدنش شايد به خاطر مطلبي دو مورد حجاب مردان تو كتاب ديني شون بوده و اين مسائل شديدا جنگ و جدل ايجاد ميكنه تو خونه!!! مثلا ميگه من بايد مراسم محرم برم در حاليكه پدرش اهل اين كارها نيست و بحثشون ميشه !! يا من بايد لباس مشكي بپوشم و ….. اينم بگم در مدرسه و درس خوندنش مطلقا مشكلي ندارم و ميتونم بگم بهترين شاگرد مدرسه است!!! يه سردي اداهاي پايين شهري از خودش درمياره كه در شان خانواده ما نيست !! شديدا به كمكتون نياز مندم ممنون ميشم راهنماييم كنين

  212. ناشناس گفت:

    سلام زیور هستم ۳۵ سالم یک پسر ۹ساله دارم که لجبازی میکنه و با زبان آرام حرف گوش نمیکنه مگر با دعوا گوش کنه سلام نمیده وبه یک چیزی که میخاد آنقدر گیر میده که تا دعواش کنی دست برداره با صدای بلند حرف میزنه داد میزنه ودو سالی هست ناخونش میخوره به درس علاقه نداره فقط کارش بازی وتلویزیون نگاه کنه

  213. فاطمه اسدی از فلوجان گفت:

    سلام من دقلو پسر دختر دارم پسرم خیلی از آتیش خوش میاد هر جا کبریت یا فندک دید سری آتیش روشن می کند چی کار کنم که دست از آتیش بر دارد…..یه مطلب دیگه پسر برادرم به عوربت بچهها دست میزند به موهی بچه ها فندک روشن میکند چکا بکنیم که دست از این کار بردارد درضمن هم قد دقلو ها منه وهفت سال دارد ….لطفا راهنمای کنید…..

  214. مریم گفت:

    سلام مریم هستم
    ۳۸ ساله ۱۳ ساله ازدواج کردم و ۲ فرزند دارم دخترم ۹ سالشه و پسرم ۴.۵ سالشه
    دخترم مدتیه که میگه فکرای بد میکنم مطمئنم چیزی ندیده(وسواس فکری جنسیخح۲) طوری وسواس فکری گرفته که مدام میگه دستم خورد به کمرت مامان کنار پدرش نمیشینه میگه میترسم برخورد کنم با بابا
    دائم نگرانه به کسی نخوره حتی دست و پا خیلی داره اذیت میشه و به شدت عصبی و پرخاشگر شده آزمایش هورمون هم داده وارد دوران بلوغ شده و کم کاری تیروئد داره

  215. ناشناس گفت:

    سلام من یک دختر 5ساله. و 48ساله ام نوع تربیت بسیار خشن و پر استرس و تا سه ماه پیش همسرم ماموریت بیش از دو ماه میرفت مشکل دخترم عزت نفس پایین دارد و خجالتی است و بسیار مضطرب و دندون قورمه های شدید دارد و جدیدا وقتی در جمع قرار میگیرد انگشت به دهان دارد با بچه ها میخواد بازی کنه ولی نمیتونه. زود قهر میکنه و این جمله رو میگه که آنها با من بازی نمیکنند و پرخاشگر من بسیار عصبی و استرس دارم هم اکنون در هلندیم

  216. الهام گفت:

    سلام من پسری ده ساله دارم که به شدت ترس از جدایی من و پدرش داره نمیدونم چیکار کنم خودم سی وپنج سال شوهرم چهل دوسال یه دختر چهار ساله هم دارم

  217. ناشناس گفت:

    سلام دخترم ۲ سال و نیمه هس.چند وقتی هس که آلت تناسلیشو میکشه باینور و اونور نمیدونم چکار کنم یا مشکلش چیه.اگه میشه کمکم کنین

  218. مریم گفت:

    سلام مادری هستم با ۳ فرزند اولی ۲۵ ساله دومی ۲۰ ساله.
    سومی و آخرین بچه ام ۱۲ سالشه و همیشه باناخن گرفتن مشکل داره نمیگذاره بی سروصدا این کار انجان بشه، نه خودش و نه به دیگری اجازه نمیده تا خلاصه با جنجال وتهدیدو تشویق….ختم بشه.
    میگه صدای ناخن گیر اعصابمو خورد میکنه یا میگه بعدا دستم و به توپ نمیتونم بزنم یا جورابمو بعداز ناخن گرفتن‌نمیتونم پام کنم و…
    قبلا از راهنماییتون سپاسگذارم.

  219. صفورا گفت:

    سلام من دختری سه ساله دارم گاهی بعضی چیزایی میگه نمیدونم اسمشو دروغ بزارم یا نه مثلا چون دوست نداره موهاشو با کش ببنده توی مهدکودک به مربیاش میگه مامانم گفته موهاتو نبند،یا مثلا میرم دنبالش مهد میگم کی لباساتو پوشونده میگه خودم پوشیدم میترسم عادت شه به دروغگویی

  220. آنیتا گفت:

    سلام و خسته نباشید دختر 2 ساله ایی دارم که هنوز حرف نمی زنه و فقط کلمه نه به وفور بعضی وقت ها مامان بابا و دد
    من شاغل هستم و دخترم رو تا 11 پدرش و بعد تا 3 مادرم نگه می داره
    مشکلی که با دخترم دارم اینه که بینهایت لجبازی می کنه مثلا وقتی خرید می برمش اولا که اصلا تو بغل نمی مونه اگز بغل باشه هی خودشو کش و قوس می ده و جیغ که بیاد پایین راهم بره که دائم می خواد یا به چیزی دست بزنه یا پله بره بالا پایین
    در کل وقتی کاری می خواد انجام بده و مانعش بشی خیلی جیغ می زنه و گریه می کنه اگر به گریه هاش هم اهمیتی ندی گاهی انقدر گریه می کنه که بالا میاره
    مشکلی بعدی اینکه کلا وقتی داره بازی می کنه اصلا دیگه به چیزی اهمیت نمیده یعنی هر چی صداش کنی باز سرش تو کار خودش بعضی وقتها فکر می کنی اصلا نمیشنوه
    البته چون دیدم که مثلا وقتی باباش در و باز می کنه سری می ره سمتش یا مثلا وقتی با گوشی فیلمی رو می خواد ببینه صداش کمه میاره اشاره که صداشو بلند کن برای همین مطمئنم که گوشش مشکلی نداره
    لطف کنید راهنماییم کنید

  221. ناشناس گفت:

    سلام هدی هستم 33ساله همسرم 34 ساله پسر 6ساله دارم پسرم اصلا به حرفهام گوش نمیده در اسر گوش نکردن مدام داد زدم یا زدم واقعا دیگه به حرفهام گوش نمیده و انگار نه انگار من هستم کلا تو خونه انگار با هم نیستیم همسر زمان اشتباه کار بچه وقتی میگم نکن میگه ولش کن یا میگه تحویل نگیر از بس این کارو کرده اشتباه میکنه میره سمت همسرم چون میدونه پدرش پشتشه و مدتی با من کار نداره از صبح که همسرم میره سرکار میگه بابا کی میاد و ظهر و شب همسر در اتاق بچم میخوابه من تنها در اتاق خواب خودم و همیشه وقتی گفتم گوشی نده بازی نکنه داده هر دقت گفتم از صبح داره تلویزیون از صبح میبینه الان وقت خوابه میگه برو کار نداشته باش هر بار دستشویی داره خودشو نگه داشته اگه زبون گرفتم اگه زدم اگه نوازش کردم بازم نگه میداره پدرش گفته ولش کن میره همیشه حرفهای منو خراب کرده 6 سال میگم اگه من میزنم داد میزنم جلوی بچه منو خراب نکن بعد بگو اشتباه کردی چرا اینقد منو خراب میکنی میگه تو عصبی تو دیوانه تو مشکل داری نه بچه واقعا خسته شدم شما بگید چکار کنم الان پسرم هم با من حرف نمیزنه و همسرم هم همینطور

  222. گلی گفت:

    سلام و عرض ادب
    ۳۸ ساله هستم و کودک ۱۵ ماهه ای دارم که هرچی توی دستش باشه مکرر و با قدرت به زمین میکوبه.
    این رفتار عادی و متناسب با سنش هست ؟ یا نشانه وجود یه مشکل هست؟
    لطفا راهنماییم کنید
    با تشکر

  223. فرشته گفت:

    سلام
    من ۳۳ ساله مادر و همسرم ۴۱ ساله پدر یه دختر ۷ ساله و یک پسر ۱ و نیم ساله هستیم.
    ما در هرات افغانستان زندگی می کنیم، شهری با فقر و ناامنی نسبی و فرهنگ عمومی نسبتا ضعیف. ما در چنین شرایطی که باید خیلی مراقب روحیه و ذهنیت بچه ها از وضعیت نابسامان شهر باشیم، قصد داریم که از این به بعد من و بچه ها در ایران باشیم و برای امرار معاش خانواده، پدر در هرات بمانند و شغلشان را حفظ کنند. آیا چنین تصمیمی که باعث دور شدن بچه ها از پدر ولی بودن آنها در محیط سالمتر از نظر روحیه فردی، بهداشتی و اجتماعی است، از نظر شما صحیح است؟

  224. ناشناس گفت:

    سلام خسته نباشید فاطمه هستم ۳۰ سال دارم وهمسرم ۳۳ سال دارن ما یه پسر ۱۸ ماهه داریم پسرمون خیلی بازیگوشه و بکجا بند نمیشه مشکلی ک هست من زود عصبی میشم و سرش داد میزنم وخیلی سعی میکنم ک این اتفاق نیفته ولی نمیتونم خودمو کنترل کنم ومیدونم ک تاثیر بدی روی پسرم میذاره لطفا راهنماییم کنید ک چیکار کنم ممنون ازمحبتتون.

  225. mojde1366.mpt@gmail.com گفت:

    سلام من یه دختر ۳ ساله دارم.خیلی خوبه مهربونه با بچه های کوچیکتر از خودش و با بقیه بچه ها دوست داره بازی کنه.تنها مشکلی که داره وقتی بچه ها چیزی رو ازش میگیرن یا میزننش فقط گریه میکنه و میاد پیش من و از خودش هیچ دفاعی نمیکنه و حتی از صدای بلند میترسه و به من وابسته هست و بدون من جایی نمیره.و اینکه وقتی کار بدی میکنه من دعواش میکنم و سرش داد میزنم.میترسم بزرگ هم که بشه توی مدرسه و توی جامعه نتونه از حقش دفاع کنه و اعتماد به نفسش پایین باشه.ممنون میشم راهنماییم کنید.

  226. مهناز گفت:

    یه سوال دیگه داشتم یه دختر پنج ساله هم دارم خیلی دوست داره بره مهد ولی میبرم تو نمیره ساکت میشه گریه میکنه میگه مامان منو تنها نزاری بمون پیشم…تو مهد میگه بریم خونه،شب دوباره کیفشو جمع میکنه میگه فردا بریم مهد…با این دختر کوچولوم چه کنم؟

  227. رویا گفت:

    باسلام و خدا قوت
    مادری ۲۹ ساله هستم
    دوتا پسر به سن چهار سال و نیم و دوسال دارم.
    پسر بزرگم رو میبرم کلاس آی مث الان ترم پنج هست . مربی شون میگن مشکل تمرکز و پرش ذهنی دارن.
    خودم قبلا متوجه شدم که بچه ام حواس پرته ، مثلا توی خیابون باید بهش بگم بیا کنار الان داری میری وسط خیابون یا موقع حرف زدن میگه الان چی میگفتم؟
    بچه ای بازیگوش و پر انرژی و پرخاشگریه
    البته گاهی وقتا کتک هم می خوره مشاوره ام چند جلسه رفتم اما متاسفانه نتیجه ای نداشت

  228. سمانه گفت:

    باعرض سلام و تشکر بابت کانال و فایلهای صوتی بسیار ارزشمندی که زحمتشو میکشید.
    سمانه هستم به مادر ۳۱ ساله از ماه آینده قراره برگردم سر کار،دخترم شش ماه میشه و قرار هست خانومی که آشنا هستن توی خونه از ایشون مراقبت کنن. دخترم به طور منظم هر دو ساعت شیر میخوره معمولأ شبا فقط یکبار بیدار میشه روزها خیلی نمیخوابه و شبا حدود ۱۱ میخوابه و صبحها ۸:۳۰ بیدار میشه از شب اول تو تخت خودش و تو اتاق مشترک خوابیده. من برای آمادگی نبودنم باهاش دالی بازی میکنم و از کتابهای آموزشی تقویت هوش نوزاد که بخشی از اون مربوط به یادگیری آرامش عدم حضور مادر. نوشته دکتر بئاتریس میلتر استفاده میکنم.دخترم معمولأ با شیرخوردن میخوابه.پستونک هم میخوره و بعضی وقتها دلش نمیخواد و برمیداره و فقط باهاش بازی میکنه. نگرانم که چطور باید به پرستارش عادت کنه و آسیب روحی نبینه ممکنه بعضی وقتها دیرم بشه چون مسئولیتی دارم که بعضی مواقع نیازمند شرکت در جلسات هستم.سر کار خانم دکتر نوری از راهنمایی شما سپاسگذارم.

  229. ناشناس گفت:

    سلام الهام هستم ۲۵سالم پسری دارم ۲سالش جدید رفتار های داره ک نمیدونم چطوری باهاش حرف بزنم ،از مواردی ک هس با همه همجا میخواد بره و وقتی میزارمش پیش خالش خودش میره سوپری و همه چیز بدون اجازه برمیداری لطفا کمکم کنید

  230. اسماعیلی گفت:

    سلام 35 سال دارم و همسرم 34 ساله.پسری 3.5 ساله داریم.به خاطر محیطی که در اون زندگی میکنیم نمیتونم بذارم با بچه های همسایه بازی کنه چون همش تو کوچه ان و بدزبان.اینجا پایین شهره و مهد خوب هم نداره.پسرم هم تک نوه اس هم تک فرزند اصلا هیچ هم بازی نداره وبرای همین خیلی بهانه میگیره و عصبیه و دائما منو صدا میزنه و اصلا با خودش حتی 5 دقیقه هم بازی نمیکنه.چیکار کنم خانم دکتر واقعا بهانه گیریاش خیلی زیاده

  231. نازنین گفت:

    سلام خانوم دکتر ، ممنون از کانال و پیج فوق العاده مفیدتون
    من ۳۳ ساله هستم یه پسر ۱۰ ماهه دارم که عادت داره روی پا می خوابه و شبا چند بار بیدار می شه ، می خوام اموزش خواب و براش شروع کنم ، این که بزارمش تو تختش خودش بخوابه
    به نظرتون زود نیست؟ و اینکه در مقابل گریه چه عکس العملی نشون بدم؟ و از اول تا وقتی کاملا خوابش ببره باید توی اتاق بمونم؟ لطفا در این مورد توضیح بدید
    ممنونم

  232. ناشناس گفت:

    من پسر بیست و هفت ساله هستم ازدواج نکردم هرجا میرم یک دختر بچه که نمیشناسم با من میاد نمیدانم چکار کنم شبها منو بیدار میکنن لطفا راهنمایی کنید

  233. سیامک گفت:

    با درود
    پسرم ۱۲ سال دارد.
    بسیار مهربان است اما متاسفانه پرخاشگر. البته چند سالی است که پرخاشگری داشت ولی بسیار کمتر از الان و خیلی زود پشیمان میشد و من یا همسرم را بغل میکرد و البته سرسخت در برابر عذرخواهی ولی با رفتارش نشان میداد پشیمان شده.
    الان متاسفانه هر حرفی میزنیم با لحن بد جواب میدهد.
    چکار باید کرد؟
    سپاس از توجهتان

  234. شیوا گفت:

    سلام خانوم نوری
    پسرم سه سال و سه ماهشه دوهفته ست که باحضور من میره مهد به مدت دو ساعت و هفته اول به صورت کارگاه مادرو کودک بود که با محیط آشنا بشه و هفته دوم با مربی به کلاس یا فضای بازی میرفت تا به مربی و همکلاسی ها عادت کنه، بعداز ذو هفته گفتن که من باید باهاش خداحافظی کنم و حداقل نیم ساعت حضور نداشته باشم ولی پسرم اصلا قبول نکرد و در حالی که گریه میکرد به من کفتن که برم و به گریه هاش توجه نکنم، به نظرتون این شیوه درستیه ؟ بعداز نیم ساعت آروم نشد و من برگشتم پیشش و حالا میگه از فردا مهد نمیرم خیلی مهد بدیه ، در صورتی که دو هفته رو با علاقه میرفت و با مربیش خیلی اوکی شده بود
    البته در کل خیلی به من وابسته ست
    به نظرتون باید چی کار کنم؟

  235. الهام گفت:

    سلام خانوم دکتر خسته نباشین.من ۲۹ سالمه و همسرم ۳۷ سال ی پسر ۴/۵ ساله داریم. از اول مهر واسه اولین بار میبرمش مهد ک پیش ۱گفته میشه هفته اول رو خوب رفت صب میبردمش ظهر میرفتم دنبالش ولی از هفته بعد شروع کرد،ب گریه ک من دیگه دوست ندارم برم مهد،من خسته شدم چون تک فرزند هست به من وابسته هست.
    منم از اول این هفته گفتم میام تا ظهر باهات میمونم روز اول کلا باهاش رفتم تو اتاقشون روز دوم پشت در نشستم ک موقع رنگ امیزی همکاری نمیکرد مربیش گفت بیاین پیشش تا رنگ امیزی کنه موقع رنگ امیزی تنبلی میکنه میگه دستم دردمیگیره روز سوم هم رفتم تا ظهر تو مهدشون نشستم ولی هر صبح ک میخوایم بریم میگه من دیگه دوست ندارم برم مهد شب هم زود،میخوابونم ک صبح راحت بیدار بشه
    تو کلاس هم موقع بازی و صبحانه اینا خوبه ولی بگن رنگ امیزی کن انگار میخواد کوه جابجا کنه.
    لطفا راهنمایی کنین من تا کی باید برم تو مهدشون بشینم. ممنون

  236. ب. ل گفت:

    سلام من 28 ساله هستم ودختری دارم 6 ساله ک خیلی باهوش و با برخورد اجتماعی بالا هستش
    اما متاسفانه بدلیل مشکلات منو همسرم ک با هم مدام کشمکش داریم فوق‌العاده دخترم استرسی شده و مدام تا کوچکترین بحثی هر جا پیش میاد استرس کل بدنشو درگیر میکنه و حتی در منزل هم اگر بحثی شه گریه میکنه و میگه حق ندارید از هم جدا شید
    بابت این استرس من باید چه کنم برای ادامه زندگی نمیتونم و از طرفی با اینهمه استرس دخترم هم نمیتونم ب جدایی فکر کنم

  237. محبوبه گفت:

    سلام پسر ۵ سال و ۵ ماهه دارم تک فرزند امسال پیش دبستانی میره از سه سالگی دو سال مهد رفته خیلی شیطون و پر جنب و جوشه اخیرا پرخاشگر شده بود که می دونم به خاطر اشتباه رفتاری خودم بود که اروم اروم با جدول ستاره دار و صحبت کردن پرخاشگری به میزان زیادی کم شده ولی هست وقتی چیزی رو بخواد وبه هر عنوان بهش نرسه پرخاشگری می کنه البته بعد از یکی دو دقیقه هم اروم میشه عذر خواهی می کنه مشکل اصلی اینه که توی پیش دبستانی به بچه ها خیلی ور میره هی یه کاری می کنه ادیتشون کنه بچه ها رو خیلی زیاد دوست داره و احتمال می دم چون دوست داره همش بهش توجه کنن و باهاش بازی کنن اینکارا رو می کنه مثلا یا الکی بغلشون می کنه یا کیف بغل دستیشو می ندازه زنین لگد مال می کنه یا به هر عنوانی به قول معروف کرم می ریزه معلمشون روی میز تکی نشوندتش می گه هر وقت کنارش کسی بشینه به بیست دقیقه نمی کشه آسی می کنه طرف رو توجه و تمرکز خیلی خوبی داره کلاس رباتیک و زیمناستیک میره هر دو مربی ازش راضین معلم می گه به حرف من گوش نمی کنه انگار اصلا نمی شنوه کارهایی می کنه که جو کلاس رو بهم بریزه همه این ها در صورتی هست که تو خونه خیلی خوب و حرف گوش کنه تمام کارهاش رو خودش می کنه تمرین ها و نقاشی های مربوط به کلاس رو با دقت میشینه انجام میده و عاشق مدرسه ش هست اما تو کلاس که میره شیطنت ها شروع میشه و در صمن اصلا نمی تونه از خودش دفاع کنه اگر کار اشتباهی رو با کس دیگه ای انجام داده باشن و اون بندازه گردن این نمی تونه از خودش دفاع کنه و بگه من نبودم در کل احساس می کنم اعتماد به نفس پایینی داره البته در مهمونی ها و جاهایی که بچه های دیگه هستن خیلی شلوع کار و پر جنب و جوشه و به حرفام گوش نمیده ولی توخونه اصلا با هم مشکلی نداریم البته معلم می گفت توجه نمی کنه ولی وقتی می اد خونه تمام چیزهایی که یاد گرفته رو خیلی خوب برام توصیح میده یعنی خیلی عالی یاد می گیره واقعا نمی دونم باید چکار کنم دوست ندارم از جمع ها طرد بشه چون بچه فوق العاده مهربون و احساسیه این موضوع ها خیلی نکرانم کرده که معلم میز رو از بقیه جدا کرده

  238. آوا گفت:

    با سلام،
    خانم نوری عزیز، آیا امکان این هست که جلسات مشاوره تلفنی از شما بگیریم؟
    مشکل من بطور اساسی با مادرم است که طبعا و متاسفانه تاثیر منفی بر زندگی شخصی و خانواده گی خودم دارد. مادرم هم در زندگی خودش به دلیل مشکل با من خوشحال نیست.
    امروز هردو به این نتیجه رسیدیم که نیاز به شخص سوم داریم تا به ما کمک کند مشکلات مشترکمان را حل کنیم.
    آیا شما در این زمینه مشاوره می‌دهید؟
    من ۴۷ سال دارم و مادرم ۷۷. مسایل ما بسیار ریشه دار و قدیمی است.

  239. آرزو گفت:

    سلام .من یا پسر۴ساله دارم.اکثر اوقات میگه من دخترم‌.یااینکه بزرگ بشم میخوام برم آرایشگاه..یادامن میپوشه..لطفا راهنماییم کنین من خیلی نگرانم

  240. راضیه خالقی گفت:

    سلام ۵سال ازدواج کردم ی دختر ۳۱ماه دارم تا وقتی باباش بخونه نمیاد حرف گوش میده باباش که بیاد دیگه انگار ن انگار که اون بچه ست هرکاری ک دوس داره انجام مید

  241. لیلا گفت:

    سلام وقت بخیر من یک پسر سه سال و نیم (تک فرزند) دارم که بشدت به من وابسته است و اضطراب جدایی از مادر داره و حتی برای دستشویی رفتن هم مشکل دارم محیط خونه بسیار آروم و پدرش آدم مهربانی اما مشغله زیادی داره و خیلی نمیتونه باهاش بازی کنه ، مهدکودک بردم متاسفانه نمیمونه و میگه باید تو هم با من بیای و برای چند روزی باهاش بودم اما بازم نمیتونم تنهاش بزارم لطفا کمکم کنید

  242. سوگل گفت:

    سلام.. دختر من ۳ سال و ۸ ماهشه.. همین یه فرزند رو داریم و تنها نوه از هر دو طرف خانواده و خیلی هم مورد توجه همه افراد خانواده هست..
    تقربیا یکسال شایدم بیشتره که‌ پیراهن یا لباس گلدار تنش نمیکنه اوایل به یه طریقی گولش میزدم و تنش میکردم اما الان اصلا نمیزاره حتی جوراب توردار پاش کنم میگه دوست ندارم.. لباس گلدار دوست ندارم.. نمیزاره موهاشو گیره بزنم یا با کش ببندم..
    وقتی میریم خرید لباسا پسرونه انتخاب میکنه و‌ تا دست به پیراهن میزنم عصبانی میشه میگه من اینو نمیخوام.. همیشه میگه من پسرم من دختر نیستم.. خیلی دوست داره بزرگ بشه و عاشق کلمه قهرمانه.. عاااشق توپ و فوتبال بازی و بازی های پسروننست..
    خیلی نگران این موضوعم.. دلیلش چی میتونه باشه؟ این رفتارش طبیعیه؟به نظرتون پیش مشاور حضوری ببرمش؟

  243. انسیه گفت:

    سلام خانم نوری عزیز, دخترم 4 سال و نیم هست و از بچگی از صدای بلند میترسید و همچنان ادامه داره بطوری که نه تولدنه مهد نه عروسی و نه جشن های مختلف و حتی سینمای کودک نمیاد سالِ دیگه میره پیش2 و میترسم این قضیه مشکل ساز بشه تو خونه صدا رو بتدریج زیاد کردم و نترسیده ولی تقاضا کرده کم کنم صدا رو
    شبها گاهی خودشو خیس میکنه و ناخن هاشو میخوره لطفا راهنمایی کنید میدونم احتمالا مقصر من هستم😫

  244. HelenCaw گفت:

    سلام

    جایی که من می توانید دانلود کنید خیل رایگان در وب سایت شما?
    اطلاعات رو از حمایت شما. زویل واقعا بهترین برنامه برای حل کد امنیتی است اما من نیاز به جدیدترین نسخه از این.

    ممنون

  245. نسرین گفت:

    سلام و عرص ادب
    دختر ۵ سال و نیمه دارم و اول اینکه اظطراب جدایی دارد و از وقتی پیش دبستانی میره خیلی زیاد مظطرب شده و با کوچکترین احساس دوری از من گریه میکنه و نمیتونه با کسی دوست بشه و بیشتز از ابن جهت هم اذیت میشه کسی بهش بگه نمیخام باهات دوست شم مدام گریه میکنه چطور میتونم این حالت دخترم و خوبش کنم چون ووقعن نمیخام اینطوری بزرگ بشه ممنوون

  246. پریسا گفت:

    سلام به شما و گروه خوبتون،خانم دکتر من یه دختر شش ساله دارم که خیلی لجبازه،اصلا به هیچکدوم از حرف های من توجه نمیکنه، مثلا خیلی کم آب میخوره، من از هر راهی که امتحان کردم فایده ای نداره، یا اصلن منظم نیست، در صورتی که تا جایی که از دستم بر اومده نکاتی که توی پیج گفتید رعایت میکنم،گاهی اوغات شب ها دندان قروچه میکنه تو خواب با اینکه روز خوبی داشته،منو پدرش هیچ مشکلی با هم نداریم و خانوادمون جو خیلی صمیمی داره و خیلی با دخترمون بازی میکنیم و دوستیم، با این حال گاهی اوقات یه سری افکار منفی هم داره،مثلا میگه من دوس دارم تصادف کنم تا تو بیای بغلم کنی،در صورتی که من هر روز صبح بغلش میکنم و میبوسمش، از مهد میاد، در طول روز،شب قبل خواب هم بغلش میکنم ولی بازم اینو میگه،یا با اینکه من اصلا نمیزنمش گاهی اوقات که از لجبازیهاش عصبانی میشم و داد میزنم دستاشو میگیره روی صورتش و میگه تو رو خدا منو نزنی،من دیگه مستأصل شدم، خواهش میکنم کمکم کنید.
    ممنون

  247. نادیا گفت:

    سلام .نادیا هستم ۴۳ ساله .یک دختر ۸ ساله دارم و یک پسر ۱۸ ساله.دخترم دارای این خصوصیات هست.مضطرب.نگران.پرخاشگر.اهل داد زدن .بسیار احساسی …. حدود یکماهی میشه اکثر شبا دقیقا تو تختش قبل خواب به یاد گذشته میوفته و کارهایی ک کرده مثلا شکستن یک اسباب بازی یا گوش نکردن ب حرف من یا پدرش یا دلتنگ شدن برای مربی یا دوستای مهدش راجع ب این موضوعات با ناراحتی صحبت میکنه و به گریه میوفته و آخرش هم با گریه زیاد به خواب میره و حرفهای من که میگم هیچ‌اثری روش نداره ..مثلا میگم بیشتر بچه های کوچیک همینجورین و معمولا ب حرف پدر مادراشون کمتر گوش میدن این طبیعیه .میدونم ک الان ناراحتی ولی الان ک بزرگتر شدی خیلی فهمیده تر شدی و….من خیلی نگران این رفتارهای شبانه ش هستم ..خواهش میکنم راهنماییم کنید..ممنونم.

  248. وحیده حسنلو گفت:

    سلام خسته نباشیدپسرم ۱ساله ۸ماهشه از وقتی که پسرمو از شیر گرفتم وقتی که دستشویی میکنه غرق سوز میشه شبا هم میزنه زیر گریه پوشک تنش نکنم.

  249. میترا گفت:

    با درود و سپاس از لطف شما بابت راهنمایی به ما والدین، 42 ساله هستم پسر 12 ساله ی من در مورد تفاوت زایمان طبیعی و سزارین سوال می پرسه چطور باید جوابشو بدم، ممنون

  250. ناشناس گفت:

    سلام خسته نباشید بنده۶۰ سال سن دارم وسه فرزند دو دختر ویک پسر خانوم پیش من نمیخوابد واعمال شرعی دریک ماه با دعوا و تهدید ومیگوید برو زن بگیر متاسفانه من چهار سال مبتلا به ناشنوا شدم ودر بیمارستان امیر اعلم قرار است کاشت حلزون انجام گیرد الان خانم من از این. موقعیت سو استفاده میکند من اکر گوشم بعداز عمل صددرصد ازدواج خواهم کرد چون روحا وجسما نیاز به زن دارم در ماه چهار آلی پنچ مورد با دست خودم ارضا میکنم وهر سری کناه به گردن خانوم در دنیای دیگر جوابگو باشد ومن متنفر از زن هرزه وتا حالا خیانت نکردم ولی مجبورم الان خیانت کنم همیشه مردها مقصر نیستم

  251. شیرین گفت:

    سلام دختر یکسال وهفت ماه دارم یک مدت هست مداوم اول شلوارش درمیاره بعدم پنبه ریزش درمیاره همش بایدباهم به کارهاش باشه

  252. ناشناس گفت:

    سلام من بعضی وقتاکه همسریاخانواده همسرم ناراحتم میکنن خیلی عصبی میشم ووقتی بچه ی پانزده ماهه ام شیطنت یابی قراری میکنه جوری سرش دادمیزنم که خودم میترسم امابعدپشیمون میشم دوست دارم ازهمسرم طلاق بگیرم امامیترسم بچموازم بگیره چیکارکنم؟

  253. شیرین ویژه گفت:

    سلام وقتتون بخیر

    من دختر ۴ سال ۴ ماهه ای دارم که حدودا یکساله مهدکودک میره. البته یکبار به دلیل جا به جایی منزل به شهر دیگری مهدکودش عوض شد. من باردارم و در ماه سوم هستم. به دخترم گفتم و او هم خیلی استقبال کرد. حدود دو هفته ای میشه که میگه من تنهایی مهدکودک نمیرم. تو هم بیا و اونجا بشین. من ۱۰ روزه که میرم و در سالن میشینم اما واقعا خسته شدم. پیش از این بسیار دختر فعال و با اعتماد به نفس و مستقلی بود هنوز هم هست. اما برای مهدکودک این برنامه را داره. بهترین کاری که من میتونم انجام بدم چی هست؟

  254. محبوبه گفت:

    سلام خسته نباشید و خداقوت من پسر ۵ ساله دادم که امسال وارد پیش دبستانی شده معلمش همش شکایت داره که تو مدرسه بچه ها رو هل میده یا می زنه پسرم خیلی باهوشه و تمرکز و دقت خوبی هم روی انجام لوحه نویسی و نقاشی داره و اینو معلمش هم می گه همیشه که گیرایی فوق العاده بالایی داره چند باری معلمش با تهدید و تنبیه پیش رفته بود که متاسفانه بیشتر پرخاشگر و عصبی شده بود وقتی باهاش صحبت می کنم می گه دوستام بدن اونا منو اذیت می کنن می زنن می گم خوب پیششون نباش ولی ما نباید کسیو بزنیم یا هل بدیم ولی معلمشون می گفت خیلی اینکارو می کنه تو مدرسه بی دلیل تو حیاط مثلا می دوه یا بقیه رو هل می ده و سر کلاس هم بقیه رو ازار وادیت می کنه واقعا نمی دونم باید چکار کنم یکی از مادرا هم امروز بهم گفت پسرت پسر منو هل داده خورده زمین سرش خوزده به میله کبود شده میشه راهنمایی کنید باید چکار کنم خواهش می کنم واقعا مستاصل شدم تو خونه خیلی قانون پدیره و کارهاش رو خوب انجام میده موقع مشق و کارهاش با دقته از وقتی مدرسه رفته یه کم عصبی شد ه فقط و این مشکل که نمی تونه با بچه ها ارتباط درستی داشته باشه واقعا برام نگران کننده س

  255. zeynabb1364@gmail.com گفت:

    سلام.ممنون از کانال خوبتون.موفق و پایدار باشید.دختر ۲۳ماهه آیی دارم.فرزند دوممه.ی پسر ۷ساله دارم.خانواده ایی اروم.از ی ماه پیش خودش دوست نداشت پوشکش کنم.به شدت ناراحت این موضوع بود و دوست داشت بره دستشویی کارشو انجام بده.‌اوایلش خوب بود جیششو می‌گفت من خیالم راحت.الان ی ماهه میگذره ولی جیش می‌کنه تو شلوارش بعد میگه واین منو ناراحت می‌کنه خودم ساعت میذارم میبرمش دستشویی کارشو به درستی انجام میده ولی اگه یادم بره حتما تو شلوارش نامبر وان و حتی نامبر توو رو انجام میده.ممنون میشم کمکم کنید چیکار کنم؟؟؟؟؟

  256. حمیده گفت:

    سلام من حمیده ۳۳ ساله هستم وپسرم۶ ساله هست که جدیدا از توی فیلم حرف های زشت یاد گرفته قبلا از کارش شدیدا عصبانی میشدم که‌ دیدم تاثیر بدتری در رفتار پسرم داره الان ازطریق تشویق و تنبیه دارم باهاش برخورد می کنم که توی خونه خوبه ولی بیرون از خونه حرف بد می‌زنه مخصوصا موقع عصبانیت
    احساس خستگی و ناامیدی دارم و واقعا از کارش خجالت می کشم لطفا من رو راهنمایی کنید ممنون

  257. باران گفت:

    سلام و خسته نباشید خدمت خانم دکتر عزیز
    من ۳۰ سالمه و شوهرم ۲۸ سال.
    یه پسر ۶ ساله و یه دختر ۲ ساله داریم
    احساس میکنم پسرم دوابط سکس مارو دیده
    دیروز با دوستش تو خونه بازی میکردن که متوحه شدم دوستش رو خوابونده و خودش رو دوستش خوابیده بلندش کردم دیدم تو حالت نعوظ هست متاسفانه
    واقعا نمیدونستم چی کار کنم هیچی نگفتم و سریع اومدم پیام بزارم برای مشاوره

  258. Mah گفت:

    پسرم وقتی یچیزی میبینه و هیجانی میشه میخواد برامون توضیح بده بی کنترل میخنده و نمیتونه حرفشو بزنه و میترسه.یا زیاد بخنده اینجوری میشه. تا بحال دو بار این اتفاق افتاده.سه سالشه. شیطون و بیش فعال نیست خیلی آرومه.کامل صحبت میکنه

  259. مهدیه سیدی گفت:

    سلام وققتون بخیر مادری ۳۱ ساله هستم پسر ۲۲ ماهه دارم که خیلی نه میگه و هرچی من و پدرش میگیم میگه نه و به شدت ناخن میخوره و در حدی که الان گوشتای ناخونشم میخوره … ی مشکلی که من دارم تو زندگیم اینکه پدرش به شدت عصبی هستش و اینکه الان نزدیک به دو سال هست که سر کار نمیره اوایل حداقل هفته دو سه بار میرفت ولی الان ۶ ماهه که خونه نشینه و کلن دیگه اعصاب نداره هر چی پسرم میخاد بهش نمیده و سرش داد میزنه و فوحش میده هر چی بهش میگم این کارت درست نیست ولی این کارو همچنان ادامه میده و همسرم میگه نمیذاره وقتم برای خودم باشه همش هی به من گیر میده (پسرم با اینکه پدرش خیلی عصبی هست ولی به شدت دوستش داره و دوست داره همیشه پیش باباش باشه )پدرشم زیاد براش وقت نمیذاره ها یا تو گوشیشه یا تو کامپوتره … من دیگه با این شرایط که دیگه هر روز تو خونه است دارم میسازم ولی اینکه با پسرم بد رفتاری و فوحش میده خیلی ناراحتم و وقتی باباش بهش میگه تو بی ادبی تو فلانی تو بهمانی و هزار تا چیز دیگه اینم گریه میکنه و همش به باباش میگه نه نه نه …. پدرش وسواس هم هست بیشتر ترجیح میده غذاشو خودش بدون پسرمون بخوره تا پسرم کثیف کاری نکنه و دستشو تو غذای اون نکنه که اگه این اتفاق بیافته دیگه واولا میکنه همسرم قهر میکنه و غذا نمیخوره و میذاره از سر میز میره و دادو بیداد سر بچه میکنه … حالا من نمیدونم پسرمو چیکار کنم که ایقدر بنده خدا ناخن نخوره تمام انگشتاش کنارش چرک کرده از بس خوردتشون ممنون میشم راهنماییم کنید

  260. مریم گفت:

    با سلام و خسته نباشید. مریم ۳۲ ساله هستم و همسرم ۳۵سالشونه. دو تا دختر داریم. اولی ۶سال ۵ماه سن و دومی ۴سال و ۶ماه.
    دخترم کلاس اول ثبتنام کردم و الان پشیمونم. آخه خیلیا هستن که فرزندشون رو هفت سال تمام میفرستن مدرسه و الان که دخترم مدرسه میره تفاوتاشون میبینم ناراحتم.
    دخترم مشکلی تو یادگیری نداره ولی خب مچ دستاش مثل اونا قوی نیس یا حتی ظاهرش ضریف تر از اوناس. عذاب وجدان گرفتم که چرا نزاشتم دخترم یکسال بیشتر بچگی کنه و زود درگیر سیستم آموزشی کردم که همش درگیر نوشتو خوندنه. میدونم خارج از کشور سن دبستان پایین تر است ولی خب سیستم آموزشیشون تفاوت فاحشی با ما داره.
    از شما راهنمایی میخواستم چون پدرش میگن هنوز دیر نشده و از مدرسه بر داریمش ولی من نمیدونم این تصمیم تا چه حد درسته. سپاسگزار میشم که نظرتون بفرمایید.
    ممنون از توجهتون 🙏❤

  261. نسرین گفت:

    با سلام و خسته نباشید
    سوال من در مورد دختر هجده ماهم هست
    برای غذا دادن بهش خیلی مشکل دارم
    همش باید با پیام بازرگانی تلویزیون سرگرمش کنم تا بشینه
    درغیراینصورت همش در حال راه رفتن هست
    چند روز هست ک برای غذا دادن بهش محیط رو کاملا اروم میکنم و تلویزیون خاموش
    اما اصلا نمیاد بشینه
    و اگر اصرارش کنم و زیاد صداش کنم سریع داد میزنه(جدیدا اینکارو یاد گرفته)

    البته بگم اصلا تابحال کلیپ یا عکسی تو گوشی همراه ندیده و به اون کاری نداره و هیچوقت ازون برای سرگرم کردنش استفاده نکردم

    حالا بنظرتون چیکار کنم؟ایا همچنان با تلویزیون سرگرمش کنم؟

  262. حکیمه محمدی گفت:

    سلام خانم دکتر جان
    من مادر خانه دار هستم
    دختر ۲۰ ماهه دارم که فرزند دومم هست اصلا با هیچ چیز تو خونه سرگرم نمیشه
    هر چیزی چند دقیقه ارومش میکنه
    من به هیچ کاری تو خونه نمیرسم
    همش میگه بشین کنارم یا همش میگه من و بغل کن
    بشدت هم در مقابل خوابیدن مقاومت میکنه چه روز چه شب
    لطفا من و راهنمایی کنید

  263. 5963mhhha@gmail.com گفت:

    با سلام مادری هستم 36 ساله دارای سه فرزند دختر 6 ساله 3 ساله و 9 ماهه دختر 6 ساله ام بعد از تولد فرزند آخرم خیلی پرخاشگر بهانه گیر و حساس شده است بسیار مهربان است و اصلا به خواهرهایش آسیبی نمیزند و مواظب آنهاست ولی با من خیلی لجبازی میکند کافی است من از یک بچه تعریف کنم و یا یگویم دخترم و یا پسرم سریع عکس العمل نشان نیدهد ناراحت میشود و از من ایراد میگیرد و قهر میکند تازگی ها هم مدام میگوید حالت تهوع دارم و غذا نمیخورد و مدام نیگوید تو مامان خوبی نیستی مامان خوبم کجا رفته خیلی ناراحتم و کاملا متوجه اضطرابی که در وجودش است هستم ولی واقعا نمیدانم باید چکار کنم خواهش نیکنم راهنماییم کنید .سپاسگذارم .

  264. Amir گفت:

    سلام من 14 سالمه و دوست دارم یک زن منو پوشک کنه و بهم شیر بده مثل بچه ها

  265. امیر آههگری گفت:

    پسرمن خچالتی هست با پدرش ولی با مادرش نه من متسفان گوشی گرفتم میگویم با کوشی زییاد بازی نکن نه میگه باش نه هرف میزنه چکار کنم کمکم کنید و اینم بگم پسر هساسی است

  266. فرزانه گفت:

    پسری دارم ۱۰ ساله درسش خوب نیست دوست داره پیشرفت کنه ولی نمیتونه خط افتضاح قابل خواندن نیست اگر تکلیف مشق داشته خودش بخواهد بنویسد من باید دوباره درستش کنم کم حوصله بردم کلاس خوشنویسی خط استادش سنگینه میگه نمیرم یا به باشگاه علاقه ای نداره نقاشی حوصله نداره می کشه ولی رنگ کردن نه حالا چکار کنم دو جلسه کلاس خط رفته ولی باید کمکش کنم بنویسه همان هم به زور راهنمایمکنید

  267. جواد گفت:

    سلام پسرم کلاس اوله میگه بچه ها باهام دوست نمیشن ناراحته لطفا راهنمایی کنین مرسی

  268. لیلا گفت:

    باسلام خسته نباشید
    پسر دوساله دارم که وقتی یکسال و نیم بود مو میخورد دعواش کردم دیگه این کار نکرد تا دوسال و دوماه شد دوباره شروع کرده همین یه بچه دارم
    خواهش میکنم راهنمایم کنید

  269. مبينا گفت:

    سلام من مبينا هستم ١٥سالمه مدتي توي خانه ي ما اتفاق بدي ميافتد مامان وبابام هي به هم لب مي دن چه كار كنم خيلي از اين كارشون بزم مي ايد

  270. مبينا گفت:

    سلام من مبينا ١٥ هستم اهل خوزستان:
    توي خانه ي ما هي مامان و بابام توي خانه ي ما به هم لب مي دن ديگه اين مسئله داره مي ره توي مخم از شما كمك ميخوام تا به انها اين موضوع را بگم

  271. دریا دریانی گفت:

    سلام خانم نوری عزیز، من یک پسر ده سال و نیمه دارم کلاس پنجم، دیشب برام اعتراف کرد از گوشی دوستش عکس و فیلم سکسی دیده و گفت احساس خوبی بهش دست داده، اینقدر این موضوع منو ناراحت کرده که نتونستم اصلا بخوابم،ضمن اینکه با وجود کلی آموزش درباره مسائل جنسی که بهش دادم و یاد دادم چطوری باید رفتار کنه و از خودش مراقبت کنه بهم گفت توی بازی یکی از بچه ها که رفتار زیاد مودبانه ای هم نداره بشوخی به پسرم حرفای بد زده و پسرم خندیده و کارهایی رو که بهش یاد دادم انجام نداده، دیشب اینا رو که برام تعریف میکرد گریه کرد و فکر میکرد گناهکاره که ازین چیزا بدش نیومده، من خیلی به راهنمایی شما اعتماد دارم تو رو خدا بمن بگید چ رفتاری باید بکنم، امروز پر از خشم و عصبانیتم، آیا باید پسرمو ی مشاوره روانکاوی ببریم؟ممنون میشم ازتون جوابمو بدین

  272. مهندس نازنین گفت:

    با سلام
    پسرم 26ماهش هست و علاقه شدیدی به دایناسورها و حیات وحش اونها داره. چجوری اینو ازش بگیرم و همش دوست داره ادای حیوانات را دربیاره.
    لطفا راهنماییم کنید خیلی نگرانم.

  273. سلطانی گفت:

    سلام من تاز مادرم به رحمت خدا رفته شوک سنگینی تحمل کردم و من بی اختیاری ادرار گرفتم در شب کسی هم نمی دونه a.r.khalifesoltaniyan@gmail.com

  274. الناز گفت:

    سلام خسته نباشین
    من النازهستم36ساله. پسر2ساله دارم تک فرزند هست.تازگیا هرچی دستش میرسه پرت میکنه وجیغ و دادمیکنه وگاهیم میزنه (هنوزبه حرف نیوفتاده وفقط بعضی کلماتومیگه ولی کامل میفهمه).به خصوص وقتی پدرش ازسرکارمیادیا دونفروبیشتر میبینه این حرکتوزیادترانجام میده.من خودمم کارمندم و پسرم پیش مادربزرگش تابعدازظهرحدودساعت3می مونه.کلا وقتی بامن و مادربزرگاشه اذیت نمیکنه.تغذیش خوبه.آزمایشاتشم اوکی بود البته کم کاری تیروئید داره که تحت درمانه وکنترل شده.درکل پسرخوبیه امااین رفتاراش خیلی داره اذیت میکنه.چیکارکنم عادت پرت کردن و زدن ازسرش بیفته؟

  275. سمیرا گفت:

    باسلام دختری4سال ونیمه وپسردوساله دارم که دخترم اوایل خودش به مهد می‌رفت امابعدازیک هفته که تب داشت وخوب شدگفت به مهدنمیرم ونرفت بعدباکلی تشویق و جایزه گفت میرم اما مامان بایدپیشم بمونه که تاحالاپیشش میمونم نمی‌دونم چکار کنم که خودش بره.تومهدهم ازش بافاصله کم بعضی مواقع اجازه میده بشینم حتی خاستم برم تویه کلاس دیگه به بهانه کمک که اجازه ندادخواهش میکنم راهنماییم کنید

  276. Samira گفت:

    سلام دخترم چهار سال ونیمس وپسرمدوسالشه دخترم اوایل مشکلی بامهدنداشت امابعدازاینکه یک هفته مریض شدوتب داشت گفت دیگه به مهد نمی‌رم ونرفت تااینکه باکلی تشویق و جایزه وصحبت گفت باید بیای پیشم بشینی که همینکارراانجام میدم وتاحال نتونستم هنوزبه بهانه کمک به معلم کلاس کناری ازش یه کم فاصله بگیرم درضمن ازش که میپرسم چراخودت نمیری میگه دوستت دارم ودلم تنگ میشه ممنون میشم راهنماییم کنید

  277. رویا گفت:

    سلام عرض میکنم خدمتتون سوالی داشتم ممنون میشم راهنمایی کنید…بیست و پنج سالمه و یه دختر دارم.
    تازگیا یه نگرانی افتاده به جونم که خیلی سعی کردم کنترلش کنم ولی چندان موفق نبودم…
    دخترم حدود چهارسالشه و تو این یکی دوماه دو سه باری مریض شد…سرماخوردگی و بقیه علائمش…قبلا وقتی مریضیش تموم میشد منم همه چیز رو فراموش میکردم(گریه هاش.شب بیداری.استفراغ.تب و…)ولی الان یه مدته همش تو ذهنم میچرخه که نکنه دوباره مریض بشه نکنه دوباره مجبور بشیم دوباره اون شرایط رو تحمل کنیم نکنه دوباره…دلم شور میزنه هی…
    دیگه اصلا نمیتونم زندگی نرمالم رو داشته باشم…نه حس و حالی دارم به کارای خونه برسم…نه انرژی دارم باهاش بازی کنم و نه حوصله درس خوندن دارم(خودم تو خونه زبان میخونم)…سعی کردم کارایی رو انجام بدم که خیلی دوست دارم تا حواسم پرت بشه ولی نتونستم تمرکز کنم یا برا یه مدت خیلی کم حواسم پرت شد…حتی میترسم کاری رو شروع کنم چون میترسم مثل یکی دو دفعه قبل که برا خودم برنامه جدید ریخته بودم و خیلی خوب داشت پیش میرفت ولی دخترم مریض شد و همه چیز به هم ریخت تکرار بشه…
    ممنون میشم راهنماییم کنید😔

  278. ساراي گفت:

    با سلام و خسته نباشيد .
    من يك دختر ٢١ماهه دارم كه متاسفانه دير به فكر از شير گرفتنش افتادم و الان حدود يك ماه هست كه وعده هاي شير دادنش رو كم و به دو وعده رسوندم اما خيلي بهونه ميگيره و تا شير نخوره نميخابه و حتي از اوايل وابسته تر شده .خواهش ميكنم راهنماييم كنين چطور اين وابستگي رو كم كنم و از شير بگيرمش

  279. حسنا گفت:

    سلام خسته نباشدمن دختری ۷ساله دارم ازاول مهرکه داره میره مدرسه همین طورداخل مدرسه گریه میکنه خونه هم که هست صبح بلندمیشه ازخواب بره گریه میکنه خیلی بهم وابسته چیکارکنم تاهم گریه نکن هم وابستگیش کم بشه؟؟متشکر

  280. سحر گفت:

    سلام روزتون خوش من دوقلو دختر دوساله و نیمه دارم ، من طبق پرورش دکتر هلاکویی با بچه ها رفتار می کنم و در بیشتر موارد موفق شدم ، فقط چند مورد است که نتونستم کامل کنترل کنم یکی اینکه در بعضی مواقع داد می زنم و از کوره در می رم و یکی اینکه شبا برای خواب بچه ها ساعت 9 می برمشون توی اتاق خودشون برای خوابیدن و یک ساعت و در بعضی مواقع حتی بیشتر هم طول می کشه که خوابشون ببره و من چون کارمند هم هستم خیلی برام سخته که این همه مدت زمان می برده تا بچه هابخوابن چجوری می تونم این زمان رو کمتر کنم ؟ و در مورد عصبانیت و داد زدنم هم خیای ناراحتم و دوست دارم که به هیچ عنوان این اتفاق نیوفته . ممنون و سپاسگذارم

  281. مهناز گفت:

    سلام خسته نباشید من یه دختر ۵ ماه دارم و تمام فامیل همسرام عقیده دارن باید با سر صدا بخوابونمش و بالا سرش دائم تلویزیون روشن باشه اما من خودم اصلا نمیتونم ممنون میشم اگه بگید درست که نوزاد به سر‌و صدا خوبوندن عادت داد

  282. مریم گفت:

    سلام من پسری 10ساله دارم خیلی توی خونه غر میزنه ایراد میگیره که حوصلم سررفته تفریح هم که میبریمش همش میگه حوصلم سر رفته من رعایتش میکنم محبتش میکنم بیشتر مواقع باهاش بازی میکنم ولی اخرش یا کتک میخوره یا سرش داد میزنم همش میخواد با گوشی بازی کنه یه برادر دوسال از خودش بزرگتر داره اون ارومه ولی اذیتش می‌کنه که کار به کتکت کاری می‌کشه نمی‌دونم چیکار کنم چطور باهاش رفتار کنم خیلی زود از کوره در میرم سرش داد میزنم تازگیا عصبی شدم

  283. روشنا گفت:

    من ۳۵ ساله ام و همسرم ۳۴ ساله. سه سال است ازدواج کردیم. دارای یک فرزند؛ یک دختر ۱۶ ماهه تمام. در ۱۴ ماهگی فرزند از شیر گرفته شد (تدریجی و در عرض حدودا یک ماهه از ۱۳ ماهگی). سپس در ۱۵ ماهگی چون فرزند عفونت پیدا کرد، دوباره به او شیر مادر داده شد؛ چگونه باید دوباره او را از شیر گرفت؟ آیا شیر دادن دوباره به او کار درستی بوده؟ یک ماه است که دارد شیر مادر می خورد

  284. پریسا گفت:

    سلام من ۳۲ ساله امه یه پسر ۳ ساله و نیمه دارم که هروقت پسر عمه ۶سالشو میبینه میره پشت سرش میشینه پاهای پسرعمشو میگیره یواشکی هم این کار انجام میده تا کسی میبینه دستشو برمیداره و میگه منو نگاه نکنید به نظر شما دلیل این کارش چیه فقط همش هی پاهاشو میگیره انگشتای پاشو از پشت سرش لمس میکنه

  285. هانیه گفت:

    سلام
    فقط یک پسر ۲۵ ماهه دارم مشکلش اینه که تازگیا از از هم سن و سالاش میترسه و بخاطر همین وسیله یا هرچیزی که دستش هست رو سریع میده به طرف احساس میکنم هم ترسو شده و هم خیلییییی دلرحم، توروخدا کمکم کنید نمیخوام اینجوری باشه من شاغلم بچمو میزارم میرم سرکار

  286. پدرام گفت:

    سلام دوتا پسر ۹ و ۳ ساله دارم ،پسر ۹ سالم به هیچ عنوان از من و مادرش نمیترسه،نه تنبیه براش تاثیر داره نه تشویق،،،فقط برای هر کار توجیه میکنه و یا از ما دلیل میخواد،
    و مشکل دیگه اینکه تو جمع پیش بچه ها نمیره و قاطی حرف بزرگتر ها میشه و خیلی زیاد حرف میزنه که خیلی ناراحتم میکنه ،
    لطفا راهنمایی کنید .ممنون

  287. مريم گفت:

    سلام خانم دكتر. پسر من ٣ ساشه. از سه سالگي پاتي ترين شده ولي هنوز هم موقع خواب پول آپ ميپوشه. تو بيداري كاملا ميدونه كه جيش داره ولي گاهي ديرتر ميگه و كمي شورتش رو خيس ميكنه. طوري كه بعضي روزها من حدود ٧ يا ٨ بار بايد شورتش رو عوض كنم. راههاي مختلفي رو امتحان كردم ازجمله توضيح دادم كه نبايد بذاره شورتش خيس بشه، يه مدتي فراصل كم ازش ميپرسيدم و ميگفت ندارم ولي باز خيس ميكرد، يه مدت كاملا عكس العمل خنثي نشون دادم فايده نداشت، يه مدت بهش گفتم از بازي كردن با اسباب بازي دلخواهش مدتي (كوتاه) محروم ميشه كه اين بيشتر از بقيه حواب داد ولي باز هم شرايطش عادي نشده و من نميدونم چه رفتاري بليد بكنم😩ميشه لطفا راهنمايي كني ؟؟ ممنون

  288. مريم گفت:

    سلام خانم دكتر. پسر من ٤ ساشه. از سه سالگي پاتي ترين شده ولي هنوز هم موقع خواب پول آپ ميپوشه. تو بيداري كاملا ميدونه كه جيش داره ولي گاهي ديرتر ميگه و كمي شورتش رو خيس ميكنه. طوري كه بعضي روزها من حدود ٧ يا ٨ بار بايد شورتش رو عوض كنم. راههاي مختلفي رو امتحان كردم ازجمله توضيح دادم كه نبايد بذاره شورتش خيس بشه، يه مدتي فراصل كم ازش ميپرسيدم و ميگفت ندارم ولي باز خيس ميكرد، يه مدت كاملا عكس العمل خنثي نشون دادم فايده نداشت، يه مدت بهش گفتم از بازي كردن با اسباب بازي دلخواهش مدتي (كوتاه) محروم ميشه كه اين بيشتر از بقيه حواب داد ولي باز هم شرايطش عادي نشده و من نميدونم چه رفتاري بليد بكنم😩ميشه لطفا راهنمايي كني ؟؟ ممنون

Comments are closed.