با بهانه‌گیری‌های کودک در خرید عید چه کنیم؟

قاطعیت به خرج دهید

وارد فروشگاه می‌شوید و کودک شما پاهایش را روی زمین می کوبد که من این شلوار را می‌خواهم؛ با هر بار نه گفتن‌شما، صدای جیغ و فریاد کودک بلندتر می‌شود. شما نمی‌دانید از ترس آبرویتان خواسته او را برآورده کنید یا قاطعیت به خرج دهید؟
یکی از بنیان‌های فرزندپروری، داشتن قاطعیت در تربیت کودک، وضع قوانین خیلی ساده‌ای است که در موارد خاصی به کار گرفته می‌شود ولی در یکسری از مسائل باید دست بچه را باز بگذارید و اجازه دهید، آزادی عمل داشته باشد مثلاً رنگ لباسش را خودش انتخاب کند و خیلی در این زمینه‌ها سختگیری نکنید اما در خیلی از موارد می‌توانید قانون‌های مشخصی بگذارید. بچه‌ها از دو سالگی مفهوم قانون را متوجه می‌شوند. به شرط آنکه خیلی ساده، قوانین را برای آنها توضیح دهید، همیشه قوانین را رعایت کنید و خودتان قانون شکنی نکنید؛ اگر کودک خواست خارج از قانون عمل کند، بدون پرخاشگری و عصبانیت اما قاطعانه به او یادآوری کنید که امکانش وجود ندارد.

 

قوانینی که باید برای خرید کودکان بگذارید

در مورد خرید از فروشگاه می‌توانید قانون بگذارید که مثلاً جمعه‌ها ما خرید می‌کنیم یا هر وقت رفتیم سوپرمارکت تو می‌توانی یک خوراکی بخری؛ این قوانین را هر خانواده‌ای می‌تواند بر اساس شرایط خودش بگذارد اما باید به آنها مقید باشید؛ حتی اگر کودک جیغ‌وداد و گریه کرد، نباید قانون را بشکنید و فقط باید کودک را از آن محیط خارج کنید و به او تأکید کنید که ما جمعه به خرید می‌آییم و امروز روز خرید نیست؛ در این صورت اگر کودک بازهم به جیغ و فریادش ادامه داد شما هیچ واکنشی به رفتار فرزندتان نشان ندهید و اجازه دهید هیجانش تخلیه شود. بعدازاینکه کودک آرام شد برای او توضیح دهید که ما باهم قرار گذاشتیم که جمعه‌ها خرید کنیم از این به بعد رفتیم فروشگاه اصرار نکن چون من چیزی برات نمی‌خرم.

کودک باید به این اطمینان برسد که با بدرفتاری و بهانه‌گیری نمی‌تواند به خواسته‌اش برسد یعنی اگر کودک یک‌بار گفت فلان چیز را بخر و شما نخریدید، شروع به گریه کردن کرد، شما نخریدید و با جیغ کشیدن، شما تسلیم شدید و خواسته او را برآورده کردید، درواقع به او یاد دادید که هرزمانی که تو چیزی خواستی جیغ بکش تا من آن وسیله را برای تو فراهم کنم! پس باید به قوانینی که می‌گذارید پایبند باشید و نگران این نباشید که جیغ کشیدن کودک جلوی دیگران زشت است و بقیه می‌گویند چه مادر خسیسی! حاضر است گریه کودکش را ببیند اما برای او چیزی نخرد! اگر این معیارها را قرار دهید کودک متوجه می‌شود که شما در چه موقعیت‌هایی در اضطرار هستید و می‌توانید قانون را بکشند مثلاً کودک می‌داند که شما جلوی مهمان‌ها قاطعانه رفتار نمی‌کنیدلذا تمام خواسته‌هایش را در مقابل آنها از شما مطالبه می‌کند. اگر می‌خواهید که این بدرفتاری‌ها خاتمه پیدا کند، تحملتان را بالا ببرید و نگران حرف دیگران نباشید بلکه او را سریع از آن محیط خارج کنید، زیاد در آن شرایط با او صحبت نکنید و قصد قانع کردنش را نداشته باشید، فقط قانون را تکرار کنید و بعدازاینکه آرام شد با او صحبت کنید.

کودکتان را عصبانی نکنید

یکی از دشوارترین مراحل تربیتی کودکان فاصله سه تا پنج سالگی است؛ مقطعی که کودک تا حدی به استقلال دست یافته و هر روز در حال تجربه اندوزی است. درست در همین سن است که مادران زمزمه اطرافیان را می شنوند که «بچه را لوس نکن» یا «با بچه درست رفتار کن». هر روز از زندگی یک کودک سه تا پنج ساله یک چالش تربیتی است که گاهی والدین را دچار سردرگمی برای بکار بستن شیوه تربیتی درست در مورد کودکشان می کند.

 

● جر و بحث نکنید

کافی است با کودک سه ساله تان سر هر رفتار بدی که دارد دعوا کنید تا تمام روز خود را در حال دعوا کردن و بحث کردن با او بیابید.

به جای این کار فهرستی از رفتارهای بد او را بنویسید که واقعاً باعث عذاب و ناراحتی شما می شوند. این رفتارها از این بابت می توانند بد تلقی شوند که خطرآفرینند، آزاردهنده و یا بی ادبانه و دور از شأن و احترام خانوادگی است. برای آن دسته از رفتارهایی که مطلقاً ممنوع هستند همچون دوچرخه سواری در خیابانی که پرخطر است یا ترک کردن خانه بدون همراهی یک فرد بزرگتر قواعد و قوانین مشخصی وضع کنید و تبعات منطقی سرپیچی از آنها را شرح دهید.

به یاد داشته باشید که در استفاده از هر شیوه تربیتی همیشه ثبات اراده و عمل داشته باشید در غیر این صورت کودک را سردرگم می کند و لجبازی و حرف نشنوی را در او برمی انگیزد. در مورد بدرفتاری های خفیف تر همچون دروغ گفتن، تقلب کردن در بازی و.‎.‎. یک سیاست کلی در پیش بگیرید اما در هر مورد مطابق با شرایط بوجود آمده رفتار کنید.

به عنوان مثال وقتی کودکتان خسته، بیمار، گرسنه و یا برآشفته (در اثر اتفاقی مثل جدایی والدین یا از دست دادن یکی از آنها) است، هنگام دیدن رفتاری منفی باید انعطاف بیشتری به خرج دهید و او را در همان روز بازخواست نکنید. معیار و ملاک بدرفتاری را برای او تشریح کنید و او را با احساسی که ممکن است بدرفتاری او بر فرد مقابل بگذارد آشنا کنید، به عنوان مثال اگر کودک شما کودک هم سن و سال خودش را گاز گرفت به او بگویید« گاز گرفتن کار بدی است چون دوستت دردش می گیرد و تو دوست نداری کسی کاری کند که باعث درد و ناراحتی تو بشود.» یک کودک سه ساله درک درستی ندارد که چرا باید کاری را که باعث تفریح و سرگرمی او می شود (مثل گاز گرفتن، زدن دیگران یا قاپیدن اسباب بازی های دیگران) را متوقف کند.

او را با حس احترام به احساسات و خواسته های دیگران آشنا کنید. به عنوان مثال بگویید: «وقتی اسباب بازی دوستت را از دست او بیرون می کشی ناراحت می شود چون هنوز بازی اش تمام نشده است.» این به کودک کمک می کند تا ببیند و بفهمد که رفتار او بطور مستقیم بر دیگران تأثیر می گذارد و بیاموزد که قبل از انجام هر کاری به تبعات آن فکر کند.

● پیشگیری بهتر از درمان است

هیچ کس بهتر از خود شما کودکتان و علایق او را نمی شناسد بنابراین بهتر است از این شناخت جامع برای پیشگیری از دعواهای بیهوده و بحث های تکراری استفاده کنید. اگر او دوست دارد هر روز صبح موقعی که آماده رفتن به سرکار می‌شوید کابینت‌های آشپزخانه را بیرون بریزد و این کار او شما را تا مرز جنون پیش می برد برای کابینت ها قفل تهیه کنید.

اگر عاشق بازی کردن با دستگاه دی وی دی منزل است آن را در جای بلند و یا دور از دسترس قرار دهید. از دسترس خارج کردن وسایل خطرآفرین یا باارزش منزل جلوی بسیاری از دعواها و جروبحث های خانوادگی را می گیرد. همچنین به یاد داشته باشید که یک مادر بچه دار باید همه چیز را از قبل برنامه ریزی کند حتی یک خرید ساده را. اگر کودکتان صبح ها سرحال و پرانرژی است و بعد از ناهار کسل و بهانه گیر، رفتن به خرید یا دکتر را برای مواقع پرحوصله او کنار بگذارید.

او را برای تجربه های جدید (مثل رفتن به جایی که تا به حال نرفته اید) از قبل آماده کنید و به او توضیح دهید از او انتظار دارید چطور رفتار کنید. همچنین او را برای تغییر برنامه آماده کنید. به عنوان مثال: «تا چند دقیقه بعد باید اسباب بازی هایمان را جمع کنیم و به خانه برگردیم.»

حس پیش آگاهی از وقوع یک عمل و یا پیش بینی کودک را آماده تر کرده و به او احساس امنیت بیشتر می دهد و در نتیجه از بسیاری از دعواها و رفتارها می کاهد.

● حفظ آرامش

اگر نمی توانید جلوی یک رفتار بد را بگیرید پس با آرامش و خونسردی با آن رودررو شوید. سعی کنید از یک لحن صدای آرام و بی تشویش و کلماتی که مثبت یا حداقل خنثی هستند استفاده کنید و به یاد داشته باشید که بیان خواسته هایتان در قالب پیشنهاد (چرا دستهایت را از الآن نمی شوری تا موقع شام راحت باشی ) بیشتر از دستور (همین الآن برو دستهایت را بشور) یا انتقاد (دست ها و صورتت واقعاً کثیف هستند!) همکاری آنان با شما را برمی انگیزد.

همچنین بهتر است جملات و یا عبارات خود با واژه «تو» را به عبارات و پیام هایی با واژه «من» تبدیل کنید. به جای گفتن: «تو آنقدر خسیسی که حتی حاضر نیستی اسباب بازی هایت را به دوست صمیمی ات بدهی» بگویید «من دوست دارم ببینم بچه ها اسباب بازی هایشان را با هم قسمت می کنند.» یک شیوه خوب و مؤثر دیگر استفاده از افعال مثبت به جای افعال منفی است. اگر به یک کودک سه ساله بگویید که نباید دوچرخه اش را سر راه بازی بچه های دیگر بگذارد با شما بحث خواهد کرد اما روش بهتر این است: «اگر دوچرخه ات را از سر راه برداری، بچه ها روی آن نمی افتند و دوچرخه ات خراب نمی شود.»

در نهایت اطمینان حاصل کنید که کلمات و جملات شما طوری برداشت نشوند که کودک حس کند او را دوست ندارید. به عنوان مثال به جای گفتن «من این رفتار تو را نمی توانم تحمل کنم.» بگویید «دوست ندارم که تو در فروشگاه همه قفسه ها را به هم بریزی». این جواب به کودک نشان خواهد داد که شما از کدام رفتار او (برداشتن جنس از قفسه ها و به هم ریختن آنها) راضی نیستید و خود او را دوست دارید.

● به حرف آنان گوش دهید

بچه ها وقتی بدانند کسی حرفشان را گوش می دهد احساس بهتری دارند بنابراین به خواسته های آنان توجه نشان دهید.

اگر در فروشگاه بهانه می گیرد چون نمی تواند بیسکویت ها را باز کند به جای آنکه او را با عصبانیت دنبال خود بکشید بگویید: «می دانم از دست من عصبانی هستی چون اجازه نمی دهم بیسکویت ها را باز کنی.

حق داری اما در فروشگاه اجازه این کار را نمی دهند چون پول آنها را نداده ایم. این قانون آنهاست.»

این دست جملات اگرچه او را آرام نخواهد کرد اما از عصبانیت او از دست شما خواهد کاست و او را با منطق «مدارا» و «انتظار» آشنا خواهد کرد.

● چند گزینه در اختیار او قرار دهید

وقتی کودکتان حاضر نیست کاری انجام دهد یا دست از انجام کاری بکشد، دلیل اصلی داشتن اختیار و اقتدار است که شما آن را در اختیار دارید و او آن را می خواهد. بنابراین گاهی با دادن چند گزینه محدود این اختیار را به او بدهید. به جای آنکه به او دستور دهید اتاقش را تمیز کند از او بپرسید: «اول کدام را سر جایش بگذاریم. کتاب ها یا عروسک هایت را » این گزینه ها باید محدود، معین و برای شما هم قابل پذیرش باشند. عبارت «از کجا شروع به تمیز کردن کنیم » ممکن است برای کودک گیج کننده باشد و گزینه ای هم که برای شما قابل قبول نباشد دعوا و جر و بحث دیگری را دامن خواهد زد.

● پیشنهاد راه حل

وقتی از کودکتان می خواهید کاری را انجام ندهد گزینه ها یا راه حل های دیگری در اختیار او قرار بدهید تا بتواند انرژی یا احساسات خود را تخلیه و ابراز کند. به عنوان مثال مشت زدن به بالش یا کوبیدن چیزی با چکش پلاستیکی. او باید یاد بگیرد که اگرچه احساسات و یا خشم او از برخی چیزها و افراد قابل قبول است اما برخی شیوه های او در ابراز آنها قابل قبول نیستند.

او حق دارد از دوستش بخاطر آنکه اسباب بازی اش را از دست او گرفته است عصبانی باشد اما نباید این عصبانیت را با گاز گرفتن به او نشان دهد.

همچنین کودکتان را تشویق کنید تا راه حلی را پیشنهاد کند. برای مثال از او بپرسید: «به نظرت چه کار می توانی بکنی تا دوستت اسباب بازی اش را به تو بدهد » حتی بچه های سه ساله هم می توانند برخی از مشکلاتشان را خود حل کنند. گوش دادن به ایده های آنها گاه از نصیحت کردن آنها مفیدتر است.

اضطراب مرگ در كودكان و نوجوانان

اضطراب مرگ در كودكان و نوجوانان

كودك از شش هفت سال تا يازده سالگي معمولا دچار اضطراب مرگ پدر مادر ميشود. معمولا براي تمام بچه ها اتفاق ميافتد و وظيفه پدر و مادر اين است به صورت مدوام از اينده هاي خوب با فرزندشان حرف بزنند از عروسي فرزندشان، از بچه دار شدنشان، از خونه خريدنشان، از عروسي بچه هايشان، و نقش خودتان را در همه اونها نشان بدهيد كه در تمام اين مراحل همراه فرزندتان هستيد، با نوه تان ميرقصيد به خونه شان مهماني ميرويد، بذاريد فرزندتان در مورد اين ارزوهاي خوب اينده با شما حرف بزند و شما بگيد اون موقع اونجاييد انقدر بايد بگيد تا جاي اون ترس با اين حس كه شما خواهيد بود عوض بشه و كودك به سلامت از اين بحران رد بشه وگرنه اين ترس به مرور كه كودك بزرگتر شود بدتر و عميق تر خواهد شد. به همين دليل در اين سن طلاق و مرگ اطرافان اسيبش بيشتر از دوران هاي ديگر در كودك مي باشد. پس اگر حتي سردرد داريد نبايد مدام گزارشش رو به فرزندتان بدهيد.

روش «فربر» دقیقا برای خواباندن کودک

روش «فربر» دقیقا برای خواباندن کودک

فربر به صورت مختصر می گوید، وقتی کودکتان از نظر جسمی و احساسی آماده است، می توانید به او بیاموزید خودش را آرام کند و بخوابد، معمولا بین سنین ۳ و ۵ ماهگی.

او دنبال کردن یک روال گرم و عاشقانه زمان خواب و بعد از آن قرار دادن او در تخت و ترک کردن او، در حالی که بیدار است (حتی اگر گریه می کند)، برای بازه های زمانی بتدریج طولانی تر، را پیشنهاد می کند. فربر می گوید، قرار دادن یک کودک در تخت، در حالی که بیدار است، برای آموزش موفق به او، برای به تنهایی به خواب رفتن، روشی قطعی است.

والدین آموزش می بینند که بعد از هر بازه زمانی از قبل تعیین شده، آهسته پشت کودکشان بزنند و به او اطمینان دهند، اما نباید او را بلند کنند یا به او غذا دهند. این روال “انتظار پیش رونده” نام دارد.

زمان انتظار پیشنهادی، که فربر در کتابش بر روی جدول نشان می دهد، براساس آن است که شما چقدر با این تکنیک راحت هستید، چند روز است که از آن استفاده کرده اید و تعداد دفعاتی که در آن شب، به فرزند خود سر زده اید.

پس از چند روز تا یک هفته پس از افزایش تدریجی زمان انتظار، تئوری عمل می کند، بیشتر کودکان یاد می گیرند خودشان به خواب روند، به این خاطر که می فهمند گریه کردن به جز یک بررسی کوتاه از سوی شما، چیزی برایشان به همراه ندارد.

فربر هرگز نمی گوید که شما باید فرزندتان را در تختش تنها و بگذارید و در را پشت سرتان ببندید. رویکرد پیش رونده انتظار او، به شما اجازه می دهد بتدریج زمان هایی که در اتاق فرزندتان، برای اطمینان دادن به او –همانطور که به خودتان اطمینان می دهید که حالش خوب است- می گذرانید را محدود کنید.

این روش برای همه نوزادان مناسب نیست، و تایید شده نیست اما رد هم نمیشود. لطفا برای انتخاب روش آموزش تنها خوابیدن به فرزندتان، اول با متخصص مشورت کنید.