با بهانه‌گیری‌های کودک در خرید عید چه کنیم؟

قاطعیت به خرج دهید

وارد فروشگاه می‌شوید و کودک شما پاهایش را روی زمین می کوبد که من این شلوار را می‌خواهم؛ با هر بار نه گفتن‌شما، صدای جیغ و فریاد کودک بلندتر می‌شود. شما نمی‌دانید از ترس آبرویتان خواسته او را برآورده کنید یا قاطعیت به خرج دهید؟
یکی از بنیان‌های فرزندپروری، داشتن قاطعیت در تربیت کودک، وضع قوانین خیلی ساده‌ای است که در موارد خاصی به کار گرفته می‌شود ولی در یکسری از مسائل باید دست بچه را باز بگذارید و اجازه دهید، آزادی عمل داشته باشد مثلاً رنگ لباسش را خودش انتخاب کند و خیلی در این زمینه‌ها سختگیری نکنید اما در خیلی از موارد می‌توانید قانون‌های مشخصی بگذارید. بچه‌ها از دو سالگی مفهوم قانون را متوجه می‌شوند. به شرط آنکه خیلی ساده، قوانین را برای آنها توضیح دهید، همیشه قوانین را رعایت کنید و خودتان قانون شکنی نکنید؛ اگر کودک خواست خارج از قانون عمل کند، بدون پرخاشگری و عصبانیت اما قاطعانه به او یادآوری کنید که امکانش وجود ندارد.

 

قوانینی که باید برای خرید کودکان بگذارید

در مورد خرید از فروشگاه می‌توانید قانون بگذارید که مثلاً جمعه‌ها ما خرید می‌کنیم یا هر وقت رفتیم سوپرمارکت تو می‌توانی یک خوراکی بخری؛ این قوانین را هر خانواده‌ای می‌تواند بر اساس شرایط خودش بگذارد اما باید به آنها مقید باشید؛ حتی اگر کودک جیغ‌وداد و گریه کرد، نباید قانون را بشکنید و فقط باید کودک را از آن محیط خارج کنید و به او تأکید کنید که ما جمعه به خرید می‌آییم و امروز روز خرید نیست؛ در این صورت اگر کودک بازهم به جیغ و فریادش ادامه داد شما هیچ واکنشی به رفتار فرزندتان نشان ندهید و اجازه دهید هیجانش تخلیه شود. بعدازاینکه کودک آرام شد برای او توضیح دهید که ما باهم قرار گذاشتیم که جمعه‌ها خرید کنیم از این به بعد رفتیم فروشگاه اصرار نکن چون من چیزی برات نمی‌خرم.

کودک باید به این اطمینان برسد که با بدرفتاری و بهانه‌گیری نمی‌تواند به خواسته‌اش برسد یعنی اگر کودک یک‌بار گفت فلان چیز را بخر و شما نخریدید، شروع به گریه کردن کرد، شما نخریدید و با جیغ کشیدن، شما تسلیم شدید و خواسته او را برآورده کردید، درواقع به او یاد دادید که هرزمانی که تو چیزی خواستی جیغ بکش تا من آن وسیله را برای تو فراهم کنم! پس باید به قوانینی که می‌گذارید پایبند باشید و نگران این نباشید که جیغ کشیدن کودک جلوی دیگران زشت است و بقیه می‌گویند چه مادر خسیسی! حاضر است گریه کودکش را ببیند اما برای او چیزی نخرد! اگر این معیارها را قرار دهید کودک متوجه می‌شود که شما در چه موقعیت‌هایی در اضطرار هستید و می‌توانید قانون را بکشند مثلاً کودک می‌داند که شما جلوی مهمان‌ها قاطعانه رفتار نمی‌کنیدلذا تمام خواسته‌هایش را در مقابل آنها از شما مطالبه می‌کند. اگر می‌خواهید که این بدرفتاری‌ها خاتمه پیدا کند، تحملتان را بالا ببرید و نگران حرف دیگران نباشید بلکه او را سریع از آن محیط خارج کنید، زیاد در آن شرایط با او صحبت نکنید و قصد قانع کردنش را نداشته باشید، فقط قانون را تکرار کنید و بعدازاینکه آرام شد با او صحبت کنید.

چرا کودکان جذب وسایل بزرگتر ها می شوند؟

کودکان از بزرگترها تقلید می کنند
تقلید کردن یکی از اصلی ترین روش های یادگیری در کودک نوپا است. تقلید بین سنین 1 تا 3 سالگی بیشتر می شود و کودک علاوه بر اطرافیان از شخصیت های کارتونی هم تقلید می کند که پیش زمینه بسیاری از کارهایی است که فرزندتان انجام می دهد پس می بیند وقتی شما کاری انجام می دهید او هم می خواهد همان کار را تکرار کند؛ پس کیف شما را برمی دارد و آن را با خودش حمل می کند یا کلاه پدرش را سرش می گذارد.

همانند سازی
بین تقلید و همانند سازی تفاوت وجود دارد. تقلید صرفا تکرار رفتارهای خاص است ولی در همانند سازی کودک با شما یا کسی که مورد توجه اوست ارتباط عاطفی عمیقی برقرار می کند. کودک در جریان رشد خود یک سری الگوهای رفتاری را یاد می گیرد. در ابتدا این الگوها شباهت زیادی با رفتار های پدر و مادرش دارد و هنگامی که بزرگتر می شود به افراد بزرگسال دیگر هم تعمیم پیدا می دهد. شاید متوجه شده باشید که کودکتان در راه رفتن، حرف زدن و بسیاری کارهای دیگر می خواهد مثل شما عمل کند. در واقع او دارد با شما همانند سازی می کند. بچه ها با این روش احساس توانمندی می کنند. به عنوان مثال یک پسر بچه کوچک قدرت پدرش را به رخ دیگران می کشد.

الگویابی جنسیتی
کودک شما بعد از سنین 18 ماهگی در مورد هویت جنسی خودش به تدریج آگاه تر می شود و خصوصیات شخصیتی زنانه یا مردانه را درونی می کند و بعد از حدود 4 سالگی بیشتر به وسایلی که متعلق به جنسیت خودش است علاقه نشان می دهد. از طریق مشاهده دیگران نقش هایی که متناسب با جنسیتش است و کارهایی که از او انتظار می رود را، تکرار می کند. مثلا دخترها بیشتر به لوازم آرایشی مادرشان علاقه نشان می دهند.

یادگیری مشاهده ای
این یادگیری در هر دوره ای از زندگی ممکنه رخ دهد با این حال در کودکی رایج تر است. کودک از بزرگترها یا همسالان خود یاد می گیرد که در فرایند اجتماعی شدنش نقش مهمی دارد چون با مشاهده تعاملات شما با همسرتان یا دیگران این روابط را می اموزد. به عنوان مثال کودک وقتی می بیند همسالانشان با موبایل، تبلت یا دیگر وسایل والدینشان بازی می کنند او هم جذب این وسایل می شود.

کنجکاوی
یکی دیگر از دلایل دست زدن کودک به وسایل دیگران کنجکاوی ذاتی است که نسبت به گفتار و رفتار والدین خود تدارند. بچه ها با یادگیری رفتارهای جدید اجتماعی می شوند. از انجا که کودک اولین و بیشترین روابطش با پدر و مادر است در ابتدا شما الگوی او هستید پس به وسایلی که استفاده می کنید علاقه نشان می دهد.

آگاهی از شباهت ها
کودک به تدریج می فهمد به چه کسانی شباهت دارد یا به کدام گروه خاص تعلق دارد. بنابراین از همجنسان خود تقلید می‌کند تا در آن گروه جایگاهی پیدا کند. وقتی کودک در الگویابی جنسیتی پیشرفت می کند بیشتر با والد همجنس خود همانند سازی می کند. به همین دلیل دختر بچه مادر خود را الگو قرار می دهد و با برداشتن لوازم آرایشی او و آرایش کردن خودش یا عروسکش این اشتیاق را نشان می دهد.

پسر بچه نیز به شباهت خودش با پدرش پی می برد و بیشتر به وسایلی مانند ماشین علاقه نشان می دهد. با این حال بسیاری از ویژگی های والدین مانند علاقه به مطالعه، تکنولوژی، ورزش و … ارتباطی با الگویابی جنسیتی ندارند. پس کودک می خواهد خودش را با خصوصیات الگو همانند کند. چون کودک فکر می کند با همانند سازی با الگو می تواند جایگاه او را داشته باشد، بنابراین می خواهد خود را شبیه کسی کند که دوستش دارد.

علاقه به ارتباط با بزرگترها
بچه ها دوست دارند با بزرگترها و دیگران رابطه داشته باشند و می خواهند شبیه آن ها شوند؛ پس می بینند چطور می توانند مثل شما باشند که البته فرصت خوبی برای یاد گرفتن خیلی از چیزهاست. پس کودک می خواهد شبیه بزرگترها به خصوص والدینش شود. مثلا اگر ببیند شما مشغول خواندن روزنامه هستید به سمت آن جذب می شود و ژست شما را می گیرد و وانمود می کند که روزنامه می خواند یا اگر شما را در حال سیگار کشیدن ببیند می خواهد همین کار را انجام دهد.

کودکتان را عصبانی نکنید

یکی از دشوارترین مراحل تربیتی کودکان فاصله سه تا پنج سالگی است؛ مقطعی که کودک تا حدی به استقلال دست یافته و هر روز در حال تجربه اندوزی است. درست در همین سن است که مادران زمزمه اطرافیان را می شنوند که «بچه را لوس نکن» یا «با بچه درست رفتار کن». هر روز از زندگی یک کودک سه تا پنج ساله یک چالش تربیتی است که گاهی والدین را دچار سردرگمی برای بکار بستن شیوه تربیتی درست در مورد کودکشان می کند.

 

● جر و بحث نکنید

کافی است با کودک سه ساله تان سر هر رفتار بدی که دارد دعوا کنید تا تمام روز خود را در حال دعوا کردن و بحث کردن با او بیابید.

به جای این کار فهرستی از رفتارهای بد او را بنویسید که واقعاً باعث عذاب و ناراحتی شما می شوند. این رفتارها از این بابت می توانند بد تلقی شوند که خطرآفرینند، آزاردهنده و یا بی ادبانه و دور از شأن و احترام خانوادگی است. برای آن دسته از رفتارهایی که مطلقاً ممنوع هستند همچون دوچرخه سواری در خیابانی که پرخطر است یا ترک کردن خانه بدون همراهی یک فرد بزرگتر قواعد و قوانین مشخصی وضع کنید و تبعات منطقی سرپیچی از آنها را شرح دهید.

به یاد داشته باشید که در استفاده از هر شیوه تربیتی همیشه ثبات اراده و عمل داشته باشید در غیر این صورت کودک را سردرگم می کند و لجبازی و حرف نشنوی را در او برمی انگیزد. در مورد بدرفتاری های خفیف تر همچون دروغ گفتن، تقلب کردن در بازی و.‎.‎. یک سیاست کلی در پیش بگیرید اما در هر مورد مطابق با شرایط بوجود آمده رفتار کنید.

به عنوان مثال وقتی کودکتان خسته، بیمار، گرسنه و یا برآشفته (در اثر اتفاقی مثل جدایی والدین یا از دست دادن یکی از آنها) است، هنگام دیدن رفتاری منفی باید انعطاف بیشتری به خرج دهید و او را در همان روز بازخواست نکنید. معیار و ملاک بدرفتاری را برای او تشریح کنید و او را با احساسی که ممکن است بدرفتاری او بر فرد مقابل بگذارد آشنا کنید، به عنوان مثال اگر کودک شما کودک هم سن و سال خودش را گاز گرفت به او بگویید« گاز گرفتن کار بدی است چون دوستت دردش می گیرد و تو دوست نداری کسی کاری کند که باعث درد و ناراحتی تو بشود.» یک کودک سه ساله درک درستی ندارد که چرا باید کاری را که باعث تفریح و سرگرمی او می شود (مثل گاز گرفتن، زدن دیگران یا قاپیدن اسباب بازی های دیگران) را متوقف کند.

او را با حس احترام به احساسات و خواسته های دیگران آشنا کنید. به عنوان مثال بگویید: «وقتی اسباب بازی دوستت را از دست او بیرون می کشی ناراحت می شود چون هنوز بازی اش تمام نشده است.» این به کودک کمک می کند تا ببیند و بفهمد که رفتار او بطور مستقیم بر دیگران تأثیر می گذارد و بیاموزد که قبل از انجام هر کاری به تبعات آن فکر کند.

● پیشگیری بهتر از درمان است

هیچ کس بهتر از خود شما کودکتان و علایق او را نمی شناسد بنابراین بهتر است از این شناخت جامع برای پیشگیری از دعواهای بیهوده و بحث های تکراری استفاده کنید. اگر او دوست دارد هر روز صبح موقعی که آماده رفتن به سرکار می‌شوید کابینت‌های آشپزخانه را بیرون بریزد و این کار او شما را تا مرز جنون پیش می برد برای کابینت ها قفل تهیه کنید.

اگر عاشق بازی کردن با دستگاه دی وی دی منزل است آن را در جای بلند و یا دور از دسترس قرار دهید. از دسترس خارج کردن وسایل خطرآفرین یا باارزش منزل جلوی بسیاری از دعواها و جروبحث های خانوادگی را می گیرد. همچنین به یاد داشته باشید که یک مادر بچه دار باید همه چیز را از قبل برنامه ریزی کند حتی یک خرید ساده را. اگر کودکتان صبح ها سرحال و پرانرژی است و بعد از ناهار کسل و بهانه گیر، رفتن به خرید یا دکتر را برای مواقع پرحوصله او کنار بگذارید.

او را برای تجربه های جدید (مثل رفتن به جایی که تا به حال نرفته اید) از قبل آماده کنید و به او توضیح دهید از او انتظار دارید چطور رفتار کنید. همچنین او را برای تغییر برنامه آماده کنید. به عنوان مثال: «تا چند دقیقه بعد باید اسباب بازی هایمان را جمع کنیم و به خانه برگردیم.»

حس پیش آگاهی از وقوع یک عمل و یا پیش بینی کودک را آماده تر کرده و به او احساس امنیت بیشتر می دهد و در نتیجه از بسیاری از دعواها و رفتارها می کاهد.

● حفظ آرامش

اگر نمی توانید جلوی یک رفتار بد را بگیرید پس با آرامش و خونسردی با آن رودررو شوید. سعی کنید از یک لحن صدای آرام و بی تشویش و کلماتی که مثبت یا حداقل خنثی هستند استفاده کنید و به یاد داشته باشید که بیان خواسته هایتان در قالب پیشنهاد (چرا دستهایت را از الآن نمی شوری تا موقع شام راحت باشی ) بیشتر از دستور (همین الآن برو دستهایت را بشور) یا انتقاد (دست ها و صورتت واقعاً کثیف هستند!) همکاری آنان با شما را برمی انگیزد.

همچنین بهتر است جملات و یا عبارات خود با واژه «تو» را به عبارات و پیام هایی با واژه «من» تبدیل کنید. به جای گفتن: «تو آنقدر خسیسی که حتی حاضر نیستی اسباب بازی هایت را به دوست صمیمی ات بدهی» بگویید «من دوست دارم ببینم بچه ها اسباب بازی هایشان را با هم قسمت می کنند.» یک شیوه خوب و مؤثر دیگر استفاده از افعال مثبت به جای افعال منفی است. اگر به یک کودک سه ساله بگویید که نباید دوچرخه اش را سر راه بازی بچه های دیگر بگذارد با شما بحث خواهد کرد اما روش بهتر این است: «اگر دوچرخه ات را از سر راه برداری، بچه ها روی آن نمی افتند و دوچرخه ات خراب نمی شود.»

در نهایت اطمینان حاصل کنید که کلمات و جملات شما طوری برداشت نشوند که کودک حس کند او را دوست ندارید. به عنوان مثال به جای گفتن «من این رفتار تو را نمی توانم تحمل کنم.» بگویید «دوست ندارم که تو در فروشگاه همه قفسه ها را به هم بریزی». این جواب به کودک نشان خواهد داد که شما از کدام رفتار او (برداشتن جنس از قفسه ها و به هم ریختن آنها) راضی نیستید و خود او را دوست دارید.

● به حرف آنان گوش دهید

بچه ها وقتی بدانند کسی حرفشان را گوش می دهد احساس بهتری دارند بنابراین به خواسته های آنان توجه نشان دهید.

اگر در فروشگاه بهانه می گیرد چون نمی تواند بیسکویت ها را باز کند به جای آنکه او را با عصبانیت دنبال خود بکشید بگویید: «می دانم از دست من عصبانی هستی چون اجازه نمی دهم بیسکویت ها را باز کنی.

حق داری اما در فروشگاه اجازه این کار را نمی دهند چون پول آنها را نداده ایم. این قانون آنهاست.»

این دست جملات اگرچه او را آرام نخواهد کرد اما از عصبانیت او از دست شما خواهد کاست و او را با منطق «مدارا» و «انتظار» آشنا خواهد کرد.

● چند گزینه در اختیار او قرار دهید

وقتی کودکتان حاضر نیست کاری انجام دهد یا دست از انجام کاری بکشد، دلیل اصلی داشتن اختیار و اقتدار است که شما آن را در اختیار دارید و او آن را می خواهد. بنابراین گاهی با دادن چند گزینه محدود این اختیار را به او بدهید. به جای آنکه به او دستور دهید اتاقش را تمیز کند از او بپرسید: «اول کدام را سر جایش بگذاریم. کتاب ها یا عروسک هایت را » این گزینه ها باید محدود، معین و برای شما هم قابل پذیرش باشند. عبارت «از کجا شروع به تمیز کردن کنیم » ممکن است برای کودک گیج کننده باشد و گزینه ای هم که برای شما قابل قبول نباشد دعوا و جر و بحث دیگری را دامن خواهد زد.

● پیشنهاد راه حل

وقتی از کودکتان می خواهید کاری را انجام ندهد گزینه ها یا راه حل های دیگری در اختیار او قرار بدهید تا بتواند انرژی یا احساسات خود را تخلیه و ابراز کند. به عنوان مثال مشت زدن به بالش یا کوبیدن چیزی با چکش پلاستیکی. او باید یاد بگیرد که اگرچه احساسات و یا خشم او از برخی چیزها و افراد قابل قبول است اما برخی شیوه های او در ابراز آنها قابل قبول نیستند.

او حق دارد از دوستش بخاطر آنکه اسباب بازی اش را از دست او گرفته است عصبانی باشد اما نباید این عصبانیت را با گاز گرفتن به او نشان دهد.

همچنین کودکتان را تشویق کنید تا راه حلی را پیشنهاد کند. برای مثال از او بپرسید: «به نظرت چه کار می توانی بکنی تا دوستت اسباب بازی اش را به تو بدهد » حتی بچه های سه ساله هم می توانند برخی از مشکلاتشان را خود حل کنند. گوش دادن به ایده های آنها گاه از نصیحت کردن آنها مفیدتر است.

اضطراب مرگ در كودكان و نوجوانان

اضطراب مرگ در كودكان و نوجوانان

كودك از شش هفت سال تا يازده سالگي معمولا دچار اضطراب مرگ پدر مادر ميشود. معمولا براي تمام بچه ها اتفاق ميافتد و وظيفه پدر و مادر اين است به صورت مدوام از اينده هاي خوب با فرزندشان حرف بزنند از عروسي فرزندشان، از بچه دار شدنشان، از خونه خريدنشان، از عروسي بچه هايشان، و نقش خودتان را در همه اونها نشان بدهيد كه در تمام اين مراحل همراه فرزندتان هستيد، با نوه تان ميرقصيد به خونه شان مهماني ميرويد، بذاريد فرزندتان در مورد اين ارزوهاي خوب اينده با شما حرف بزند و شما بگيد اون موقع اونجاييد انقدر بايد بگيد تا جاي اون ترس با اين حس كه شما خواهيد بود عوض بشه و كودك به سلامت از اين بحران رد بشه وگرنه اين ترس به مرور كه كودك بزرگتر شود بدتر و عميق تر خواهد شد. به همين دليل در اين سن طلاق و مرگ اطرافان اسيبش بيشتر از دوران هاي ديگر در كودك مي باشد. پس اگر حتي سردرد داريد نبايد مدام گزارشش رو به فرزندتان بدهيد.

كودكان و تلويزيون

كودكان و تلويزيون

يون
چشم كودك زير دو سال وقتي به صفحه ديجيتالي تلويزيون يا موبايل خيره ميشود به دليل سلولهاي عصبي رشد نيافته به مغز اسيب ميزند. كودكان زير دو سال ٥ دقيقه هم نبايد تلويزيون تماشا كنند.
تحرك و بازي تنها عامل رشد رواني و جسمي كودكان مي باشد، كودك با زل زدن به تلويزيون ممكن است زبان را بهتر ياد بگيرد اما رشد رواني سالمي نخواهد داشت. (اگر از والديني شنيديد فرزندشان با تماشاي تلويزيون پيشرفت داشته تنها با والديني روبرو هستيد كه فرزندان باهوشي دارند اما حتما به او اسيب زده ند)
كودكان از دو سالگي نيم ساعت در روز ميتوانند تلويزيون تماشا كنند اما تا شش سالگي بهتر است براي بازي با موبايل يا كامپيوتر صبر كنند. دليل اول ان است كه كودكاني كه در معرض كار با موبايل و كامپيوتر زير شش سالگي يا بيشتر از يك ساعت بعد از شش سالگي هستند خطر اعتياد به اينترنت و منزوي شدن را خواهند داشت. دليل دوم ان است كه هيچ مطالعه و تحقيق دراز مدت در مورد تاثير موبايل بر سلامت كودكان انجام نشده. و دليل سوم انسان در رابطه با ديگران رشد سالم خواهد داشت.
اگر فرزندتان به تلويزيون، موبايل، آيپد يا كامپيوتر معتاد است متوسل به زور و تنبيه نشويد. تنها يك پيشنهاد وسوسه انگيز ميتواند انها را از اين وسايل جدا كند.
خيره شدن به صفحه ديجيتالي با فاصله كم به مرور با صدمه به چشم باعث ايجاد بيماري سندرم كامپيوتر ويژن ميشود. اثرات سو اين وسايل در طولاني مدت خود را نشان خواهد داد.
اگر تماشاي تلويزيون براي كودكان مضر است، چطور سي دي هاي آموزشي براي كودكان زير دو سال به فروش مي رسد؟
بسياي از مادران ترجيح ميدهند فرزندشان به جاي بازي و كسب تجربه، مشغول يادگيري زبان خارجي، رياضي، يا الفبا باشد. به طور خلاصه بسياري از مادران عجله دارند از كودكانشان دانشمند بسازند،بنابراين خام تبليغات صاحبان كالا ميشوند كه تنها هدف آنها پر پول كردن جيب خود انهاست.

بلوغ در نوجوانان

بلوغ در نوجوانان

دختران معمولا وقتي به وزن ٤٦ تا ٤٩ كيلو برسند و چربي بدنشون به بيشتر از هفده درصد برسد بلوغشان اغاز ميشود براي همين دختراني كه درگير ورزشهاي فيزيكي هستند بلوغشان تا يك يا دو سال ميتونه ديرتر اغاز شود. حالات رواني و رفتاري نوجوانان ميتواند تحت تاثير هورمونها قرار بگیرد. تستوسترون در پسران ١٨ برابر ترشح خواهد شد كه باعث رفتارهاي پرخاشگرانه خواهد شد و ترشح دوبرابر استروژن در دختران باعث افسردگي در دختران خواهد شد بنابراين در بسياري موارد اين تغييرات را نبايد به پاي اشتباه تربيتي اونها گذاشت چون افزايش يكباره اين نيروهاي ناشناخته سبب دگروگوني رفتاري انها ميشود و وظيفه ما اين است كه با ملايمت و مهرباني و صبر و حوصله اين دگرگومي را پذيرفت تا حس بدشان را به خودشان بدتر نكند. دختري كه اموزش و اگاهي لازم در مورد بلوغ را ديده و در جامعه و خانواده پديرفته شده از اينكه به بلوغ رسيده و قدرت باروي را پيدا كرده دچار حال خوب و هيجان انگيزي ميشه، حال اينكه اگر در جامعه يي است كه اين بلوغ زنانه به خودي خود بار منفي ميده معمولا احساس خوبي به خود نخواهد داشت بنابراين بايد به دخترها اين حس را داد كه پديده يي كاملا طبيعيست و هيچ ايرادي نداره و تنها نياز به مراقبت و مواظبت و بهداشت در اين دوران دارند.
بسيار از پسران در هنگام بلوغ دچار حسي ناخوش ايند به خودشان خواهند داشت مخصوصا وقتي زيبايي را در ظاهر زن ميبينند و انچه در بدن خودشان اتفاق مي افتد را در زن نميپسندند مثل مو يا جوش در صورت. پدر و مادر بايد هر كاري مي توانند از نظر پزشكي بهداشتي زيبايي براي فرزندشون انجام بدهند مثل مراجعه به پزشك يا استفاده از داروهايي كه كمك به ظاهرشان ميكند. حس خوبي كه نوجوان به ظاهر خودش داشته باشد هم به اعتماد به نفس و هم به حرمت نفس او كمك بسيار خواهد كرد و هم اين حس مانع از اين ميشه كه نوجوان اجازه سواستفاده از بدنش را به ديگران بدهد يا دچار انحراف شود.
ظاهر نوجوانان مهمترين عامل در دوران بلوغ است بنابراين اگر امكان مالي داريد در زمينه جوش صورت، يا ظاهر نوجوانان كمك تخصصي بگيريد زيرا هر نوجواني كه احساس خوبي به خود و ظاهر خود دارد كمتر وارد روابطي ميشود كه مورد سواستفاده قرار بگيرد. نوجواني بيشتر از انكه تحت تاثير هورمونهاي خود باشند، خانواده و روابط خانواده انها و بعد جامعه و فرهنگ انها را ميسازد يا ويران ميكند. تاثير رابطه خانواده ٤ برابر تاثير هورمون در نوجوان است. پس مهم اين است پدر و مادر با نوجوانشان چه ميكنند. انچه به ساختن نوجوانان كمك ميكند:

-رابطه خوب با پدر و مادر
-ورزش مخصوصا ورزش گروهي مثل فوتبال و بسكتبال
-هنر و موسيقي
-روابط دوستانه در محيطي سالم
-محيط اجتماعي
گروه اول: نوع فعال
-سلامت فيزيكي و رواني
-اهل سازش و انحراف نيست
-موجودي سازنده و سربلند است
-احساس افتخار ميكند اما گرفتار خودگاهي نيست
-در مسير رشد با شادي و رضايت و امنيت و ارامش و ازادي در حركت است
-گرفتار بيم و اميد هست و نه حرص و طمع
-زندگي را به چالش ميكشد اما مضطرب نيست
-ارمانخواه و هدفجوست
-طرح و برنامه براي اينده دارد چه سلامت خود چه موفقيت
-تبديل نيروهاي بالقوه به بالفعل
-تكيه او به داناييست و به توانايي از طريق كار و كوشش و فعاليت ميرسد
-در عين بازي و تفريح از شاهراه زندگي خارج نميشود
-جواني كم رنج و پر گنج دارد
-نوجوان در كانون گرم خانواده مدرسه يي خوب و محيط اجتماعي مناسب و شبكه دوستان خوب به اين هدف نائل ميشه

گروه دوم: انفعال
-تحت تاثير تحريكات خارجي ونيروهاي ظاهري
-در ظاهر پرقرار و در درون بي قرار
گوشه گيري و عزلت:
پناه بردن به تخيل
اسيبهاي كودكي و پدر و مادر سختگير و زمينه هاي ازثي اضطراب يا افسردگي

عشرت طلب و لذت طلب:
-ظاهرا فعالند اما تحت تاثيير ديگرانند
-اهميت فوق العاده لذايذ مادي
-خطر اعتياد يا تنبلي و شب بيداري و روز خوابي و روابط جنسي بي بند و بار و بازيچه دست افراد سياه كار حقه باز انها را تهديد ميكند.
برتري طلب: -پناه بردن به قدرت سياسي، يا تخيل يا مخالفت با ادمها
-تبديل شدن به پيروان بي اراده ميشوند
-از ديگران تقليد ميكنند
-گاهي تبديل به رهبران بيرحمي ميشود -پناه به خدا و مذهب: كه نه از نظر علم كه از سر وسواس و جهل به مذهب روي مي اورند. گاهي پناه به بزرگان علم مياورند مي اموزند اما زندگي نميكنند. از علم خود نه خود سودي ميبرند نه ديگران،

فلسفه مذهب و سياست گر چه هر سه در جاي خود ارزش فوق العاده دارند اما در نوجواني و جواني مانند چاقوييست كه به جاي بودن در دست جراح، در دست قاتلي قرار ميگيرد كه به خود و ديگران اسيب ميزند.

گروه سوم: گروه منحرف
-ريشه گرفتاري اين گروه پدر و مادري نادان يا بيمار و گرفتار يا معتاد يا بيتفاوت يا بيرحم و گرفتار است.
-اين والدين بسيار سختگيرند و اين نوجوانان از خود و ديگران بسيار متنفرند.

ظاهر و زيبايي نوجوانان و نظر ديگران در مورد انها براي نوجوانان بزاي انها بسيار مهم ميباشد. براي همين گاهي كاملا اين موضوع را انكار ميكند، گاهي ظاهري نازيبا براي خود درست ميكند و گاهي خود را پنهان ميكند.

روش «فربر» دقیقا برای خواباندن کودک

روش «فربر» دقیقا برای خواباندن کودک

فربر به صورت مختصر می گوید، وقتی کودکتان از نظر جسمی و احساسی آماده است، می توانید به او بیاموزید خودش را آرام کند و بخوابد، معمولا بین سنین ۳ و ۵ ماهگی.

او دنبال کردن یک روال گرم و عاشقانه زمان خواب و بعد از آن قرار دادن او در تخت و ترک کردن او، در حالی که بیدار است (حتی اگر گریه می کند)، برای بازه های زمانی بتدریج طولانی تر، را پیشنهاد می کند. فربر می گوید، قرار دادن یک کودک در تخت، در حالی که بیدار است، برای آموزش موفق به او، برای به تنهایی به خواب رفتن، روشی قطعی است.

والدین آموزش می بینند که بعد از هر بازه زمانی از قبل تعیین شده، آهسته پشت کودکشان بزنند و به او اطمینان دهند، اما نباید او را بلند کنند یا به او غذا دهند. این روال “انتظار پیش رونده” نام دارد.

زمان انتظار پیشنهادی، که فربر در کتابش بر روی جدول نشان می دهد، براساس آن است که شما چقدر با این تکنیک راحت هستید، چند روز است که از آن استفاده کرده اید و تعداد دفعاتی که در آن شب، به فرزند خود سر زده اید.

پس از چند روز تا یک هفته پس از افزایش تدریجی زمان انتظار، تئوری عمل می کند، بیشتر کودکان یاد می گیرند خودشان به خواب روند، به این خاطر که می فهمند گریه کردن به جز یک بررسی کوتاه از سوی شما، چیزی برایشان به همراه ندارد.

فربر هرگز نمی گوید که شما باید فرزندتان را در تختش تنها و بگذارید و در را پشت سرتان ببندید. رویکرد پیش رونده انتظار او، به شما اجازه می دهد بتدریج زمان هایی که در اتاق فرزندتان، برای اطمینان دادن به او –همانطور که به خودتان اطمینان می دهید که حالش خوب است- می گذرانید را محدود کنید.

این روش برای همه نوزادان مناسب نیست، و تایید شده نیست اما رد هم نمیشود. لطفا برای انتخاب روش آموزش تنها خوابیدن به فرزندتان، اول با متخصص مشورت کنید.

مشاوره رایگان

مشاوره رایگان

دوستان عزیز
سوالات خود را با ذکر سن، تعداد فرزندان، روش تربیتی در خانه و نگرانی که دارید را در در قسمت نظرات بنویسید تا به ترتیب به سوالات به صورت فایل صوتی پاسخ داده شود:

توجه کنید:
– سوالات پرسیده شده می تواند درباره کودکان، خانواده، ازدواج یا روابط عاطفی باشد
– سوالات خود را تا جای ممکن کوتاه مطرح کنید.
– لطفا برای شنیدن پاسخ خود صبور باشید.
– ابتدا فایل های صوتی را چک کنید، شاید جواب خود را در فایل هایی دیگر با مضمون مشابه پیدا کنید.

رویا نوری، دانشجوی دکترای روانشناسی (کودک، خانواده، ازدواج)

* پیام شما پس از بررسی به نمایش در می‌آید *